به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" محسن امینزاده»، از مقامات وزارت خارجه دولت اصلاحات و از دستاندارکاران فتنه 88 به تازگی طی مقالهای در شماره جدید نشریه مشق فردا به اشاره به ایران اسلامی نوشته است:
«انتظار پایداری اقتدار نظامی و امنیتی بدون کسب اقتدار اقتصادی، انتظار بیهودهای است.»
او در ادامه نوشته خود همچنین با تأکید بر اینکه مطلوبترین مناسبات اقتصادی ایران هنگامی محقق میشود که تحریمها متوقف شود، در اشارهای دیگر به معنای پیشگفته تصریح میکند: اقتدار سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران بدون اقتدار اقتصادی به شدت آسیبپذیر است.
امینزاده در یادداشت خود این ادعا را نیز مطرح میکند که تحقق مذاکره سازنده میان ایران و آمریکا و رفع تحریمها منوط به «موافقت رهبری» است!
*در اشاره به اظهارات امینزاده بیان دو نکته ضروریست:
یکم: در بحث ارتباط "اقتدار نظامی و ثبات آن" با اقتدار اقتصادی نباید حرف غلط زد و حقیقت را به مسلخ برد!
زیرا همه استراتژیستهای دنیا اذعان دارند و اعتراف میکنند که اقتدار نظامی به شرط واقعی بودن و پس دادن امتحان؛ یقینا برآمده از اقتدار اقتصادی است.
ضمن اینکه تداوم 40 ساله پیشرفتهای نظامی ایران نیز سمبلی از پایداری اقتدار اقتصادی است.
نظام جمهوری اسلامی ایران مثل هر حکومت دیگری به دلیل عملکرد دولت با برخی مشکلات در اقتصاد خود مواجه است اما آیا این به معنی نبود اقتدار در اقتصاد ایران است؟
اقتصادی که توانسته اثر تحریمهای آمریکا را به کمتر از 30 درصد برساند، ارزانترین نان و سوخت و مالیات جهان را به شهروندان خود عرضه کند، امید به زندگی را در میان مردم افزایش دهد، از کاهش صادرات نفت دچار بحران نشود و موجب افزایش 50 درصدی ورود گردشگری به ایران شود آیا یک اقتصاد مقتدر نیست؟!
از طرفی آیا واقعا اگر اقتصاد ایران از اقتدار لازم و پایداری اقتدار برخوردار نبود، میتوانست در عرصههای جنگهای نیابتی با آمریکا و همپیمانان او در کشورهای منطقه پیروز باشد، از متحدان خود نیز حمایتهای لازم سیاسی، نظام و اقتصادی را داشته باشد و تمام این موفقیتها را نیز در طول 40 سال گذشته تداوم دهد؟!
این حقیقتی است که محسن امینزاده و امثال او که تلاش میکنند بر روی اشکالات اقتصادی پدید آمده از سوی دولت موجسواری کنند؛ سعی در انکار آن دارند و نه تنها آنرا انکار میکنند بلکه در مسیر قلب حقیقت و جعل واقعیات نیز قرار دارند.
جالب است که قبل از امینزاده، سعید حجاریان طی یادداشتی به حقیقت مذکور اذعان کرده و گفته بود: «پشتوانه عملیات نظامی اقتصاد است. زیرا نمی توان به لحاظ نظامی پیش رفت و در توسعه اقتصادی متوقف ماند یا پس رفت.»[1]
و حال این آقایان هستند که باید پاسخ بدهند پیشرفت و اقتدار نظامی ایران و ایضاً پایداری و آسیبناپذیری آن چگونه با اقتصاد سیاهی که اینان تصویر میکنند ممکن بوده است؟!
دوم: مکرر در مکرر بیان شده است که یکی از مشکلات بزرگ جبهه اصلاحات، نداشتن مطالعه است!
امینزاده در حالی اصرار دارد که مناسبات مطلوب اقتصادی در گرو رفع تحریم است که مثلا در کتاب "نگاهی به تاریخ جهان" نوشته جواهر لعل نهرو نخوانده است که تحریم اولا کشنده نیست و ثانیا سبب پیشرفتهای شگرفی مثلا در کشور ایرلند (در ابتدای سده 1900) شده است. زیرا اقتصاد تحریم شده "درونزا و مقاوم" می شود.
اشاره اصلاحطلبان به سمت رهبری و اینکه ایشان بایستی اجازه مذاکره با آمریکا را صادر کنند نیز درآمدی دارد که البته چپها هرگز به این درآمد و مقدمه اشاره نمیکنند!
و آن اینکه مگر ایران در طول 40 سال گذشته در چند مقطع با آمریکا مذاکره نکرده و آیا در بارزترین این منصهها یعنی برجام؛ دستاوردی جز بدعهدی آمریکا وجود داشته است؟! آیا رهبری میتواند اجازه وسعت یافتن خطر بدعهدی آمریکا علیه ملت ایران را بدهد؟
این سؤالات و تأملات که حقایق مهمی درون آنها نهفته است؛ به روشنی نشان میدهد که هدف یک جریان داخلی از اصرار بر مذاکره بر آمریکا رفع مشکلات اقتصادی نیست زیرا اولا ایران با بحران خاصی مواجه نیست و ثانیا به اثبات تجربه، کلید حل مشکلات نیز در جیب آمریکا نیست!
پس چه چیزی میتواند در مطمح نظر اصلاحطلبان در باب این اصرار وجود داشته باشد؟
ما قضاوت در این باره را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
گفتنیست، مقام معظم رهبری، روز یکشنبه گذشته در دیدار با جمعی از دانشجویان و دانشآموزان در همین رابطه فرمودند: برخی که مذاکره با امریکا را حلّال مشکلات میدانند، صددرصد اشتباه می کنند و هیچ نتیجه ای از گفتگو با امریکایی ها حاصل نخواهد شد، چرا که آنها یقیناً و قطعاً هیچ امتیازی نخواهند داد.
معظمله تصریح کردند: اگر به مذاکره می رفتیم، امریکایی های متوقع پای موشکها را به میان می کشیدند و مثلاً می گفتند باید موشکهای ایران حداکثر ۱۵۰ کیلومتر بُرد داشته باشد که اگر مسئولان ما این را می پذیرفتند، پدر کشور در میآمد و اگر نمی پذیرفتند همین آش و همین کاسه تکرار می شد.
به گزارش ایسنا، حضرت آیت الله خامنهای تجربه هایی نظیر مذاکرات بی نتیجه کوبا و کره شمالی با امریکا را درس آموز خواندند و گفتند: مسئولان امریکا و کره شمالی متقابلاً قربان صدقه یکدیگر هم رفتند اما در نهایت امریکاییها براساس روال خود در مذاکرات، یک ذره از تحریم ها کم نکردند و هیچ امتیازی ندادند.[+]