به گزارش پایگاه عدالت خواهان"به نقل از جوان ،هنوز 10 روز از دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نگذشته، اصلاحطلبان خطکشی خود با حسن روحانی را آغاز کردهاند. فردی که با حمایت مستقیم اصلاحطلبان توانست بار دیگر به پاستور راه یابد و قطعاً امتیازهای فراوانی را نیز برای پاسداشت این حمایت به اصلاحطلبان اعطا خواهد کرد، اما گفتههای تئوریپردازان جریان اصلاحطلب اینگونه نشان میدهد که آنها از هماکنون به فکر سال 1400 هستند و نمیخواهند چهار سال دیگر پاسخگوی کمبودها و اشتباهات روحانی و دولتش باشند. روندی که میتواند باعث بروز خرق عادت شود و چرخش جریانی قوه مجریه پس از هشت سال را بار دیگر به نفع جریان اصلاحطلب رقم بزند.
این گفته را میتوان در کلام محمدرضا تاجیک از تئوریسینهای جریان اصلاحات مشاهده کرد که روز گذشته در گفتوگویی، صراحتاً رأی 23 میلیونی روحانی را مربوط به این جریان دانست و ابراز امیدواری کرد که روحانی حداقل بتواند پس از چهار سال اصل این رأی را به جریان اصلاحطلبی بازگرداند. تاجیک در این خصوص گفته است: «ما باید یک برنامه استراتژیک داشته باشیم. در وهله اول باید هم تلاش کنیم، هم همراهی و هم دعا کنیم که دولت روحانی موفق شود. ما یک سرمایه انسانی و اجتماعی 24 میلیونی را به دولت کنونی دادیم. باید تلاش کنیم طی این چهار سال اگر دولت این سرمایه را با ارزش افزوده و سودش به ما پس نمیدهد، اصل آن را به ما پس بدهد تا با ریزش روبهرو نشویم.» وی سپس به صراحت درباره لزوم رعایت فاصله انتقادی جریان اصلاحات با دولت کنونی سخن رانده و گفته است: «باید تلاش کنیم دولت به این 24 میلیون لطمه نزند و در این 24 میلیون ریزش نداشته باشیم. ما انتظار سود و ارزش افزوده نداریم، اما انتظار داریم، کارکرد دولت بهگونهای باشد که به اصل این سرمایه گرانسنگ 24 میلیونی لطمه جدی وارد نکند. پس لاجرم در اولین گام باید تلاش کنیم که دولت موفق شود. در دومین گام، باید جریان اصلاحطلبی فاصله انتقادی خودش را حفظ بکند، به حریم و حرمت خودش توجه کند. من به لحاظ نقطهنظر استراتژیک این را میگویم که جریان اصلاحطلبی فربهتر از دولت کنونی است. ما نباید خودمان را به دولت تقلیل بدهیم و تمامی تخممرغهایمان را در سبد دولت بگذاریم، جریان اصلاحطلبی یک جریان اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی ماست و به هر حال نمیتواند صرفاً در ماکرو پلتیک و در سطح کلان خلاصه شود.»
نگاه منفعتجویانه به روحانی
اما در پس گفتههای محمدرضا تاجیک، واقعیت مهمتری نیز نهفته است. واقعیتی که حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان نگاهی منفعتجویانه به روحانی دارند و میکوشند روحانی را به پلهای برای بازگشت کمهزینه خود به حاکمیت بدل کنند و در سال 1400 با پشت سر گذاشتن وی و تفکر اعتدالیاش، سکاندار بیچون و چرای قوه مجریه شوند.
بر این اساس همگان به خوبی میدانند که روحانی بخشی از موفقیت خود در انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 را مدیون حمایتهای اصلاحطلبانی است که در خشکسالی کاندیدا بر موج او سوار شوند و رأی خود و هوادارانشان را در سبد فردی بریزند که سابقهای اصولگرایی داشت. اصلاحطلبان در سال 92 حاضر به پذیرش ریسکی بزرگ شدند، چراکه تنها کاندیدای خود را بهرغم میلش مجبور به کنارهگیری به نفع روحانی کردند تا شاید پیروزی وی بتواند زمینهساز بازگشتشان به بدنه حاکمیت را فراهم کند؛ پیشبینیای که از قضای روزگار درست از آب درآمد و روحانی در آن سال پیروز انتخابات شد که اگر نمیشد شرایط برای اصلاحطلبانی که پس از وقایع سال 88، جزو طردشدگان صحنه سیاسی کشور بودند، بغرنجتر از هر زمان دیگر میشد؛ این اتفاق در انتخابات سال 96 نیز تکرار شد و در حالی که احتمال شکست روحانی و تکدورهای شدن وی بسیار بالا بود، آنها بار دیگر این ریسک را پذیرفتند که سبد رأی خود را پشتوانه حسن روحانی کنند، تا فرآیند بازگشت به قدرت آنها طی چهار سال دوم جدیتر از هر زمان دیگر پیگیری شود. به ویژه آنکه کاندیدای پوششی حسن روحانی، یعنی اسحاق جهانگیری نیز در جریان مبارزات انتخاباتی، به تبیین عملکرد جریان اصلاحطلبی پرداخت و صدای آنان را پس از نزدیک به هشت سال خاموشی در رسانه ملی مطرح کرد. از همینرو است که میتوان به صراحت ادعا کرد که در تمام طول سالهای حضور حسن روحانی در پاستور، جریان اصلاحطلبی دیدگاهی منفعتجویانه به وی داشته و او را به پلی برای بازگشت به حاکمیت تبدیل کرده و حالا از وی میخواهند که سبد رأی 23 میلیونی آنان را حفظ کند و در سال 1400 بدون ریزش تحویلشان بدهد.
