به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" نامه ی آیت الله سید کاظم نورمفیدی بعد از چند دهه سکوت در قبال منابع طبیعی به حضرت آیت الله رئیسی ریاست انقلابی دستگاه قضای نظام اسلامی از جوانبی که در ذیل مورد اشاره قرار خواهد گرفت قابل بررسی و نقد می باشد:
1-از نظر زمانی نامه ی منتشره از سوی امام جمعه ی گرگان به ریاست عالی دستگاه قضا پس از دستور قاطع امام خامنه ای مد ظله العالی بعنوان اقدامی دیرهنگام،تزئینی و سیاسی قلمداد شده و ضرب المثل معروف نوش دارو پس از مرگ سهراب را نیز تداعی می نماید!
2-از نظر توجه به زمان نامه که ورود دیرهنگام امام جمعه ی گرگان را به شکلی پرواضح و غیر قابل انکار را می رساند انشاء این نامه خود می تواند مهمترین دلایل بر ناکارآمدی امام جمعه ی گرگان در انجام و اجرای وظایف محوله از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی باشد چرا که اگر اینگونه نبود ایشان پس از دستور صریح رهبر فرزانه ی انقلاب دست به قلم نمی بردند و ریاست عالی دستگاه قضا را مخاطب قرار نمی دادند!؟
3- نگارش این نامه در این مقطع زمانی و پس از سالیان سال سکوت جناب نورمفیدی آیا این سوال اساسی را به ذهن نمی رساند که در طی سالیان سال غارت منابع طبیعی گلستان ایشان با کدامین عامل در خصوص حفظ و حراست از منابع طبیعی ورودی اینچنینی نکرده اند؟!یا به دلیل برخی منافع سیاسی و جریانی کوتاه آمده اند و یا از عمق فاجعه در قبال منابع طبیعی غافل بوده اند؟!در هر دو فرض ایشان در جایگاه خود در استان در قبال افکار عمومی می بایست پاسخگو باشند.
4-نامه به ریاست دستگاه قضا پس از دستور قاطع رهبر معظم انقلاب به قوه ی قضائیه و دست اندرکاران از سوی نماینده ی معظم له با همان مضمون و محتوا کجای کار را درست می کند و چه نتیجه ای می تواند در پی داشته باشد؟آیا محتوای این نامه ی صرفا تاکیدی و تکلیفی دردی از اصل ماجرا دوا می کند و به فرآیند دستور قاطع رهبری به دستگاه قضا پس از40سال سکوت و مصلحت جویی در گلستان کمکی می کند؟بلحاظ منطق اداری و سازمانی نگارش چنین نامه ای پس از40 سال تسامح و در مقطعی که ورود شخص شخیص مقام معظم رهبری را در پی داشته آیا معنایی می دهد و معقول ارزیابی می شود؟!
5-انگیزه ی نگارش این نامه در این برهه که حضرت آقا بدلیل قصور نماینده ی خویش در گلستان از جایگاه رفیع خود هزینه کرده اند چه می تواند باشد؟نوعی جبران مافات بی حاصل یا فرار به جلو یا برائت نزد افکار عمومی و مردم ولایی استان گلستان؟!
6-آیا جناب نورمفیدی فکر می کنند درخواست ایشان از ریاست انقلابی دستگاه قضا پس از دستور صریح ولی امر مسلمین اصطلاحا محلی از اعراب خواهد داشت بویژه آنکه اصل ماجرا یعنی ورود رهبر حکیم انقلاب اسلامی به ماجرای منابع طبیعی در گلستان به 40 سال سکوت و قصور امام جمعه ی گرگان باز می گردد و اگر نبود سکوت و قصور آقای نورمفیدی یقینا نیازی به ورود و هزینه برای رهبر معظم انقلاب در کار نبود!
7-آیا بر اساس قواعد عقلی و اداری نمی بایست جناب نورمفیدی پس از دستور صریح و قاطع امام خامنه ای مد ظله العالی بعوض مکاتبه ی فرمایشی با ریاست محترم دستگاه قضا،خطاب به رهبر معظم انقلاب بعنوان نماینده ی ایشان در استان ضمن عذرخواهی از قصور و غفلت چند ساله در قبال بحرانی که ورود جایگاه منیع ولایت و امامت امت را منجر گردید،از اعمال آمادگی خویش برای جبران قصور و غفلت متمادی به ولی امر مسلمین اطلاع می دادند؟نه اینکه همچون بی خبری از عمق بحران و اتخاذ ژست یک طلبکار رئیس عالی دستگاه قضا را که قبلا ورود به بحران منابع طبیعی در گلستان نموده بود را مورد تکلیف و مخاطب قرار دهد؟!
8-از جناب نورمفیدی سوال می شود کارخانجات زنجیره ای چوب و فرآورده های چوبی در گلستان (وابسته به تشکیلات ایشان) در مصرف جنگل ها و بهره برداری از منابع طبیعی استان چه نقشی دارند و چه میزان کمی از مواد اولیه را از منابع طبیعی استان مصرف می کنند؟! سوال می شود بحران زیارت را با وجود بهره مندی از ویلای شخصی خود چگونه درک نکردند تا کار به ورود شخص مقام معظم رهبری بعنوان مافوق ایشان برسد؟! در پایان با عنایت به موارد پیش گفته همچنان که آقای نورمفیدی در نامه به آیت الله رئیسی آورده اند! از رئیس قاطع و انقلابی دستگاه قضا انتظار داریم نگذارید مسئله ی تعرض به منابع طبیعی و جنگل ها به فراموشی سپرده شود و با عوامل،علل و اسباب آن برخوردی جدی صورت پذیرد.
جانباز محمد خادملو - مدیریت پایگاه عدالت خواهان گلستان