به گزارش پایگاه عدالت خواهان"آگاهان انتساب چند روز پیش در وزارتخانه واعظی در معرفی "محمدجواد آذری جهرمی" به عنوان معاون وزیر ارتباطات و رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت را نیز در راستای تعدیل فضا و استفاده از رزومه نسبتا مثبت جهرمی در حوزه سخت افزاری پروژه بر می شمارند. با این وجود به نظر می رسد جهرمی خوش آتیه نیز هزینه جدید واعظی برای حفظ باند "نصرالله جهانگرد" در بالادست پروژه مهم شبکه ملی اطلاعات است. ظاهرا بناست با رونمایی از بخشی از زیرساخت توشعه شبکه ملی اطلاعات در مرحله سخت افزاری متوقف شده و خوراک رسانه ای و زمان لازم برای سپری شدن امن و کم دغدغه یکسال آینده را به تیم واعظی- جهانگرد فراهم کند.
اما آنچه در این میان از قلم افتاده تامین محتوای لازم برای بهره برداری از شبکه ملی اطلاعات است که اصل تذکر رهبر انقلاب نیز بر آن استوار بود. در وضعیت فعلی، شبکه ملی اطلاعات را به شرط بهره برداری عملی از زیرساخت ضروری، می توان به سازه ای بی روح تشبیه کرد از توان لازم برای رونق بخشیدن به اقتصاد و فرهنگ و حاکمیت ملی برخوردار نیست.
از راست، جهرمی، واعظی و جهانگرد
زمین سوخته یا اتوبان خالی
هم اکنون در فضای تولید محتوا، آتیه درخشانی به علت کم کاری محسوس شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات پیش روی جوانان نخبه و کارآمد ایرانی نیست. اپلیکیشن های ارتباطی تولید داخل از جمله بیسفون و سروش و سلام به علت عدم حمایت ساختاری دولت، پیشرفت چشم گیری در جذب مخاطب نداشته اند و پروژه IPTV نیز به عنوان سامانه زیرساختی برودکست در بحبوحه دعواهای سیاسی دولت با صدا و سیما، بر زمین مانده است. در مقابل اپلیکیشن های موفق و پولساز ایرانی به لطف تلاش های مجدانه باند نفوذی وزارت ارتباطات، مستقیما توسط اعضای تیم، در دام سرویس دهندگان خارجی افتاده و سهام آنها به صورت کلی و جزئی به فروش رفته است. نتیجه این که سرمایه ای که به کل ایرانی بود، اکنون دست کم در حوزه "ارزش گذاری و قانون انگاری سایبری" و "قدرت افزایی اقتصادی"، مجبور به فرمانبری از بیگانه است.
نوش جان خارجی ها!
فقط در یک مورد، شرکت توسعه صنعتی ایران که قبلاً ۱۴.۲۸ درصد از شرکت سرآوا پارس را در اختیار داشته، ۷.۸۳ درصد از سهم خود را در ازای ۶ میلیون و ۳۷۷ هزار و ۹۱۷ یورو به شرکتی سوئدی واگذار کرده و به این ترتیب درصد مالکیت آن به 6.45 درصد تقلیل پیدا کرده است. سرآوا پارس از جمله شتابدهنده های سرمایه گذار استارتاپی است که کسب و کار های به سرانجام رسیده بزرگ و شهیر کشور نظیر دیجی کالا و کافه بازار، به عنوان دو برند برتر و پولساز کشور را از آن خود کرد. سرآوا به شدت وابسته به شرکت های خارجی سرمایه گذار است و از ابتدا نیز به واسطه "سعید رحمانی" یکی از مدیران خود ارتباط بسیار نزدیکی با باند نفوذی وزارت ارتباطات داشت.
سعید رحمانی از مدیران سرآوا پارس که با باند نفوذی در وزارت ارتباطات ارتباطات نزدیک دارد
نفر سوم از راست نصرالله جهانگرد، واعظی وزیر ارتباطات و نفر دوم از چپ سعید رحمانی از مدیران شرکت سرآوا پارس
هجوم نفتی ها به IT
ژوبین علاقبند، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره شرکت توسعه صنعتی ایران است که خانواده مشهور وی از نزدیکان و شرکای قدیمی لابی نفتی نمازی ها به شمار می روند و نقش مهمی در تسلط شرکت های خارجی بر بازار ایران داشته اند. خانواده علاقبند از تجار سیاسی حامی لابی نئولیبرال ها در آمریکا هستند که به واسطه کمک 900 هزار دلاری به بنیاد بروکینگز- مرکز سابان- و بنیاد کلینتون و نایاک و ارتباطات نفتی با آمریکایی ها در خاورمیانه، شهرت دارند.
