به گزارش پایگاه عدالت خواهان" هفته نامه انگليسي «نيواستيتسمن» روز 25 بهمن 1383 ويژه نامه اي را تحت عنوان «ايران: هر آنچه را مي خواهيد حالا بدانيد» منتشر كرد. در نوشتار سوم اين ويژه نامه «گاي دينمور»، گزارشگر امور ديپلماتيك «فايننشال تايمز» نوشت: «واشنگتن درباره حمله نظامي به ايران دچار سردرگمي شده، اما بهترين راه حل، فروپاشي حكومت جمهوري اسلامي از درون است. كاندوليزا رايس به دنبال يك فرايند طولاني فرسايش رژيم ايران است كه با حمايت مخالفان رژيم ايران آغاز مي شود.» چه كساني اميد آمريكا در ايران براي اجراي پروژه «فروپاشي از درون» بودند؟
«محمد خاتمي» در دولت اصلاحات، زمينه ها و ظرفيت هاي «فروپاشي از درون» را تقويت كرد و «وزارت كشور» يك «شبكه اجتماعي» تربيت شده را تحويل «مركز اطلاعات سازمان ملل متحد» داد. اين شبكه تحت نام «مركز توانمندسازي سازمان هاي جامعه مدني» شناخته مي شد و تيرماه 1381، «عبدالواحد موسوي لاري» آن را در «وزارت كشور» پايه نهاد؛ مركزي كه از امكانات، ارتباطات و حمايت گسترده مالي «مركز اطلاعات سازمان ملل متحد» در تهران برخوردار گشت. مديريت اين مركز را به «سهراب رزاقي» سپردند. او در دوران رياست جمهوري خاتمي، مدير كل «دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور» و عضو «كميسيون سياسي هيئت دولت» بود و از سوي «عبدالله رمضان زاده» (سخنگوي خاتمي) و «سعيد حجاريان» (مشاور سياسي خاتمي) حمايت مي شد. پروژه اين مركز، بر محور «آموزش مدني» به شهروندان و براساس شاخص هاي «سازمان ملل» براي «گذار ايران به نظام دموكراتيك» شكل گرفت. تا سال 1384، اين مركز در بسياري از شهرهاي كوچك و بزرگ، براي دختران و پسران جوان «كارگاه هاي آموزشي» برگزار كرد و از رهگذر ارتباط با «كيان تاجبخش» (جاسوس سيا) از تجربيات و منابع «بنياد جرج سوروس» بهره مي گرفت. تمركز اصلي اين مركز معطوف به «تقويت فمينيست هاي سكولار»، «فعالان لائيك حقوق بشر» و «ايجاد زيرساخت هاي رسانه اي جامعه مدني» بود و ساختار آن براساس تئوري هاي مغزهاي متفكر CIA و MI6 (يورگن هابرماس، ريچارد رورتي و جان كين) بنا گشت. رزاقي در اين مركز، از امكانات وسيع «مركز پژوهش هاي مجلس ششم» و نمايندگان اصلاح طلب آن براي پيشبرد ماموريت هاي مطالعاتي خود استفاده مي كرد. اين شبكه چندقطبي، از نگاه آمريكايي ها پتانسيلي براي ايجاد يك «نيروي سازماني» جهت انجام پروژه «كودتاي مخملي» در ايران بود.
تعامل اين شبكه با ضدانقلابيون ساكن هلند سبب شد كه كشور هلند نيز به نحو رسمي وارد فرآيند «براندازي نرم» جمهوري اسلامي شود و در كنار اتحاد سازمان CIA و سرويس MI6 جاي گيرد. روز 9 ارديبهشت 1384، «فرح كريمي» (نماينده حزب سبزها در پارلمان هلند) در پوشش سفري ديپلماتيك وارد ايران شد تا در آستانه نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، با مقامات ارشد دولت اصلاحات به رايزني بپردازد. كريمي كه در دهه 1360 عضو شاخه نظامي گروهك تروريستي منافقين بود، از ابتداي دهه 1380 با «روزنامه ايران» (ارگان رسمي دولت خاتمي) ارتباط و همكاري داشت. وي در اين سفر با «رجبعلي مزروعي» و ديگر مديران «انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران» ديدار كرد و با آنان توافقنامه اي را براي برگزاري يك كارگاه آموزشي «مبارزه مدني» (تحت پوشش آموزش روزنامه نگاري مدرن) در آمستردام (پايتخت هلند) امضاء نمود. او همچنين با «سعيد حجاريان» و رهبران «حزب مشاركت ايران» بيش از 3 ديدار محرمانه برگزار كرد، اما رايزني هاي اصلي او با گروهك هاي «فمينيست راديكال» بود. در اين رايزني ها، «فرح كريمي» يك طرح جامع را در اختيار «شيرين عبادي» گذاشت و پيشنهاد كرد كه «زنان فمينيست» از استراتژي جامعه مدني كه در «طرح خاورميانه بزرگ آمريكا» تبيين و تشريح شده است، پيروي كنند. طرح جامع كريمي به تاسيس «كمپين يك ميليون امضاء» منجر شد كه به نحوي آشكار وظيفه توليد و توزيع «فحشاي عريان» در ايران را برعهده دارد. پس از سفر «فرح كريمي»، پارلمان هلند در بهار 1384 بودجه اي سالانه به ارزش 15 ميليون يورو را براي حمايت از «پلوراليسم رسانه اي در ايران» تصويب كرد تا خرج نهادهاي حامي «براندازي نرم» در ايران گردد. 436 هزار يورو از آن توسط موسسه هيفوس (رابط سازمان اطلاعات هلند با نهادهاي مدني) در اختيار «سهراب رزاقي» (مقام سابق وزارت كشور) قرار گرفت. نزديك به يك ميليون يورو از اين بودجه نيز به يكي از نزديكان «محمد خاتمي» پرداخت شد؛ كسي كه سال ها مسئوليت انتشار «بولتن محرمانه» رئيس جمهوري را برعهده داشت و اكنون با ارتزاق از بودجه براندازي دولت هلند، نشريه الكترونيكي «روز آن لاين» را در اروپا مديريت مي كند.
