به گزارش پایگاه عدالت خواهان"دولت حجت الاسلام حسن روحانی در حالی وارد چهارمین سال خدمت خویش شده است، که نگاهی گذرا به کارنامه کابینه او در طول سال های سپری شده، گواه اهمیت فزاینده مذاکرات هسته ای و امیدواری به نتایج حاصل از آن می باشد، تا آن جا که حواشی پیرامون آنچه به برجام خاتمه یافت، به عنوان بزرگترین دستاورد دولت تدبیر و امید شناخته می شود. با این حال و بر خلاف آن چه پیشتر از سوی وی مبنی بر چرخش همزمان سانترفیوژ ها و زندگی مردم وعده داده شده بود، می توان اذعان داشت که دولت وی تا مقطع کنونی و در خلال مذاکرات صورت پذیرفته در تحقق هر دو شعار یاد شده، عموما با ناکامی مواجه شده است.
بخش عمده ای از چرایی عدم موفقیت مذاکرات حاصل شده را می توان در عدم اطمینان و سو نیت آمریکایی ها به جمهوری اسلامی و عدم اعتماد طرفین به یکدیگر جستجو نمود. فضایی که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بر روابط تهران و واشنگتن سایه انداخته و طرفین را به جدالی تمام نشدنی سوق داده است. از خوی تمامیت خواهی و امپریالیستی یانکی ها در کنار ماهیت استکبار ستیز انقلاب اسلامی به عنوان دلیل اصلی این رویارویی ها مداوم نام برده می شود.
سنگ اندازی در مسیر هسته ای شدن
اگرچه تلاش های ایرانیان جهت دستیابی به فناوری هسته ای و برخوردار شدن از مزایای آن به پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران باز می گردد، با این حال فروپاشی نظام شاهنشاهی و ورود نظام اسلامی به جنگی طولانی از توجه لازم جهت بهره برداری از انرژی های نوین و در راس آنان انرژی هسته ای کاست. آغاز تحرکات هسته ای ایران در دهه هفتاد شمسی دائما با مقاومت و سنگ اندازی قدرت های غربی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا روبرو بوده است، ناکامی توافق موسوم به سعدآباد، طرفِ غربی را به در پیش گرفتن رویه ای خصومت آمیز و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و وضع تحریم های باصطلاح کمرشکن سوق داد.
مقامات آمریکایی در خلال سال های یاد شده مدام بر طبل ایران هراسی و پیامدهای احتمالی دستیابی ایران به سلاح های اتمی کوفته و در ایجاد اجماع نسبتا جامعی بر علیه تهران موفق عمل نموده اند. اعمال تحریم های فزاینده، حمایت از طرح حمله ی هوایی احتمالی از سوی اسرائیل، تلاش برای خرابکاری در سامانه های هسته ای ایران از طرق انتشار ویروس هایی نظیر استاکس نت و جاسوسی از این مراکز احساس همواره مد نظر آمریکایی ها قرار داشته است.
وضع توافق اتمی میان تهران و شش قدرت جهانی اگرچه از میزان تعارض های فی مابین در عرصه هسته ای کاست، با این حال نگرانی از در اختیار داشتن دانش هسته ای از سوی دانشمندان ایرانی و فعالیت محدود تاسیسات هسته ای نطنز و فردو (آمریکایی ها در ابتدا خواستار تعطیلی مطلق این تاسیسات شده بودند)، در کنار اختلاف های عمیق تاریخی حاکم بر روابط دو طرف، آنها را به در پیش گرفتن سیاست های تخریبی جدید سوق داده است. جاسوسی از مراکز مهم و حیاتی ایران و حضور در عرصه های مدیریتی و تاثیر گذار از جمله اقدامات یاد شده ارزیابی می شوند.
