ه گزارش عدالت خواهان گلستان"در اردیبهشت سال 1390 اثری به عنوان« دغدغه های فرهنگی-شرحی مزجی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1373(دیدار معظم له با عناصر جبهه خودی در حوزه فرهنگی در تاریخ 22/4/73و تتمه ای از بحث در تاریخ 21/6/73) با استفاده از دیگر بیانات معظم له از سوی موسسه ایمان جهادی منتشر شد.
در مقدمه این اثر ارزشمند مولف این اثر بعد از توصیه به دقت و دیدن با ظرافت این گنج غبارروبی شده؛بعنوان توصیه دوم تاکید می نماید که:« مراقب باشید این گنج غبار دوباره نگیرد[غبار از سال 1373تا 1390].غباری که امروز شاهدیم بر شعار راهبردی« اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نیز نشسته است!
در این شرایط(با وجود چنین بینات قطعی) و اوضاع و احوالی که با نوعی حیرانی و سرگردانی نمایشی! در مدیریت فرهنگی مواجه هستیم؛ پرده برداری و انتشار این کلمات و عبارات ارزشمند براساس واقعیت های محیطی و سازمان فرهنگی هر منطقه و استان،به تعبیر نویسندگان این اثر راهگشای امروز، و چراغ راه رویش های مبارک جبهه فرهنگی است که همه باید این بیانات را تطبیق دهیم با شرایط فردی،جمعی و جامعه خودمان.
ما در این نوشتار با اقتباس از این بیانات و شرح ارزشمند آن که همچون آئینه ای تمام نمای پیش روی تک تک اعضای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است،در نیمه دوم سالی که بخشی از آن به سال فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شده است و در حالی که غبار سیاست زدگی و حاشیه های پررنگ تر از متن اصلی، این شعار راهبردی را فرا گرفته است؛اولا به توصیه نویسندگان این اثر ارزشمند در صدد غباروبی مجدد از این گنج ارزشمند می باشیم ثانیا با توجه به شناخت اجمالی از استان در صدد تطبیق خطوط اصلی این دغدغه ها با شرایط جمعی و اجتماعی استان گلستان می باشم.
طرح دغدغه ها ی فرهنگی و استان ما
1-سازماندهی و تشکیلات :
مقام معظم رهبری در دیدار با عناصر جبهه خودی در حوزه فرهنگی در سال 1373 اصلی ترین موضوعی که در ابتدای کلام خویش بدان اشاره می کنند و حاضرین را بر اساس چنین شاخصی مورد خطاب قرار می دهند؛ عبارت است از جمع فرهنگی که مظهر «313نفر بدر روزگار»، و فرقان و تمیز بین حق و باطل است.بعد از بیست سال اولین و مهمترین دغدغه ای که این منطقه و استان با آن دست به گریبان است، همین جمع فرهنگی در استان ماست.اینکه آنان که دغدغه فرهنگ انقلاب اسلامی دارند با هر سلیقه ای در یک جا جمع شده و با عزم و مدیریت جهادی خویش درصدد اجرای چنین منویاتی باشند.
البته این مبارزه دو جبهه حق و باطل(باطل از منظر نگارنده هر جبهه مقابل فرهنگ انقلاب اسلامی و هر اقدام و برنامه فردی و جمعی سازمان یافته یا غیر سازمان یافته که در زمین فرهنگ بیگانه (بطور خاص فرهنگ لیبرال) و براساس قواعد آنان ،بطور عمدی یا غیر عمدی اجرا می گردد) در استان در جریان است.منتهای امر نوعی عدم توازن در سازماندهی و تشکیلات منضبط و فراگیر در جبهه حق به دلایل مختلف- که بدان ها اشاره خواهیم نمود- وجود دارد .البته سخن از تعداد در این جبهه نیست چراکه به تصریح رهبر معظم انقلاب اسلامی ،چه آنکه یک نفر از اینها که در این کارزار و در هر عرصه ای از عرصه های فرهنگی با عزم و مدیریت جهادی خود،همانند یک امت می جنگد.
