شاید برای شما هم سوال باشد که خاتمی کجا خفته است و چرا سر و گوشش فقط در انتخابات می جنبد؟ اما تکلیف مرد عباشکلاتی برای خودش مشخص است. وی از همان روز اول ریاست جمهوریش ثابت کرد هیچ غرابتی با طبقه مستضعف ایران ندارد و تکلیفش مشخص است وی آخوند ثروتمندان است و کاری به قاطبه مردم ندارد.
اما گله اصلی ما از سید حسن خمینی است که چرا نسبت به فساد اداری، مشکلات معیشتی و فقر بخش بزرگی از جامعه همواره سکوت اختیار کرده است؟ در کنار فقر شدید اقتصادی مردم، وجود چندین وزیر میلیاردر در بدنه دولت و شائبه وجود تخلفات اداری و اقتصادی وزرای دولت، سکوت سید حسن خمینی بسیار عجیب است. شاید هم عجیب نباشد؛ از این جهت که فرزندش مشغول عکس گرفتن و لایک گرفتن است و همانند فرزندان بخش بزرگی از مردم نه دغدغه شغل دارد، نه دغدغه تحصیل دارد و نه دغدغه ازدواج و وام و...
اما سید عزیز مسئولیت شما فقط به خودتان و فرزندتان ختم نمی شود، دلیلش را نمی گویم تا متن زیر را بخوانید و مواضع انقلابی پدر مرحومتان را مرور کنید تا بدانید راه خمینی کبیر از کجا و چگونه می گذرد:
مرور گوشه هایی از واکنش مرحوم سید احمد خمینی در نقد دولت هاشمی و اعتراض به افزایش فاصله طبقاتی در جامعه ایران:
فرزند امام با توجه به سياستهاي اقتصادي دولت و برنامهها و شعارهاي توسعه، انتقادهاي را نسبت به بی تفاوتی دولت درباره وضعيت معيشتي محرومان جامعه مطرح ميكرد:
«ما هرگز اجازه نميدهيم سرمايهداران زالوصفت كه به خون حزبالله عزيز و محرومان و پابرهنگان تشنهاند با در اختيار گرفتن مقدرات اقتصادي در بدنه اين نظام مقدس و الهي نفوذ كنند ... همه بايد هوشيار باشيم و بدانيم كه اقتصاد از سياست و فرهنگ جداييناپذير است.» 27/6/70
وی در گفتگویی با روزنامه کیهان در اردیبهشت سال 70، درخصوص افزایش تجملگرایی و رفاهزدگی میگوید:
«متآسفانه تجمل، زیباییپرستی، رفاهزدگی، افراط در میهمانیهای آنچنانی به حدی است که اگر بخواهیم به سالهای قبل از فوت امام برسیم، کار بس مشکلی در پیش داریم. شما سری به وزارتخانهها بزنید، گلدانهای گلهای زینتی که از مال مردم فقیر تهیه میشود را ببینید. میز و صندلیها دیگر میز و صندلیهای اول انقلاب نیست. سفرهها دیگر آن سفرهها نیست. ریخت و پاشها به قدری است که دل هر کسی را به درد میآورد. اینها همه برای این است که شعارهای انقلاب را جدی نگرفتهایم.»
در هشتم مرداد سال 70 از فشار شکننده اقتصادی بر مردم بگوید:
«امروز گرانی و کمبود و فشار اقتصادی بر دوش خیل محرومین جامعه به صورت شکنندهای درآمده است و باید عاجلاً چارهای برای آن اندیشید.»
در آن دوران به حدی دست سرمایهداران برای وارد آوردن فشار بر طبقه مستضعف باز بود که یادگار امام در چندین سخنرانی نسبت به تداوم این وضعیت شکایت میکند و خواستار برخوردی شدید با سرمایهداران میشود:
«متأسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایهداران بزرگ و کوچک میمکند. بعضیها خیال میکنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند.»
يكشنبه 10 مهر ماه 1373
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. موضعگيريهاي اخير عليه سياستهاي دولت، موجب نگراني وزرا شده است ... سخنان منتشره از حجتالاسلام والمسلمين حاج سيداحمدآقا خميني، واكنشهايي در دولت داشت. آنها احساس ميكردند اين فضا مانع توسعه كشور ميشود.»
روز ۲۱ اسفند ۱۳۷۳، چهار روز پیش از درگذشت سید احمد خمینی، دقیقاً در روزی که خبر بیماری او پخش گردید، سخنان انتقادی تندی از او درباره اوضاع کشور در هفتهنامه امید منتشر شد: (10)
«الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شده اند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته می اندازند و ندانم کاری های خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت می دانند! ایضاً بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
آقای دکتر کاشان در زمان تصدی پست معاونت ارزی بانک مرکزی مملکت در خزانه بانک را باز کرد و به هر دلال و قاچاقچی و چاقوکش 5 هزار دلار تقدیم کرد و روزانه میلیونها دلار ذخایر ارزی بانک مرکزی را به جیب گانگسترها ریخت. آیا این نقشه تهی کردن خزانه ارزی مملکت را آمریکای جنایتکار جلوی حاج اصغر آقا گذاشته بود و یا به تصمیمگیری نابخردانه شخص او مربوط میشد؟ آیا این بابا رئیس بزرگتری نداشت تا جلوی کار او را بگیرد؟»
قابل ذکر است اصغر فخریه کاشان در بانک مرکزي کابينه بني صدر به سمت معاون امور مالي و اداري بانک مرکزي، منصوب شده بود. اصغر فخريه کاشان به ناگهان، در اواسط آذر ماه 73 به دلايل نامعلومي بازداشت و در اوايل دي ماه همان سال آزاد ميشود. در سال 1380 وی به همراه اکبر ترکان، بهزاد نبوي و مسعود کرباسيان که همه چهرههای غیرنفتی بودند، اعضاي هيئت مديره شرکت جنجالی «پترو پارس» را تشکیل میدادند. وی در تاریخ 26/11/92 در حکمی از سوی عباس آخوندی، به عنوان مشاور وزیر و رئیس شورای هماهنگی و سیاستگذاری تأمین مالی خارجی پروژههای وزارت راه و شهرسازی منصوب شد!
امروز نادر قاضی پور و دیگر نمایندگان مجلس دغدغه سید احمد خمینی را در مورد تخلفات اصغر فخریه کاشان را یک بار دیگر بعد از گذشت دو دهه مطرح کردند..