نزدیک شدن انسان به خداوند متعال و بهبود وضعیت به احسن آن از جمله خواسته های همیشگی مسلمانان است، کما این که متناسب با ادعیه مذهبی در ساعات تحویل سال مسلمانان ایرانی با تضرع و خواهش از خداوند می خواهند که " حول حالنا الی احسن الحال".
به گزارش پایگاه عدالت خواهان" سخنان آغازین روحانی در سال 96 اما اندک امیدهای باقی مانده برای تغییر در حالات رئیس جمهور را نیز به به بر باد داد چرا که روحانی در با تکرار ادعاهای قدیمی خود در جمع جوانان و نخبگان استان خراسان جنوبی مدعی شد:
در دوران گذشته برای خرید اجناس مجبور بودیم از طریق صرافها پول را جابجا کنیم و در حقیقت با این اقدامات به روشهای دوران قاجار برگشتیم، اما امروز از آن شرایط نجات یافتیم و این بخاطر به صحنه آمدن ملت در خرداد ۹۲ بود و اینکه مردم خواستند که این اتفاق بیفتد.
جالب توجه است که روحانی پیشتر نیز 9 اسفند 1395 در جمع مدیران بانک مرکزی با اشاره به مسئله تعاملات بانکی در دولت قبل و پیش از برجام گفته: در آن مقطع به یکباره به حدود صد سال قبل و زمان قاجار برگشتیم به گونهای که تمام تعاملات که از طریق سیستم بانکی انجام میشد، به شرایط صرافی بازگشت.
از جایی که رویه رئیس جمهور در آغاز سال جدید نشان از ادامه همان روند گذشته است گزارش زیر را که پاسخی به این سخنان غیرکارشناسانه است مجددا برای مخاطبان بازنشر میکنیم
در همین راستا روحانی در حالی زبان به گلایه از سیاست اتکا به صرافی دولت قبل گشوده که گویا این نکته را فراموش کرده که حسین فریدون در ایام تشدید تحریمها و افزایش نرخ ارز همراه با شرکای خود یعنی علی صدقی، علی اسدیان و مانی مهاجان اقدام به ایجاد صرافی کرد. صرافی «صدقی و شرکاء» که اتفاقاً فاقد مجوز از بانک مرکزی بوده است!
اما اگر به طور کاملاً فرضی ادعای روحانی را بپذیریم که در پیش از برجام و در زمان تحریمها به دوران قاجار بازگشتهایم متوجه خواهیم شد که در شرایط فعلی و در دوران پسابرجام نیز همچنان همان شرایط برقرار است.
در همین زمینه باید اشاره کرد که پیش از توافق هستهای نقل و انتقال دلاری از دو طریق صرافی و چمدانی انجام میشد و از این دو روش بود که پول نفت وارد کشور میشد. اما آیا با برجام این مشکل حل شده است؟ پاسخ این سوال نیز منفی است چرا که توافق هستهای به علت داشتن ضعفهای فراوان و مفتضح بودن متن آن هیچ اشارهای به تحریم کاملاً هستهای چرخه دلار نکرده است و این تحریم همچنان با قوت پابرجا مانده است.
به همین علت هماکنون نیز نقل و انتقال دلاری هیچ بانک ایرانی با بانک خارجی میسر نبوده و در واقع مشکل همچنان پابرجا است. در صحت این مسئله کافی است به نحوه پرداخت 400 میلیون دلار از طلب جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا رجوع نمائیم. تابستان امسال زمانی که این بدهی پرداخت شد، نحوه پرداخت آن سوژه بسیاری از رسانهها شد چرا که مبلغ مذکور به صورت نقدی، از طریق هواپیما و در قالبهای چوبی وارد کشور شد! یعنی روشهای قرون وسطایی!
حتی بعیدنژاد رئیس تیم کارشناسی هسته ای نیز پس از عزیمت به انگلستان و قرار گرفتن در قامت سفیر ایران در این کشور در اعترافی تلخ عنوان کرد عنوان کرد که حتی حساب بانکی سفارت ایران در لندن نیز کماکان بسته است.
اما نکته جالب توجه این است که در حالی همچنان پس از اجرای برجام مشکلات اصلی کشور در زمینه تحریمها پابرجا است که به موجب توافق هستهای عقبنشینیهای گستردهای در حقوق هستهای کشور رخ داده است که به تعبیر دقیق مذاکره کننده گان دولت یازدهم کشور را از صد حق ذاتی و طبیعی خود محروم کردهاند؛ واضحتر آنکه باوجود بتن ریزی در راکتور اراک، به موزه سپردن غنی سازی بیست درصد ، تعطیلی فردو و هزار هنرنمایی دیگر مذاکره کنندگان دولت یازدهم -که پیشتر به طور کامل شرح داده شد- اما همچنان مطابق با مفروض حسن روحانی در دوران قاجار به سر میبریم!
اما نباید از این نکته نیز غافل شد که مدل سیاست ورزی قاجاری- که متاسفانه دولت یازدهم این روزها به مصداق آن تبدیل شده است- بی ارزش دانستن دستاوردهای هستهای کشور بود که در نهایت به نابودی آن انجامید؛ مسئلهای که رهبر معظم انقلاب بیستم فروردین ماه سال گذشته و در دیدار با مداحان با اشاره به آن خاطرنشان کردند:
نکتهی آخر خواستههای بنده است. من یک خواستههایی از مسئولین داشتهام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هستهای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کمارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هستهای برای یک کشور، یک ضرورت است. اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چهکار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هستهای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هستهای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینهی کشاورزی و غیر کشاورزی. صنعت هستهای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّههای ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّتهای درونی و استعدادهای درونی بچّههای ما بود.