به گزارش پایگاه عدالت خواهان" نمایش برجهای خاموش به کارگردانی زهرا شایانفر چندی است که در تالار محراب به صحنه میرود و این نمایش تا یک هفته دیگر نیز به اجرای خود ادامه خواهد داد.
سیاوش قلعه وردی یکی از بازیگران این نمایش در نقش منشی است، وی درباره پیوستن خود به این گروه توضیح داد: آشنایی من با این گروه توسط حسام کلانتری از دوستانم صورت گرفت که پیشنهاد کار زهرا شایانفر را داد، من هم از متن کار و فضای گروه تئاتری خوشم آمد. بهرحال قرار است ماهها در یک گروه کار کنیم و این انرژی مثبت بین بچههای گروه مرا ترغیب کرد که کار را بپذیرم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا ایفای این نقش در راستای تجربیات گذشتهاش در تئاتر صورت گرفته، گفت: به نظر من بازیگری کاری است که انتهایی ندارد، ما هر چه تجربه و مطالعه داشته باشیم باید آن را امتداد دهیم تا بتوانیم به گونههای مختلف ایفای نقش کنیم . من هم برای نقش منشی که از نظرم خیلی هم سخت بود، از تجربیات گذشتهام و همینطور حال و آینده استفاده کردم.
قلعه وردی با اشاره به اینکه این نقش باعث شده کتابهایی که سالها پیش از کتابخانهاش خوانده را دوباره مطالعه کند، افزود: این کار در راستای ایفای بهتر نقشم بود.
وی با اشاره به دشواریهای این کار گفت: نقش من صفر تا صدی است، همه ویژگیهای عاطفی این نقش باید روی صحنه بروز داده شود به طور مثال از نقطه پایانی تا اوج و فرود یک کمان را در نظر بگیرید، چرا که هر لحظه تلاطم درونی منشی را باید ببینیم و متوجه شویم که الان چه احساسی دارد، چه زمانی خوشحال هست و چه کسی را میخواهد ترغیب کند یا ترغیب شود. به لحاظ شخصیتی نقش منشی منضبط و سخت است و همین باعث شد که به انضباط نسبی هم برسم.
قلعه وردی در پاسخ به این سوال که آیا نقشش کمتر از سایر نقشها به چشم میآید و شخصیت منشی در سایه قرار دارد، گفت: من با این صحبت مخالف هستم چون احساس میکنم منشی کل این داستان است هم راوی و هم شخص عملگرا است، لحظه اول که وارد قصر میشود شروع به توضیح اتفاقات داستان میکند پس نمیتوان او را در نظر نگرفت، حتی جلوی برادران هم میایستد و میگوید که من رییس هستم و کسی دیگر مطرح نیست حتی زمانی که چند قتل گردن او میافتد تماشاگر نقش متعدد او را میبیند بنابراین در سایه نیست.
وی درباره شیوه کارگردانی شایانفر توضیح داد: من شیوه او را دوست دارم چون مختص زمان خاصی نیست او هم در لحظه کلاسیک و هم مدرن کار میکند و این نکته جالبی است نکته دیگر هم این است که اجازه میدهد خود بازیگر تا دقیقه نود کارش را انجام دهد یعنی همه چیز دست بازیگر است درعین حال که راهنمایی میکند اما دست بازیگر را بسته نمیگذارد.
این بازیگر تئاتر اظهار داشت: زمانی که یک نمایشنامه نوشته میشود نخستین نکته این است که از نقطه نظر نویسنده آن نمایش به بیرون بروز میکند در مرحله دوم کارگردان است که از فیلتر فکریاش نمایشنامه را میگذراند و در آخر هم بازیگر کسی است که او هم باید چیزی به داستان اضافه کند یعنی یک متن در نهایت باید از فیلتر فکری بازیگر هم رد بشود وقتی آخرین مرحله انجام نشود کار کامل نمیشود. خوشبختانه همه ما در این کار تحلیل خوبی کردیم اولین جلسات ما دورخوانی صرف نبود اینکه فقط برای حفظ کردن دیالوگ باشد بلکه برای این بود که بچهها با فضای نمایش آشنا شوند و دورخوانی ما کشف شخصیتها و فضای داستان و آنچه وجود داشت ، بود.
وی در پاسخ به این سوال که فضای واقعی و فرا واقعی در این اثر چه تاثیری بر نقشش داشته،گفت: کلا این فضاهای واقعی و فراواقعی باعث سخت شدن درک نقشها و شخصیتها می شود و هم به بازیگر کمک میکند تا بتواند یک کار فانتزی زیبا در قالب نقش خلق کند، این واقعی بودن یک جایی ما را به سمت رئالیسم میبرد بنابراین یک امر نسبی است یک جاهایی دست بازیگر را باز میگذارد و یک جاهایی هم دست ما را میبینند و حتی لحن را هم تحت الشعاع قرار میدهد.
یک اتفاق جالبی که برای من افتاده از وقتی که نقش منشی را بازی کردم به نوعی احساس میکنم منظم تر و دقیق تر شدم چون منشی بهرحال کسی است که به زمان اهمیت زیادی میدهد خود من هم وقت شناس تر شدم و این برایم خیلی جالب است و حتی اطرافیانم هم به من گفتهاند.
وی در پایان گفت: به نظر من یک بازیگر در هر جایگاهی که قرار دارد باید تئاتر را هم داشته باشد چرا که چیزهایی به او اضافه میشود که در دیگر ژانرها شاید نباشد./فارس
انتهای پیام/