"ر اتمسفر كنوني و در سپهر سياست، مديريت و اقتصاد ايران، ما با فساد سيستميك يا متاستاز فساد مواجهيم.در اين وضعيت،كسي نبايد پرچم مبارزه با فساد و رانت را به دوش بكشد.
دلايل زير اثبات مي كند مبارزه با فساد، نه تنها لازم نيست بلكه خوب هم نيست:
۱- اندكي فساد،لازم و ضروري است
براي هر كار كوچكي شما بايد از محور حق و راستي خارج شويد. بدون اندكي رانت و فساد نمي توانيد راحت زندگي كنيد. بدست آوردن يك شغل، بهره مندي از درمان يك جراح ماهر، انتصاب به پست مديريتي، خريد يك خودرو از كارخانه به قيمت مصوب،تغيير كاربري زمين،اخذ مجوز تجاري، ثبت نام در يك مدرسه خوب، و ...خيلي چيزهاي معمولي ديگر بدون رابطه با متنفذين، ممكن نيست. اينها همان فساد يا رانت است. آيا مي شود اندكي فاسد و رانت خوار نبود؟!
۲- گريزي از فساد نيست
دولت، همينطور نهادهايي كه براي خود وظيفه، ساختار و اختيارات رو به تزايد و فربه كننده ساخته اند، در همه جا شما را احاطه كرده اند. براي هر كار خرد و كلاني بايد از كسي اجازه بگيريد. بعلاوه مگر مي شود قصد انجام كار اقتصادي يا مديريتي شايسته و درخوري را داشته باشيد اما به نهادهاي دخيل محتاج نباشيد؟
براي رفع اين احتياج، بايد رابطه تان با فساد خوب باشد. هم بدهيد هم بگيريد!
۳- چرا ديگران آري و چرا من نه؟!
نهادها و دستگاههاي خاصي هستند كه منبع خير كثير و رانتهاي بزرگ هستند. نامهايشان هم متفاوت است. بنياد، ستاد و ... اگر رابطه تان با اينها خوب باشد، مي توانيد يك عمر راحت زندگي كنيد.
راستي مگر مي شود رانت ها را ديد و از وسوسه آنها چشم پوشيد؟
مي توانيد از رانت يك زمين قابل واگذاري،ملك تجاري يا مسكوني و دهها مزيت ديگر برخوردار شويد. نمي شود رانتها را ببينيد و خودتان را كنار بكشيد. حتي اگر خودتان را كنار هم بكشيد،اتفاقي نمي افتد. واگذاري و اعطاي رانت متوقف نمي شود، فقط شما اين مزيت را از دست داده ايد!
اگر شما چند هكتار زمين را ناديده بگيريد يا از مجوز تاسيس دانشگاه بگذريد، افراد بيشمار رانت خواري، مترصد فرصتند كه هيچ ارجحيتي بر شما ندارند.پس ميدان را رها نكنيد و محكم بر رانت تان استوار باشيد!
۴- حرف مردم و حق و حقوقشان، هيچ اهميتي ندارد!
به حرفهاي مردم عادي و برخي آدم هاي ساده و معمولي كه در ۵۷ مانده اند، اهميتي ندهيد. چه اشكالي دارد شما كمي زد و بند كنيد!
دوست تان شهردار منطقه است...آشناي شما رئيس بانك است...همكار سابق شما نماينده مجلس است...از اين فرصتها بهره بگيريد.آنها بشما نياز دارند شما هم به آنها. يك همسفره گي خوب! از آنها پولي بخواهيد، آنها در معامله اي با شما سهيم باشند يا با تصويب يك مصوبه خود و شما را كامياب نمايند. فرصت اين تعامل دو جانبه را از دست ندهيد!
