به گزارش پایگاه عدالت خواهان"من نمیدانم چه سرنوشتی در انتظار انتخابات ریاست جمهوری است و کدام جریان و شخص، قدرت را در دست خواهد گرفت - هر چند که ذهنم خالی از حدسها و تخمینهایی نیست
- اما به روشنی معتقدم حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، از یک جهت، خدمت بزرگی به جریانِ اسلامی و انقلابی کرد و در عمل، «اعتبار» و «صِدق» گفتههایشان را نمایان ساخت؛ البته بیآن که چنین قصد و انگیزهای داشته باشد. هر آنچه که نیروهای فکری انقلاب و از جمله شخص آیتالله محمدتقی مصباحیزدی، دربارهی ناروایی و کژیِ «لیبرالیسم» میگفتند و میکوشیدند با استناد به شواهد و قراینِ تاریخی - یعنی دورهی حاکمیّت دولتهای سازندگی و اصلاحات - و یا از طریق اقامۀ دلایلِ نظری و معرفتی اثبات کنند، یکباره در صحنهی عمل و عین، خود را نشان داد و سِره و را از ناسِره جدا کرد.
آری، حضور وی هزینههای گزافی را بر انقلاب تحمیل کرد و موجب گردید حرکت شتابان و تکاملیِ انقلاب، دچار نقصان و سستی گردد، اما از آن سو، پیامدها و کارکردهای غیرنیّتمندِ دولت او را نیز نباید از نظر دور داشت و نادیده گرفت. آن هزینههای سنگین به جای خود درخورِ ملاحظه است، و این دستاورهای دیریاب نیز به جای خود. این تجربهی تلخ که فرصتهایی را سوزاند و امکانهایی را ضایع ساخت، به همین سبب باید سخت در مرکزِ تأمّل و تدقیق و حساسیّت ما قرار گیرد و درسها و عبرتهای آن یافته و به مردم شناسانده شود، در غیر این صورت، دوباره در چنین بیراههای گرفتار میشویم. شاید بتوان گفت جراحتِ عمیقی که دولتِ اعتدالگرا بر پیکرِ لیبرالیسم در ایران وارد کرد، کاری بود که از ما ساخته نبود. اگرچه روحانی به لیبرالیسم وفادار و معتقد بود، اما قطارِ لیبرالیسم را به درّه افکند!