روحانی و اصلاحطلبان در دوره جدید
البته این نکته را باید عنوان کرد که کشیدن خط قرمز میان اصلاحطلبان و روحانی به معنای پشت کردن آنان به دولت و عدم پیگیری خواستههایشان از دولت نیست. درست همانند آن چیزی که در جریان دور اول ریاست جمهوری روحانی اتفاق افتاد.
بر این اساس پس از روزهای پیروزی روحانی بود که فشارهای متعدد این جریان برای گرفتن سهم خود از دولت آغاز شد؛ فشارهایی که روحانی حاضر نبود زیر بار آن برود و علاقه نداشت شعار خود در خصوص دولت اعتدالی را در همان روزهای نخست روی کار آمدنش با چالش مواجه کند، اگرچه در نهایت هسته تصمیمگیر اطراف رئیسجمهور، حاضر به پذیرش بخشی از خواستههای این جریان شدند و تعدادی از کرسیهای دولت را به چهرههای این جریان سپردند.
سهگانه ناکام اصلاحطلبان
اما این پایان خواستههای اصلاحطلبان نبود و آنان در مراحل مختلف خواستههایی جدید را مطرح میکردند؛ خواستههایی که باعث اعتراضهای تلویحی روحانی به این جریان نیز شد و در نهایت این زمینه را فراهم کرد که اصلاحطلبان در مجامع عمومی رسماً رأی روحانی را متعلق به خود بدانند و حتی برخی از آنان نیز تصمیم بگیرند حمایت خود را از وی بازپس بگیرند، اما در این بین اصلاحطلبان سه خواسته اصلی از روحانی داشتند که وی تاکنون هیچ اقدامی در خصوص این سه خواسته انجام نداده و همین موضوع زمینهساز خشم آنان را فراهم آورده است:
خواسته اول موضوع رفع حصر است؛ خواستهای که مانیفست اصلی جریان اصلاحات است و حتی به یک شعار کلیدی در ایام انتخابات ریاستجمهوری و مجلس تبدیل شده بود. اگرچه آنها هیچگاه نخواستند این واقعیت را برای افکار عمومی روشن سازند که پیگیری رفع حصر به هیچ عنوان جزو اختیارات رئیسجمهور نیست، اما باید پذیرفت روحانی با نپذیرفتن این خواسته و سردواندن اصلاحطلبان در این حوزه از طریق وعده و وعیدها باعث شده حنای آنان پیش هوادارانشان عملاً رنگی نداشته باشد. مؤید این موضوع پاسخ کلی و بدون هدف روحانی به پرسشی در خصوص موضوع رفع حصر در جریان آخرین نشست خبریاش بود.
خواسته دوم اصلاحطلبان ریاست عارف بر مجلس بود. این جریان سیاسی به واسطه آنچه فداکاری عارف در انتخابات ریاستجمهوری عنوان میکردند، به دنبال این پروژه بودند که در پناه حمایتهای دولت، عارف را به ریاست مجلس برسانند و یکی از کلیدیترین پستهای کشور را به خود اختصاص دهند، اما روحانی در آخرین لحظات با چرخش به نفع رقیب قدرتمند عارف در مجلس، دومین خواسته اساسی اصلاحطلبان را ناکام باقی گذاشت تا چالشی تازه با آنها ایجاد کند.
این چالش تا آنجا ادامه پیدا کرده که حالا نیز شایعاتی به گوش میرسد که برخی از وزرای دولت در حالی لابی برای کنار گذاشتن مطهری و پزشکیان دو چهره سرشناس اصلاحطلب از هیئت رئیسه مجلس هستند. در نهایت سومین خواسته اصلاحطلبان، موجسواری روی خواستههای مردم با هدف بهبود وضع معیشت پس از برجام بود، اما عدمتحقق وعدههای غرب در موضوع برجام باعث شد دولت در موضوع بهبود وضعیت معیشت نیز با اشکالات زیادی مواجه شود و اصلاحطلبان را در انتخابات گذشته در خصوص این شعار خلع سلاح کند. حال باید منتظر ماند و دید که استراتژی اصلاحطلبان برای افزایش سهم خود در دولت آینده و همزمان حفظ سبد رأی روحانی به نفع خود چگونه رقم خواهد خورد.