اما آنچه بیش از همه در این شرایط با وجود استعدادها و ظرفیت های انسانی در استان می بایست مورد توجه قرار گیرد تجمع اصحاب حق بعنوان یک امر واجب و فوری و حفظ و تقویت آن از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی است .چراکه گذشته از نفس چنین تجمعی که از آموزه های اصلی دین اسلام می باشد
اولا در برابر و علیه این افراد و اشخاص فعال در جبهه حق،به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جبهه باطل ما با کثرتی مواجه هستیم که آدم های عاقل و ورزیده و برجسته ای هم در بین آنها وجود دارد
ثانیا اینکه با این وجود؛ خداوند متعال در این میدان دست اصحاب حق را برتر و قوی تر از آنان قرار داده است و این مهم تنها در سایه انسجام و وحدت کلمه حاصل و تداوم خواهد یافت.ضمن اینکه برای « شکستن خط ذکر باطل» همچنانکه معظم له اشاره می کنند که اصحاب باطل به اقتضای« الباطل یموت،بترک ذکره» و بر همین مبنا ما شاهد یک انسجام تشکیلاتی و وحدت گفتمانی در اصحاب باطل در بازتولید اذکار آنان هستیم! و این خط باطل خود ابطال نمی شود مگر با چنین تدبیر و تکرار دائم اذکار حق در برابر این اذکار باطل.
استان گلستان هر چند در سالهای اخیر در راستای همین منویات،همسو با سایر استانها اقدام ارزشمندی را آغاز نموده است اما در مقایسه با دیگر استانها ، این جبهه(قرارگاه فرهنگی) نوپا و جوان اولا صاحب یک رهبری استانی فراگیر و دارای نفوذ در میان اقشار مختلف- که حامی فعالیت ها و برنامه های عملیاتی آنان باشد - نیست ؛ حتی براساس اطلاعات موثق اتاق فکر جبهه باطل در چند سال اخیر از شکل گیری چنین قطبی با حساسیت تمام بشدت جلوگیری و خط تخریبی و تضعیفی تشکیل داده اند.
ثانیا وجود فرد و افراد محترم و دارا بعض شاخص های حق که متاسفانه با نفوذ بعض افراد جبهه باطل در بیت آنان، ماهیت حق طلبی آنان در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را محل شک و تردید قرارداده، و حضور آنان در کلیت جبهه فرهنگی استان به سطح فعالیت های سیاسی و باندی تنزل پیدا کرده است؛حتی متاسفانه از سوی همین فرد و افراد در جلسات غیررسمی شاهد اظهارات و دستوراتی در تضعیف این جبهه نوپای فرهنگی هستیم.
ثالثا فقدان انگیزه های لازم برای حضور در چنین تجمعی و مشارکت فعالانه در کارهای بر زمین مانده فرهنگی است که این خود دلایل مختلفی از جمله مشغله های کاری،غلبه فعالیت های سیاسی و پرستیژ آن،زود بازدهی فعالیت های سیاسی نسبت به کارهای فرهنگی(پست و مقام ، مال و قدرت و...)،فشار و تهدیدات سیاسی و حتی امنیتی،جوان بودن مدیران این مجموعه و عدم اطاعت پذیری فعالین فرهنگی میان سال و بزرگسال!!؟ و...رابعا عدم تمرکز و موازی کاری در این جبهه فرهنگی که بعضا بجهت اختلاف سلیقه های فرعی! منجر به برخوردها ی خنثی کننده و تخریب کننده در خطوط اصلی منجر شده و می شود.البته این به معنای ضرورت تمرکز زایی نیست اما آنچه بیش از همه واجد اهمیت است در این عدم تمرکز،همسویی و تعاون و همکاری هم افزا و هم پوشان است بنحوی که از این خطوط مختلف مقدم، یک جبهه فرهنگی واحد علیه جبهه باطل به اذهان متبادر شود.اما آیا ما می توانیم ادعای چنین تبادری را در اذهان عمومی داشته باشیم؟
بطور کلی ما در این جبهه با مشکل سازماندهی و تشکیلات اصحاب حق و بطور خاص رهبری چنین تشکیلاتی مواجه هستیم و بدون آن امور فرهنگی استان نه تنها سامان نمی یابد بلکه با گذشت 20سال از سخنان رهبری هنوز این دغدغه ها باقی و قدمی از قدم برنخواهیم داشت.البته در این مسیر آنچه که نباید از اصحاب حق با وجود این مصائب از آن غافل شوند به تعبیر رهبری عبارت است:« احساس امید به آینده»
2- برنامه عملیات فرهنگی و آسیب شناسی آن
بیست سال از بیان جدی این دغدغه های فرهنگی می گذرد! اما آیا برچنین اساس و بنیانی(طرح دغدغه ها ی فرهنگی) که رهبر معظم انقلاب اسلامی ترسیم نموده اند ما ارزیابی دقیقی از وضعیت فرهنگی این منطقه و استان و برنامه عملیاتی جامع متناسب با آن داریم یا نه؟
بغیر از فعالیت های جهادی حوزه فرهنگی ای که در چند سال اخیر در استان از سوی قرارگاه فرهنگی صدرالاشاره و نهاد حامی آن طراحی و در حال اجراست و در تابستان سال جاری طی سفری که به ایران داشتم از کل برنامه ها و مطالعات علمی –میدانی عمیق و متفکرانه آنان - که در کمتر جا و نهادی ملاحظه کرده ام و به جرات می توانم بگویم در 10سال گذشته چنین پروژه ای را در سطح استان هیچ دستگاهی اجرا نکرده است- در چند جلسه بازدید داشتم و...که واقعا جای تقدیر فراوان دارد و توصیه برادرانه من به این دوستان این است که علی رغم فشارهای سیاسی،با همان احساس امید به آینده و این روحیه انقلابی مورد تاکید رهبری در این اثر(دغدغه های فرهنگی) که در آن جمع دیدم کار را به پیش ببرند تا طلوع خورشید 313بدر در استان گلستان و رهبری آن.