نامه ژوبین علاقبند، از نزدیکان خاندان نمازی (که به دلیل اتهامات امنیتی در بازداشت به سر می برند) در خصوص اعلام واگذاری سهام شرکتش به یک شرکت خارجی
البته این کاملا طبیعی است که دلالان حوزه نفت و گاز بلافاصله پس از رفع تحریم ها به حوزه IT ایران هجوم آورده اند. چرا که در ده سال گذشته بورس نفت و گاز جهانی کاهش سرمایه ای معادل دو سوم قیمت دهه قبل را تجربه کرده و در مقابل حوزه فناوری اطلاعات جهشی سه برابری را به خود می بیند. اقتصاد آینده، از آن مالکان بستر فناوری اطلاعات و اپلیکیشن هایی است که هم بهترین ابزار برای "توسعه قدرت" به شمار می روند و هم از زیرساخت لازم برای ایجاد "تغییرات فرهنگی" در بستر جوامع برخوردارند. خصوصا که کل زیرساخت دانش بنیان سایبری ایران از آن نخبگانی است که در دوره تحریم ها به علت ایجاد فرصت خودکفایی، رشد و توسعه ای متوازن و در بعد ملی را تجربه کردند و اکنون با هجوم پسابرجامی راهزنان جهانی، سرمایه ای به رنج بدست آمده را در رقابتی نابرابر، از دست می دهند. سرمایه ای که پس از عبور از دوره رشد و شکوفایی "ملی" می توانست با حمایت دولت، وارد فضای "فراملی" در منطقه شده و بازار کشورهایی همچون عراق و آذربایجان و افغانستان و غیره را نیز از آن خود و به جای ایجاد شغل و ثروت برای آلمانی ها و سوئدی ها، جیب ایرانی ها را از سرمایه حوزه خدمات پرپول کند.
بیزنس خانوادگی- حزبی!
سرآوا مشابه هر شتابدهنده استارتاپی خارجی دیگری مامور شناسایی، نفوذ و معرفی کسب و کارهای پولساز و سودآور به خارجی های پشت پرده است. کما این که همان طور که پیش تر فاش شد برگزاری استارتاپ ویکندهای آمریکایی را با مشارکت گوگل و کوکاکولا و مایکروسافت برعهده داشته و در کنار مجموعه ای از سرمایه داران عرب- اسرائیلی از حامیان اصلی "آی بریج" به عنوان بستر شناسایی و عرضه شرکت ها و نخبگان فناور ایرانی به شمار می رفت. سجاد فرزند نصرالله جهانگرد نیز از اعضای نزدیک به چند شتابدهنده آمریکایی فعال در ایران از جمله آواتک و سرآوا است. وی مشاور رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در امور جوانان و شبکه‌های اجتماعی به حکم پدر است و در برگزاری جشنواره پل(بریج) با همکاری لابی نفوذی آمریکایی نیز مشارکت جدی داشته است.
سجاد جهانگرد، فرزند رئیس فعلی سازمان فناوری ارتباطات و فناوری اطلاعات که نام پدرش در پرونده نزار زاکا به میان آمد
نتیجه دقیق آلوده شدن بستر سالم و سودده فناوری اطلاعات کشور به لابی های کثیف سیاسی- اقتصادی، اجرای دقیق پروژه "اشغال سایبری ایران"، با حمایت و زمینه سازی باند نفوذی وزارت ارتباطات است. به این ترتیب که در فاصله بر زمین ماندن وظایف شورای عالی فضای مجازی در حوزه قانون گذاری سایبری، سهام ارزشمندترین شرکت های دانش بنیان ایرانی از دست رفته و با القای سیستم ارزش های سایبری غربی، به طور مثال فقط در یک مورد ساده، بازی های ضدصهیونیستی بارگذاری شده در اپلیکیشن ایرانی کافه بازار، "حذف" شدند.
اقتصاد رقابتی یا خیانتی؟!
در حوزه "سرمایه گذاری خارجی" در بخش IT نیز با هجوم شرکت های خارجی به بازار داخلی، زیرساخت اقتصادی کشور مورد هجومی فناورانه قرار گرفته است. در یک مورد ساده، به علت عدم صیانت حاکمیت از بازار داخلی و بی اعتقادی آشکار به اصول "اقتصاد مقاومتی"، به راه افتادن اپلیکیشن "اسنپ" توسط آلمانی ها، با خدمت رزرو اینترنتی تاکسی، قیمت های بازار را 30 درصد شکسته است و خسارت قابل تاملی به اقتصاد سیستم حمل و نقل وارد ساخته است. به نحوی که رانندگان تاکسی به عنوان ضعیف ترین اقشار جامعه، اولین گروهی بودند که طعم تلخ رفتار فاجعه بار سیاسی دولت در دوره پسابرجام را به نام "اقتصاد رقابتی" چشیدند.
انتظار این است که در رونمایی از زیرساخت خشک و بی محتوای "شبکه ملی اطلاعات"، دانشمندان شورای عالی فضای مجازی به جوانان و نخبگان بیکار ایرانی توضیح دهند، واگذاری حوزه مهم "محتوا" به غربی ها، چه بر سر زیرساخت فناوری اطلاعات کشور تا اینجای کار آورده و فاجعه با ادامه تاخیر و انفعال حاکمیت، در آینده به کدام سمت و سو تغییر جهت خواهد داد.
با احتساب موارد ذکر شده، افتتاح بخشی از زیرساخت ضروری شبکه ملی اطلاعات قدمی رو به جلو در مسیر ملی گرایی محسوب می شود به شرطی که اتوبان IT کشور پیش تر مطابق فضای فعلی، در ذیل یک بند پسابرجامی پنهانی با امضای نفوذی ها، پیش فروش به بیگانه یا احیانا "دشمن" نشده باشد!