همزمان با مصوبه پارلمان هلند، «ريچارد باچر» (سخنگوي وزير خارجه آمريكا) نيز اعلام كرد كه دولت ايالات متحده يك بودجه 3 ميليون دلاري را براي سازمان هاي غيردولتي و مدني و... در داخل ايران تخصيص داده است، اما پس از شكست اصلاح طلبان در سوم تير 1384، ناگهان روند حمايت هاي مالي آمريكا از نيروهاي سابق دولت خاتمي شتاب گرفت. روز 27 بهمن 1384، «كاندوليزا رايس» در كنگره آمريكا خواهان افزايش 75 ميليون دلاري «بودجه براندازي نرم ايران» شد. او گفت كه 10 ميليون دلار از اين بودجه خرج «قدرت بخشيدن به جامعه مدني ايران» و «آموزش مدني» سازمان هاي صنفي و سياسي داخل ايران خواهد شد. مبلغ 15 ميليون دلار به فعاليت هاي اينترنتي ايرانيان براي «سازماندهي مدني» آنان اختصاص خواهد يافت. وزير خارجه آمريكا اعلام كرد كه الگوي ما براي دموكراسي سازي در ايران، تجارب «لهستان» و «جنبش همبستگي» در اين كشور است. چندي بعد از سخنان رايس، «بنياد باران» به كانوني براي تدوين و تحليل استراتژي «لهستانيزه كردن ايران» بدل گشت و به بومي سازي تئوري هاي كودتاي مخملي در ايران روي آورد؛ بنيادي كه «محمد خاتمي» موسس و رئيس آن بود.
از اين مقطع، كانون هاي تبليغاتي و محافل عملياتي براي زمينه سازي «كودتاي مخملي» فعال تر شدند. پيش از اين، «انتشارات روزنه» در سال 1381 اثري از «ساموئل هانتينگتون» را روانه بازار كتاب نمود كه به «كتاب مقدس براندازان» مشهور است. سال 1383، «محمدجواد مظفر» ترجمه كتابي از «پل بروكر» را منتشر كرد كه يك نقشه عملياتي براي براندازي نرم بود. «نشر نگاه معاصر» كه از سال 1380 تئوري هاي دموكراسي سازي از «حسين بشيريه» را منتشر مي كرد، تا سال 1387 نيز 3 كتاب ديگر وي را با محور چگونگي براندازي رژيم هاي غيردموكراتيك انتشار داد. در سال 1386، «محمدعلي كديور» براي «انتشارات گام نو» به ترجمه تاريخچه تئوري هاي «فروپاشي از درون» پرداخت و كتاب «گذار به دموكراسي» را چاپ كرد. در اين ميان، انتشار كتاب «جامعه مدني، مبارزه مدني،» توسط «انتشارات روشنگران و مطالعات زنان» شگفت انگيز بود. اين كتاب كه چكيده و گزيده مجموعه آثار «جين شارپ» (پدر كودتاهاي مخملي) و «رابرت هلوي» (افسر سازمان سيا) است، با ترجمه «مهدي كلانترزاده» و زير نظر «شهلا لاهيجي» انتشار يافت.
از سال 1384 تا سال 1386، بيش از 4 كارگاه آموزشي براي اصلاح طلبان در آمستردام، دوبي و دهلي نو برگزار شد كه بودجه آن را هلند و آمريكا تامين كردند. 21 عضو انجمن صنفي روزنامه نگاران- كه برخي از آنان از خبرنگاران ويژه خاتمي بودند- در آبادان 1385 به آمستردام سفر كردند تا در كارگاهي آموزشي زير نظر «فرح كريمي» و «اليزابت چني» (دختر معاون وقت رئيس جمهور آمريكا) شركت كنند و آخرين تكنيك هاي جنگ نرم را فراگيرند. 7 بهمن 1385 نيز 3 تن از زنان فمينيست كه در كمپين گسترش فحشا(يك ميليون امضاء!) فعال بودند، قصد سفر به دهلي نو را داشتند تا با يك عضو گروهك تروريستي «فدائيان خلق» به نام «مينا سعدادي» ملاقات و رايزني كنند.