"لیزا برچ 16 ساله ، که حالا خیلی ها به او می گویند « بلوند قاتل » ، سال گذشته ، ساعت ها و ساعت ها ، فیلم های گردن زنی های وحشیانه داعش را در یوتیوب تماشا کرد و پس از آن با کمک محمد بختیار عبدالله، دوست پسر 29 ساله اش که گرایش های داعشی دارد، مادرش را در رختخواب به قتل رساند و حالا حکم دادگاه برای او زندان است.
غم انگیز اینجاست که گرچه لیزا به شدت تحت تاثیر حرف های معشوقش بود و در جنایت نیز با او همدست بود اما عبدالله، پس از این ماجرا او را تنها گذاشت تا همراه همسر و فرزندانش در سوئد زندگی کند.
بررسی های پلیس ثابت کرد که این دختر بارها و بارها صحنه گردن زدن دو مدافع حقوق بشر را به دست داعش از یوتیوب تماشا کرده بود و حتی در روز حادثه که پلیس پس از تماس مادر نیمه جان، به منزل شان آمد، لیزا بی هیچ واکنشی روی کاناپه لمیده بود و همچنان با تبلتش در یوتیوب فیلم های داعش را می دید و در واکنش به پرسش ماموران درباره مادرش ، با بی حوصلگی طبقه بالا را نشان داد؛ جایی که تینا ، مادرش ، در تختخواب غرق در خون افتاده بود و برای هر کمکی به او دیر شده بود.
لیزا البته پیش از این حادثه نیز درگیری هایی با مادرش داشت به طوری که جار و جنجال شان خواهر دوقلوی لیزا را از خانه فراری داده بود و او تصمیم گرفته بود جدا از خانواده اش زندگی کند.
دیلی میل می گوید دادگاه همچنین مدارکی در دست دارد که ثابت می کند لیزا، قصد داشته است پس از این ماجرا همراه با دوست پسرش به داعش در سوریه بپیوندد.
هرچند معشوق این دختر گفته است که نقشی در قتل نداشته و فقط برای کمک به لیزا به محل قتل آمده است اما دخترک ادعا می کند که در حقیقت دوست پسرش چاقو کشیده است. به هر حال اثر انگشت هر دو این افراد در اتاق خواب تینا پیدا شده است و به گفته کارنیا اسکو، دادستان پرونده، این قتل با کمال خونسردی و با یک برنامه از پیش تعیین شده از سوی زوج قاتل انجام شده است.
سرانجام پس از یک سال تحقیق، با توجه به شواهد هم لیزا و هم عبدالله، مجرم شناخته شدند که بر این اساس، عبدالله ، به 13 سال و لیزا به 9 سال حبس محکوم شدند. علاوه بر این آنها موظف شدند 40 هزار یورو به بازماندگان مقتول بپردازند. در جلسه دادگاه خواهر دوقلوی لیزا نیز حضور داشت اما دلش را نداشت به صورت او نگاه کند.
به هر حال ماجرای پرونده لیزای 16 ساله چند نکته بسیار مهم را آشکار می کند:
نخست این که لیزا پیش از حادثه چاقوی بزرگ آشپزخانه را از طریق چت تصویری به خواهر دوقلویش نشان داده و گفته بود می خواهد مادرشان را بکشد اما خواهر دوقلو خیال کرده بود این تهدید صرفا یک جوک ترسناک است و لزومی ندارد درباره اش با کسی حرفی بزند حال آن که باید بدانیم هر تهدیدی از سوی نوجوان ها قابل تامل است و باید مورد تحلیل قرار بگیرد و گاهی یک زنگ خطر مهم محسوب می شود.
دومین نکته این است که اگر تینا ، نظارتی بر رابطه دخترش با غریبه داعشی به عنوان یک دوست داشت شاید هرگز این رابطه عاشقانه و فکرشویی اتفاق نمی افتاد. از سوی دیگر تینا حتی بر خوراک فکری فرزندش در اینترنت نیز نظارتی نداشت و در نتیجه لیزا صحنه هایی وحشیانه ای را بدون هیچ حد و مرزی تماشا کرده بود تا جایی که این صحنه ها به یک الگوی رفتاری برای او تبدیل شده بودند.
سومین نکته این است که بدانیم دیدن فیلم های خشن بویژه جنایات داعش ، همانطور که بر لیزای 16 ساله اثر گذاشت بر بزرگسالان نیز اثر می گذارد و به همین علت تماشای این نوع فیلم ها چه برای نوجوان ها و چه برای بزرگسالان به هیچ وجه پیشنهاد نمی شود چرا که این نوع فیلم ها در ناخودآگاه ذهن مان ثبت می شوند و بی آن که بدانیم رفتار مان را تغییر می دهند و در شرایطی که درگیر بحرانی روانی می شویم شاید به واکنش های شدیدا خشن و غیرعقلانی بیانجامند.