به گزارش پایگاه عدالت خواهان گلستان "جابجایی و حذف مدیران و نیروهای ارزشی و متعهد هم اکنون به رویه ای در دولت یازدهم تبدیل شده است و می توان ادعا نمود روزی نیست که پس از گذشت تقریباً 6 ماه از آغاز بکار دولت یازدهم خبری از کنارگذاشتن نیروهای متعهد به گوش نرسد. هر چند رویه تغییر نیروها در آغاز دوره دولتها مساله ای طبیعی است اما این رویه در دولت یازدهم عمق و گستره زیادی پیدا کرده بطوری که افراد بدون در نظرگرفتن مراتب تعهد و کارآمدی و تنها به صرف اختلاف نظرهای سیاسی حتی در مواردی جزئی کنار گذاشه می شوند تا جایی که مکانیسم تغییرات در دولت یازدهم به «داس اعتدال» شهرت یافته است.
چندی پیش نیز داس اعتدال یکی دیگر از نیروهای ارزشی و کارآمد نهاد ریاست جمهوری را درو کرد. «محمدصادق خزائی» از نیروهای خدوم و ارزشمند نهاد ریاست جمهوری ، فرزند شهیدی است که دارای تحصیلات فوق لیسانس علوم اجتماعی و دانش آموخته دانشگاه تهران است. وی از فعال ترین نیروهای نهاد ریاست جمهوری محسوب می شد که علیرغم خدمت در سطوح کلان و حساس نهاد ریاست جمهوری ، هیچگاه از مواهب مادی این مرکز استفاده نکرد و به قول همکارانش «صادق با یک موتور آمد و با یک موتور رفت».
محمدصادق خزائی در ماجرای فتنه سال 88 بارها توسط اغتشاش گران مجروح و موتورش نیز به آتش کشیده شد. اکنون و در آستانه سالگرد حماسه 9 دی علیرغم آنکه وی از نیروی رسمی نهاد ریاست جمهوری محسوب می شد از مسئولیت خود اخراج گردیده است.
انتظار می رود رئیس جمهور محترم که دغدغه مندی خود را پیرامون تکریم خانواده شهدا با دیدارهای حضوری از خانواده شهدا و جانبازان نشان داده است در اقدامی عملی به این مساله رسیدگی فرماید.
منبع:انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی
محمدصادق خزاعی
چندروز پیش یک انجمن ویک خبرگزاری خبر کذبی را مبنی بر اخراج بنده از محل کارم منتشر کرد که به سرعت در فضاي مجازي و سايتهاي مختلف منتشر شد. گذشته از اینکه اخراج یک نفر به هر دلیلی از هر مجموعه ای انقدر موضوع مهمی نیست که اذهان عمومي را مشغول کند و از آنجا که بخشهایی از خبر مذکور صحیح نبود اصل مطلب را عارض میشوم: 1:اگر بواسطه خانواده شهيد بودن قرار است چماقي شوم و بر سر دولت جديد کوبيده شوم لطفا تصور کنيد بنده فرزند شهید نيستم. 2 :هر مسئولی حق دارد وقتی سرکار می آید عوامل اجرایی دست اندر کار خودش را برای کارانتخاب واستفاده کند. (حرفهاباد هواهستندچراکه امروز کساني به بنده بد و بيراه ميگويند که ديروز جلوي ميز من براي گرفتن پست و ترفيع رتبه اشکهاي تمساح ميريختند تاجايي که گاها دستمال کاغذي دستشان داديم و چه مناسب است بگويم يا اشباها الرجال... !!!) 3:الحمد لله هيچ گاه براي رضايت خلق الله کار نکردم که بخواهم دنبال شنيدن مدح و ثنا از آنها باشم . نهایت موضوع اینکه:ما که راضی هستیم.لطفا کسی برای ما دایهِ مهربان تر از مادر نشود. (دولت را هم بیزحمت از کانال دیگری محکوم کنید )