به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" ، ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۳ بود، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا آن طرف جزیره مجنون به همراه نیروهای تحت امرش بود، زیر آتش دشمن، در اوج یک نبرد نابرابر، «احمد کاظمی» از پشت بیسیم با مهدی در حال صحبت است، از او میخواهد به عقب برگردد، اما مهدی گویا چیزهای دیگری میدید، حقیقتی که تنها تصورش در رویا میگنجید و حالا فرمانده باید بین ماندن و رفتن یکی را انتخاب کند.
مهدی باکری میماند، شیرینی شهادت را به جان میخرد و پیکرش هیچگاه به عقب باز نمیگردد. مکالمه شنیدنی حاج احمد کاظمی در لحظات آخر با مهدی باکری به تاریخ میپیوندد، لحظات عرفانی و ناب خداحافظی دو دوست در فرش زمین که اگرچه شهادت آنها را از هم جدا کرد، اما تقدیر با شهادت حاج احمد کاظمی در سالهای بعد بار دیگر آن دو را بهم رساند.
نماهنگ پیش رو کاری از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به مناسبت ایام سالگرد شهادت «مهدی باکری» است.
فرمانده نامآشنای لشکر ۳۱ عاشورا «مهدی باکری» زاده میاندوآب بود. جوانیاش در راه مبارزه با ساواک گذشت و در این راه بارها تحت بازجویی قرار گرفت، فعالیت خانوادگی او علیه رژیم شاه باعث شد تا برادرش علی نیز به دست نیروهای ساواک و به طرز مشکوکی به شهادت برسد. دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه تبریز بود که با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و همزمان با فعالیت در سپاه مدتی شهردار ارومیه شد.
در زمان کمی توانست به یکی از فرماندهان عالیرتبه سپاه تبدیل شود و در طول حضورش در میدانهای نبرد در عملیاتهای مختلفی، چون فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا چهار و خیبر در سمتهای مختلفی ظاهر شود.
وی سرانجام در جریان عملیات بدر در اثر اصابت تیر مستقیم دشمن در جزیزه مجنون به شهادت رسید و هنگام انتقال پیکر مطهرش، قایق حامل پیکرش مورد اصابت مستقیم آر.پی.جی نیروهای عراقی قرار گرفت و در اروندرود غرق شد، از این رو پیکرش مفقودالاثر ماند.