اما در ارتباط با دیگر اشخاص بطور کلی براساس اصول و مبانی صدر الاشاره فاقد یک نقشه و برنامه جامع عملیاتی جهت تحقق دغدغه های فرهنگی رهبری هستیم و اگر برنامه ای وجود دارد بسیار محدود، ناقص ،بخشی ،و یا اگر بعض اشخاص برنامه قابل توجهی داشته اند در حال حاضر دیگر از دستور کار آنان خارج شده است و شجاعتی برای اجرای آنها وجود ندارد!
از بررسی ونتایج حاصل از یک مطالعه میدانی یک نهاد فرهنگی در استان(با توجه به نامگذاری سال جاری) نقش سیاست و امور سیاسی نسبت به حوزه فرهنگ و امور فرهنگی از جایگاه برجسته تر و غالب تری برخوردار می باشد!این نتایج نشان می دهد که فعالیت احزاب و گروههای سیاسی و تمایل افراد و اشخاص به همکاری با آنان بطور قابل توجهی بیشتر از فعالیت موسسات و انجمن های دارای فعالیت های صرف فرهنگی است و افراد تمایل چندانی به همکاری مداوم با این موسسات فرهنگی ندارند!
از دیگر یافته های این مطالعه میدانی در آسیب شناسی حوزه فرهنگی استان عدم فهم مشترک مسئولین و متولیان فرهنگی از مقوله و ماهیت و کارکرد اصلی فرهنگ مدنظر رهبری است.بخشی از این مطالعه که از تحلیل محتوی مذاکرات چند شورا و کارگروه و...است بخوبی نشان می دهد که تفاسیر و برداشت ها و حساسیت های شخصی،گرایش های فردی و سیاسی در این جلسات غلبه دارد!در حالی که از منظر رهبری بخش عمده فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است و ریشه های فرهنگ عبارت است از عقیده و برداشت و تلقی هر انسان از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی،که ذهنیات حاکم بر وجود او را تشکیل می دهد و بطور خاص رفتار فردی و جمعی ما را بسمت آن با اولویت های اصلی یعنی
1-فرهنگ 8سال دفاع مقدس
2- فرهنگ انقلاب و روحیه انقلابی هدایت می کند.
ضمن اینکه در بکارگیری و استفاده از مظاهر بیرونی شناخته شده فرهنگی در نزد عامه چنین کارکرد سیستمی و فرآیند محور و همچنین توجه به ماهیت و نقش آنها(اسلامی یا غیراسلامی) و برآیند چنین برنامه هایی در ساخت بیرونی فرهنگ فردی و جمعی ما ،توجه لازم وجود نداشته و حتی انگیزه های سیاسی بر آن غلبه دارد. مثلا در حوزه موسیقی برگزاری افراطی کنسرت ها از نظر تعداد در استان بدون توجه به محتوی، کارکرد پیش برنده و جهت دهنده رفتاری آن و بطور عمده انحصار در وجه تفریحی و تامین منافع و اغراض اسپانسرهای چنین برنامه هایی، یا پخش فیلم ها و اجرای نمایش ها و تئاترها با مضامین بیگانه و مظاهر غربی و حتی انگیزه های سیاسی ، تجلیل از چهره های فرهنگی فاقد روحیه و فرهنگ انقلابی و نماد سازی از آنها،برگزاری جشنواره ها،نشست های ادبی و هنری،برگزاری نمایشگاههای مختلف در حوزه فرهنگی،برگزاری روزها و مناسبت های فرهنگی و بطور خاص روز خبرنگار ،در حوزه نشر و همچنین برگزاری نمایشگاه کتاب و تجلیل از صاحبان آثار برتر،در حوزه ابزارهای نوین فرهنگ ساز بالاخص در حوزه دیجیتال،اینترنت،وسایل ارتباطاتی و...