مقامات امنیتی و قضایی ایران در جدیدترین مورد از سیاست های مخربانه آمریکا، از شناسایی یک جاسوس تراز اول در سطح بالای مذاکره کنندگان هسته ای ایران سخن به میان آورده اند. جواد کریمی قدوسی از نمایندگان پارلمان ایران در گفتگوی اخیرش با رسانه ها پرده از خبر یاد شده برداشته و نسبت به حضور و تاثیرگذاری این فرد در اتخاذ سیاست های هسته ای ابراز نگرانی نموده است، امری که با سکوت، تکذیب و یا بی اطلاعی مسئولین مذاکره کننده روبرو شده و سرانجام از سوی اژه ای معاون رئیس قوه قضائیه و سخنگوی این قوه مورد تایید قرار گرفت.
به گفته ی این نماینده پارلمان، فرد یاد شده که رسانه ها او را عبدالرسول دری اصفهانی نامیده اند در خلال مذاکرات اتمی به عنوان زیر مجموعه تیم بعیدی نژاد از شخصیت های کلیدی ایران در گفتگوها به فعالیت می پرداخته است. وی همچنین به دریافت مبالغی کلان بطور همزمان از سوی بانک مرکزی ایران، یک بانک خصوصی و منابع انگلیسی و آمریکایی ها متهم می باشد.
دری اصفهانی که پیشتر از سوی رئیس جمهور نشان درجه سه خدمت را دریافت کرده است به عنوان مسئول امور بانکی تیم مذاکرات هسته ای و یکی از کارکنان ستاد برجام به ایفای نقش مبادرت می ورزیده است. گفتنی است که فرد یاد شده در گذشته در وزارت دفاع کشورمان به فعالیت پرداخته و عهده دار مسئولیت گرفتن مطالبات ایران از آمریکا بوده که به دلیل تردیدهای آتی وزارت دفاع در ناکامی اش در تحقق حقوق حقه ایران از این وزارت خانه اخراج شده و راهی آمریکا می شود، با این حال و در خلال گفتگوهای اتمی با قدرت های بین المللی به ایران بازگشته و مجددا به فعالیت پرداخته است.
نگرانی از فعالیت های هسته ای ایران و تلاش برای سنگ اندازی در مسیر آن از طریق جاسوسی پیشتر نیز از سوی آمریکایی ها تست شده است. طرح اتهاماتی بر علیه حسین موسویان و سیروس ناصری از اعضای ارشد مذاکرات پیشین ایران در همین راستا ارزیابی می شود. ترور و ربایش دانشمندان و کارپردازان صنعت هسته ای از دیگر اقدامات یاد شده در این باره می باشد. انتشار خبر اعدام شهرام احمدی در هفته های گذشته موجی از تردیدها را در اذهان عمومی ایجاد نمود. فرد یاد شده که به پژوهشگری در دانشگاه صنعتی مالک اشتر مشغول بوده، پیشتر مدعی ربایشش از سوی آمریکایی ها در ریاض می شود، با این حال و به گفته ی آگاهان سیاسی وی به شکل توامان به جاسوسی برای آمریکا و ایران مشغول بوده است.
دو تابعیتی های خبرساز
هر از گاهی از گوشه و کنار کشور اخباری دال بر بازداشت شهروندی ایرانی تبار که دارای تابعیتی مضاعف می باشد به گوش می رسد. هم اکنون بیش از هفت میلیونی ایرانی در اقصی نقاط جهان زیست می نمایند که برای رسیدگی به امور اقتصادی یا دید و بازدید با اقوام گه گاه به ایران سفر نموده و متاسفانه در مقاطعی مورد سو استفاده دشمنان انقلاب اسلامی قرار می گیرند. از تابعیت به عنوان تعلق حقوقی و معنوی شخص نسبت به یک دولت نام برده می شود که علاوه بر دریافت حقوق خویش از تکالیفی در این باره نیز برخوردار می باشد.
شرایط متفاوت اخذ تابعیت ایرانی که عمدتا مبتنی بر خون می باشد نسبت به برخی کشورهای غربی که عموما بر مبنای خاک می باشد، شرایط مساعدی را برای اخذ چند تابعیت برای شماری از ایرانی تبارها فراهم آورده است.
