یکی از محورهای حملات حسن روحانی و اصلاحطلبان به دولتهای نهم و دهم ادعای پوپولیستی بودن آن دولتها بود.
به گزارش پایگاه عدالت خواهان" کمک به محرومان و رسیدگی به طبقات ضعیف جامعه و حضور در میان تودههای مردم را پوپولیستی تعریف کردند و با ادعای نخبهگرایی و دولت راستگویان قدرت را در دست گرفتند اما در آستانه انتخابات ریاستجمهوری رفتارهایی دیده میشود که نشان میدهد دولت یازدهمیها برای چهار سال بیشتر بر کرسی جمهوریت نظام نشستن، حاضرند همان روندی را در پیش بگیرند که منتقد آن بودند، با این تفاوت که اعتقادی هم به آن ندارند و این دولت با کابینه سرمایهدارهای چند ده میلیاردی شاید فقط بتواند بازیگر خوبی به نظر برسد و رأی جمع کند.
 توصیههای سیاسیون اصلاحطلب هم نشان میدهد آنها تصمیم گرفتهاند در هنگامه انتخابات به میان مردم بروند و ابایی هم ندارند پوپولیست به نظر برسند. ما با پدیدهای مواجه هستیم که از همان مسیری میرود که پیشتر مخالف صددرصدی آن بوده است. حالا در آستانه انتخابات که مردم عزیز دولت شدهاند، میتوان یک بازخوانی از نوع نگاه جریان اصلاحطلب به تودههای مردم داشت.
توهین به تودهها در منش اصلاحطلبی
از جنجالیترین توصیفات اصلاحطلبان از تودههای مردم، لشکر قابلمه به دستانی بود که حتی اگر مرگ موش بدهند، در صف میایستند. دو وصف از مردم ایران از دو اصلاحطلب؛ لشکر قابلمه بهدست! و بعد هم کسانی که برای مرگ موش هم در صف میایستند.
 همین طیف بود که با همین ادبیات مبتذل توزیع یارانه را گداپروری نامید. همین نگاه از بالا به پایین به تودههای مردم باعث شد تا در دورههای مختلف چنین ادبیاتی از سوی اصلاحطلبان بروز و ظهور یابد و نشان دهد پشت تمام شعارهای شیک مردمسالارانه چگونه تفکری نسبت به اقشار مختلف مردم وجود دارد.
 از صدر تا ذیل اصلاحطلبان در دورههای مختلف کوشیدند تا مخالفان خود را عامی و بیسواد و سطح پایین معرفی کنند و بروز آن تفکر در کف خیابان را سال 88 میتوانستیم ببینیم که عملاً شعارهای تجمعات انتخاباتی اصلاحطلبان از «هر چی که بیسواده...» و «حموم نرفته...» شروع میشد و حتی در ابتذالی عینی به شعرسازی در مورد قیافه کاندیدا و تمسخر فامیلی هم میرسید. این واکنش تودههای اصلاحطلبان به مخالفانی که سال 88 تعدادشان حداقل به 25 میلیون نفر آدم میرسید، بازتابی از تفکری بود که مردم را لشکر قابلمه به دست و در صف مرگ موش و گدا و... لقب میداد. طبیعی بود که در چنین فضایی یک خبرنگار اصلاحطلب حضور مردم در سفرهای استانی و در مراسم استقبال از رئیسجمهور را نشانه گرسنگی مردم بداند و آن را به رقص دلفینها در مقابل کسی که برایشان غذا میاندازد، تشبیه کند! این خبرنگار بعداً از ایران فرار کرد و قید «وطن» را کلاً زد.
 همان نماینده مجلس هم که از صف مردم برای دریافت مرگ موش میگفت، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت بود و یک دهه بعد، پس از انتخابات سال 88 به بلژیک پناهنده شده و همکاریاش با مقر اتحادیه اروپا در بروکسل و آیپک (لابی صهیونیستها) را آغاز کرد و گاه و بیگاه نیز در بیبیسی فارسی به عنوان تحلیلگر مسائل ایران حاضر میشود.
