عباس عبدی، تئوریسین اصلاح طلبان در تازه ترین یادداشت خود که تقریبا به طور منظم در روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» به مدیرمسئولی الیاس حضرتی (نماینده رد صلاحیت شده و چهره نزدیک به کروبی) منتشر می کند، به مقوله «شفا» حمله کرده و با مغالطه ای آشکار سعی کرده است این باور مهم را با علامت سوال مواجه کند.
البته که حمله اصلاح طلبان به مسائل اعتقادی و مبانی دینی موضوع جدیدی نیست. به تازگی موج حملات برخی اصلاح طلبان به عزاداری های محرم و تلاش برای تعطیلی همه جلسات عزاداری که امسال به بهانه و در پوشش دلسوزی برای سلامتی مردم انجام شد، با همت عاشقان اهل بیت(ع) و حسن رفتارشان با شکست مواجه شد.
شاید در نگاه خوش بینانه بتوان زیرسوال بردن مقوله شفا را ناشی از بی اطلاعی و کم فهمی از مبانی دینی دانست اما سابقه تاریک جریان اصلاحات و تریبون داران آن که هتاکان عاشورای 88 را امت خداجو نامیدند و یا در دوران اصلاحات، بی شرمانه دنبال استیضاح امام زمان(عج) و راهپیمایی علیه خدا بودند(!) اجازه این خوش بینی را نمی دهد.
البته که هیچ گاه، هیچ عالم دینی و مرجع تقلیدی به مردم توصیه نکرده است که بدون توجه مسائل بهداشتی و پیگیری مسائل درمانی، پیگیر شفا باشند. روایات معتبری هم وجود دارد که افراد باید برای بیماری ها به طبیب مراجعه کرده و صرف دعا و درخواست شفا کافی نیست. در ظاهر دوا نزد بشر است اما مهم شفاست که نزد خداست. البته که همان دوای دست بشر هم لطف الهی در حق بشر است؛ چرا که اگر اراده خداوند متعال نباشد هیچ دوایی کارساز نیست. امثال عبدی، ظاهر معتقد به محدودیت قدرت الهی هستند و در دنیای مادی و ظاهری امکانات مادی غرق شده اند.
جالب تر آنکه عبدی ناخواسته برای حکمت الهی تعیین تکلیف کرده و این انتظار را ایجاد کرده هر توسل و تضرعی برای بیماری باید به شفا ختم شود. بامزه تر آنکه آقای عبدی منتظر است تا شفا به صورت دفعی برای همه ملت های جهان با هرگونه منش و رفتاری رخ دهد! اما سوالی که باید آقای عبدی پاسخ دهد آن است که به نظر ایشان آیا اراده الهی می تواند در یک لحظه این ویروس منحوس را محو کند یا خیر؟ می توان گفت شاید مشکل از فهم توحیدی این تئوریسن اصلاح طلب باشد.
سابقه تاریک عباس عبدی به عنوان چهره برجسته جریان اصلاحات در دسترس است. اردیبهشت ماه سال گذشته بود که عبدی با وقاحت تمام، ترور طلبه مظلوم همدانی را نتیجه بازتولید اوباش در قالب تجمعات دینی عنوان کرد و قاتل واقعی طلبه همدانی را بخشی از جریان اصولگرا معرفی کرد. از آن مهم تر اظهارات عباس عبدی در آبان ماه سال 97 برای آزادسازی استفاده از مشروبات الکلی بود که بی شرمانه پیشنهاد داده بود «درباره مشروبات الکلی مانند قبل انقلاب رفتار کنیم!».
به گزارش پایگاه مطالبه گران و عدالت خواهان ، بخش های مهم این هرزنویسی عبدی را در ادامه خواهید خواند:
*توسل به امامزادهها و هياتهاي مذهبي و... براي بهبودي و شفاي بيماران ويژه و بهطور معمول پس از نااميدي از طي كردن مسير طبيعي درمان و مراجعه به پزشك جدي ميشود. ابتدا بيمار را براي درمان به هر بيمارستان و نزد هر پزشكي ميبرند و خلاصه هنگامي كه نااميد ميشوند خالصانه و با توسل رو به سوي زيارتگاهها و عزاداريها يا نذر و نياز ميآورند اين در همه اديان هم هست.گر چه آماري نداريم، ولي به نظر ميرسد كه اكثر قريب به اتفاق اينها نيز نتيجهاي به دست نميآورند و بيماري همچنان ادامه پيدا ميكند. بخش كوچكي كه درمان ميشود به اين علت است كه يا در شرايط عادي هم درمان ميشد، همچنان كه افرادي داريم كه پس از نااميدي از پزشكان به هر دليلي خوب ميشوند كه شايد ناشي از خطاي تشخيص پزشكان باشد. بنابراين بهبودي در اين مرحله ميتواند ناشي از خطاي اوليه پزشكي يا تغييرات شناختهنشده، يا بروز تحولات روحي و رواني در فرد بيمار باشد كه به علت اين توسل يا تضرع خالصانه رخ ميدهد. ولي نكته اينجاست كه حتي اگر اين موارد شفا يافتن يك درصد هم باشد براي مردم برجسته و ديده ميشود، ولي آن 99 درصد درماننشده هيچگاه برجسته نميشود.
*به همين علت اين مسير شفايابي همچنان باز است و پرطرفدار ولي در ماجراي كوويد-19 قضيه فرق ميكند. چون تعداد بيماران در اندازههاي بسيار زياد است و حتي با حضور در مناسك ديني به احتمال بيشتر فرد مبتلا ميشود و چه بسيار افرادي كه از اين زاويه خطر حضور در چنين مناسكي را جدي نميگرفتند و دچار تبعات آن شدند و جالب اينكه اغلب رهبران مذهبي بر خلاف پيروانشان بيش از ديگران خود را موظف به رعايت دستورات ايمني و بهداشتي جهت پرهيز از ابتلاي به كرونا ميدانند و همه اينها نشانگر آن است كه مساله شفادهي و دارالشفا بودن اين مناسك در چارچوب ديگري قابل تبليغ بوده و در اپيدمي جهاني قابليت كاربرد ندارد. به علاوه مقايسه ميان كشورها به خوبي نشان ميدهد كه راه مقابله با اين بيماري وابسته به دانش و امكانات پزشكي هر كشوري و نيز رعايت دستورات بهداشتي از سوي مردم آن كشور و سياستهاي دولتهاي آنها است و متغير ديگر چون دينداري نميتواند آن را چندان توضيح دهد، مگر اينكه ابتلاي بيشتر را تبيين كند.