دارا بودن تابعیت مضاعف برای ایرانی تبارهای ساکن کشورهای غربی، شرایط مساعدی را برای دستگاه های جاسوسی آنها جهت جذب شماری از آنها فراهم آورده است. حضور بدون دردسر این افراد در ایران و همچنین دارا بودن تابعیتی مثلا بریتانیایی و یا آمریکایی به میزان زیادی از برخورد احتمالی قضایی یا امنیتی با شخص مورد نظر پس از شناسایی خواهد کاست، چرا که رسانه های وابسته به آنان به همراه دستگاه دیپلماسی شان با جوسازی متعدد هزینه چنین اقدامی را از سوی ایران به میزان زیادی بالا خواهند برد.
افراد یاد شده که در طول بیش از سه دهه حیات جمهوری اسلامی بارها و بارها توسط دستگاه های امنیتی شناسایی شده اند در سطوح مختلفی به اقدامات خویش می پردازند. بخشی از افراد یاد شده در غالب پروژه نفوذ در پی تاثیر گذاری در فضای اجتماعی و سیاسی ایران گام برداشته و با ارتباط گیری با اهالی رسانه و روشنفکران در پی تاثیر گذاری در سطوح مختلف جامعه می پردازند. بازداشت افراد دو تابعیتی در طول سال های اخیر مانند کیان تاج بخش، هاله سحابی و رامین جهانبگلو نمونه مناسبی در این راستا می باشند که با تهییج جامعه از طریق دگرگونی در بافت اجتماعی و فرهنگی ایران و تلاش برای وقوع انقلاب های رنگی کوشش های وافری به خرج داده اند.
دسته دوم از افراد دو تابعیتیِ همسو با سرویس های بیگانه نقش هدایتی و تاثیر گذاری را در بخش های مختلف جامعه از طریق نفوذ در ارگان ها و دسته جات سیاسی-اقتصادی عهده دارند. دری اصفهانی به عنوان فعالی صاحب نفوذ و اثر گذار در تیم هسته ای، مصداق مناسبی در این باره می باشد. وی با آگاهی نسبت به نیازهای حیاتی اقتصادی ایران و نقاط ضعف تیم مذاکره کننده، شرایط آسانی را برای گفتگوی طرف های غربی با همتایان ایرانی خود فراهم آورده است. وبسایت المانیتور در گزارشی در این باره اذعان نمود که دری اصفهانی مسئولیت امور بانکی را در جریان گفتوگوهای هستهای بر عهده داشته و این همان ناحیهای است که مشکلات توافق ایران با آمریکا هنوز پابرجا ماندهاند. این فعال حاضر در گفتگوهای اتمی کشورمان پیش از وضع برجام صراحتا از برداشته شدن تحریم های پولی، مالی و بیمه ای ایران سخن به میان می آورده بود. کریمی قدوسی در گفتگو با رمز عبور صریحا می گوید که "دری اصفهانی تیم مذاکره کننده را دور زده و اطلاعات ارزشمندی را در اختیار آمریکا قرار داده است".
دسته سوم به افرادی دو تابعیتی اطلاق می شود که متاسفانه در ارکان کلیدی و رده های بالای نظام تکیه زده اند. حضور محمود خاوری در راس بانک ملی ایران و اختلاس گسترده وی و سپس فرار او به کانادا مصداق مناسبی در این رابطه می باشند. افراد یاد شده از موقعیت بالایی جهت ضربه زنی به نظام اسلامی و انتقال اسناد و مدارک سری به خارج از کشور برخوردار می باشند.
نکته حائز اهمیت در این باره که زمینه سواستفاده دشمنان نظام اسلامی را فراهم آورده به عدم وضع قوانین سخت مبنی بر عدم بکارگیری افراد دو تابعیتی در مناصب بالای حکومتی بر می گردد. علاوه بر آن سیستم های امنیتی و اطلاعاتی کشور نیز در مشاوره دادن به دستگاه های مربوطه در ارائه سوابق افراد غیرخوشنام و هشدار مبنی بر عدم بکارگیری آنان دارای نقاط ضعف متعددی بوده اند، امری که بر میزان ضربات احتمالی بر نظام اسلامی و جاسوسی از ایران از سوی بیگانگان به نحو چشمگیری افزوده است.