در حوزه های بین بخشی بالاخص در حوزه آموزش و آموزش عالی که نقش محوری در شکل گیری ذهنیت حاکم مورد اشاره رهبری دارند ما در حوزه نظارت ،هدایت و اجرا از ضعف بنیادی رنج می بریم.مثلا براساس یک مطالعه میدانی در یکی از شهرستانهای استان حدود 11هزارنفر در آموزشگاههای زبان انگلیسی تحصیل می کنند که محتوی آموزشی مکتوب و دیداری،شنیداری و ...این آموزشگاهها ،فرهنگ و روحیه مدیران،اساتید و...(چرا بعد از 35سال ما نتوانسته ایم محتوی آموزشی متناسب با فرهنگ خودمان و جامعه مسلمانان انگلیسی زبان تولید کنیم؟)این موضوع هم در مهد کودک ها و ....صادق است و برنامه هایی که به اسم مراسم های فرهنگی اجرا می شوند کارنامه و گزارش محور و نه نتیجه محور(مورد اشاره رهبری) هستند و از مدعوین و شرکت کنندگان آنها بخوبی می توان دریافت که برگزار کنندگان آن چه دغدغه (سیاسی) و کدام دغدغه فرهنگ(خودی-بیگانه) را دارندو...
سخن آن است که در حوزه فرهنگی استان عمده ضعف ما با عنایت به تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی: «همه کارها را خبره ها انجام می دهند چرا کار فرهنگی را خبره ها نباید انجام بدهند و هرکسی وارد میدان کار فرهنگی بشود و چیزی بگوید و نظری بدهد و اقدامی بکند؟» عدم بکارگیری نخبگان فرهنگی دارای دغدغه های فرهنگی صدرالاشاره است.ضمن اینکه همچنانکه رهبر معظم انقلاب اشاره نموده اند :«خیلی از کسانی که می توانند کار فرهنگی کنند به کارهای اجرایی و سیاسی مشغول شده اند و یا حتی اگر با نام فرهنگی هم حضور دارند باطن کار،کار سیاسی است! البته مراد از کار سیاسی نه تلاش در جهت بینش سیاسی افراد که این خود یک کار فرهنگی است؛مراد در کارهای باندی و اجرایی سیاسی...»
با توجه به مطالب یاد شده جای این سئوالات در حوزه فعالیت های فرهنگی استان در این سال باقی است که فرهنگ نسبت به دیگر حوزه ها و بطور خاص حوزه سیاسی ،در استان گلستان از چه نقش و جایگاهی برخوردار می باشد؟ دغدغه های فرهنگی و اهتمام به مسائل مربوط به امور فرهنگی براساس یک نگرش فرهنگی است یا ناشی از حساسیت های شخصی و گرایش های فردی و سیاسی؟ عمده برنامه های دستگاههای فرهنگی ذیربط در استان بر چه اساس و رویکردی(سیاسی-فرهنگی) طراحی و اجرا می شود؟ چه کسانی(چهره های فرهنگی یا سیاسی،خبرگان فرهنگی یا خبرگان سیاسی!) عهده دار امور فرهنگی استان هستند؟
امور واجد اولویتی که در حوزه فرهنگی استان مورد توجه مسئولین فرهنگی استان هستند چه نسبتی با دغدغه های اصلی رهبری(فرهنگ 8سال دفاع مقدس،فرهنگ و روحیه انقلابی) دارند؟آیا سطح فرهنگی استان بر مبنای تفکر و روحیه انقلابی،آن تحول لازم را پیدا کرده است؟جواب تمام این سئوالات واقعیت های انکارناپذیری خواهند بود که در کنار اولا سازماندهی و تشکیلات جبهه فرهنگی استان با تاکید بر وجود یک رهبری مقتدر و صاحب نفوذ در استان و کشور ثانیا برنامه عملیات فرهنگی در استان (بعنوان دو محور اصلی در طرح دغدغه های فرهنگی رهبری) می توانند؛ نقشه راه عزم استانی و مدیریت جهادی ما را برای دستیابی به حقیقت گنج دغدغه های یاد شده ترسیم نمایند.انشالله