 در دولت روحانی هم اتفاق جدیدی نیفتاد جز تکرار همان تفکر و نگاه مبتذل که در ادبیاتی توهینآمیز انعکاس مییافت، مثلاً علی مطهری جارو را جایگزین مرگ موش کرد و گفت: «ما مردم خود را میشناسیم اگر الان بگوییم که فلان جا جارو توزیع میشود همه میآیند و صف میبندند.» مطهری در ادامه نوع نگاهش به مردم ایران را با مقایسهای تحقیرآمیز صراحتاً بیان کرد: «باید با عنایت به شناختمان از مردم ایران برنامهریزی کنیم. زمانی ما برای مردم سوئیس برنامهریزی میکنیم که طبیعتاً آن برنامه با برنامهریزی برای مردم خودمان فرق دارد.»
 حسن روحانی نیز گرچه مراقبت بیشتری دارد تا در ادبیاتش این نگاه عیان نباشد، اما طبیعی است که با همه مراقبتها باز هم گاهی از کوزه همان برون تراود که در اوست! از همین روست که او نیز گاهی عنان پرهیز از کف میدهد و مردم منتقد خود را کمسواد، بیشناسنامه، تازه به دوران رسیده، تخریبگر، افراطی، عقبمانده، متوهم، بیکار، بزدلهایی که بروند به جهنم، جیببر، مستضعف فکری و... لقب داده است. در جریان نقد توافقنامه هستهای ایران و غرب هم موج تحقیرها ادامه داشت و مشاور رئیسجمهور به انتقاد از سؤال در مورد پرونده هستهای ایران از رانندگان تاکسی و لبوفروشها پرداخت و حالا با چنین پیشینیهای در مورد نگاه به مردم و در مورد ادعای پوپولیست نبودن، به انتخابات نزدیک شدهاند و طبیعی است که رأی میخواهند.
بازگشت اصلاحطلبان به شیوههای پوپولیستی
جلاییپور یکی از اصلاحطلبانی است که برای چگونگی جلب رأی مردم پیشنهاداتی به همفکرانش ارائه میدهد. او میگوید باید در مورد آنچه مدعی است خدمات دولت یازدهم به مردم است، این روزها زیاد تبلیغ و گفتوگو کنند، همچون بیمه بیکاری، چند برابری یارانه سه دهک پایین جامعه، افزایش وام ازدواج، وام مسکن و...
 آیا این خدمات ادعایی برای مخاطب آشنا نیست؟! آیا این موارد همان گزارههایی نیست که دولت سابق بر انجامش تأکید داشت و کاندیداهای کنونی مخالف دولت نیز از همینها میگویند و همگی با هم توسط اصلاحطلبان و کاندیداهای دولتی متهم به عوامفریبی و اقدام پوپولیستی میشوند؟!
 دولتیها و حامیان اصلاحطلبشان این روزها سفر استانی میروند، مردم را تکریم میکنند، از حاشیهنشینها و دهکهای پایین جامعه و تودههای مردمی حرف میزنند تا رأی بیاورند و بعد که انتخابات تمام شد، موج توهینها آغاز میشود. تکلیف اصلاحطلبان و از جمله دولت یازدهمیها با مردم مشخص نیست. اگر به مردم نیاز داشته باشند و به قدرت رسیدنشان معطل رأی مردم باشد، مردم را تکریم میکنند. اگر مردم به آنان رأی دهند و حامی آنان باشند، مردم را تکریم میکنند و از تحقق توسعه سیاسی در ایران حرف میزنند اما امان از وقتی که مردم مخالف شوند، اصلاً مردم دیگر مردم نیستند و نهایتاً تودههای کمسواد و قابلمه بهدستی میشوند که نظرشان مهم نیست.
منبع: جوان