براي شهردار و شهرداري منطقه چه اهميتي دارد كه نيمي از يك ملك مسكوني را تجاري كند؟ يا اجازه دهد حياط يك آپارتمان با كاربري مسكوني تبديل به تجاري يا مغازه شود؟ براي فلان اداره و سازمان چه اهميتي دارد كه در يك مغازه شش متري و در خياباني نه چندان عريض، خودروها بطور عمودي و افقي صف بكشند و بنگاه خريد و فروش و نمايشگاه اتومبيل دائر شود...آنها تنها به منافع سازمان خويش مي انديشند، حق و باج خويش مي ستانند...حق و حقوق مردم مهم نيست... شما و آنها به منافع خود، فكر كنيد!
۵- بدون فساد، نمي شود برجي ساخت و كارخانه اي برافراشت و اشتغالي براي مستضعفان ايجاد كرد!
با راستي و درستي و چوب لاي چرخ گذاشتن، كاري درست نمي شود. مبارزه با فساد خاصيتي ندارد و فقط موجب مي شود امور قفل شوند. اين وضع به سود نيازمندان و فقرا نيست.
وجود يك هيات مديره اهل زد و بند يا نماينده مجلس ببر و اهل تعامل، موجب مي شود شما بتوانيد در قالب يك تعاوني،صاحب مسكن شود يا منطقه شما با ساخت كارخانه اي كه حاصل تعامل نماينده و وزارتخانه است، رشد كند. در چنين شرايطي آن هيات مديره و آن نماينده به منافع بيشمار خود نائل مي شود، شما هم صاحب خانه و شهر شما به رونق اقتصادي رسيده است. بعلاوه اشتغال مستقيم بسياري هم شكل مي گيرد و مي تواند منبع خوبي براي استخدام ها و اشتغال باشد.اين بد است؟
با نمايندگان و هيات مديره مهذب، هيچ كاري از پيش نمي رود، چون نه مي خورند و نه مي دهند. آنها در حال و هوامحاسبه راستي و ناراستي و پل صراط و حق و حقوق گير مي كنند و نمي توانند قدم بزرگي بردارند...
۶- بي مايه، فطير است!
فساد و رانت دلچسب و شيرين است.وقتي لقمه اي لذيد در اقتصاد يا مديريت بدست مي آوريد يا در دهان و سفره كسي مي گذاريد، آدم ها به دور شما جمع مي شوند و حلقه شما بزرگ و بزرگتر مي شود، آن سان كه در آينده مي توانيد متنفذ و نام دار و مطرح باشيد!
اگر شما لقمه هاي لذيذ نخوريد و نخورانيد، كسي شما را آدم حساب نمي كند! استخوان خالي را سگ هم بو نمي كشد!
آدم هاي سالم، نمي توانند حلقه اي بسازند و كساني را به دور خود جمع كنند چون خاصيتي ندارند!
۷- بايد زندگي كرد!
بدون فساد اصلا نمي شود زندگي كرد.فرزند تان تا كارشناسي ارشد و دكتري، خوب درس خوانده و براي خودش كسي شده اما از دسترسي به يك شغل و استخدام محروم است. اگر پارتي نداشته باشيد و از رانتي برخوردار نشويد، نمي توانيد او را به جايي برسانيد.آنوقت خود،فرزند و خانواده تان بايد با انبوهي از مصائب غير قابل علاج، و با انواع بيماري هاي رواني و نگراني سروكله بزنيد كه گاهي خانمان برانداز خواهد بود.
پس بهتر است چندان از مبارزه با فساد و رانت سخن نگوييد. خودتان و خانواده شما ضرر مي كنند!
۸- كباب مي شويم!
تقريبا محال است بتوان بدون رانت و فساد،در اين كشوراندكي راحت زندگي كرد، پس نمي توان از مبارزه با فساد سخن گفت. بالاخره هر كسي ازما از ذره اي فساد و رانت بهره مند شده است.مثلا فرزندش را در جايي استخدام كرده كه براي همگان ميسر نبوده است.مجوز زمين، مدرسه ، دانشگاه، مسجد، عضويت درهيات مديره شركت يا هيات امناي دانشگاه،پست مديريتي، نمايندگي مجلس، و ...خلاصه چيزهايي را براي خودش، خانواده اش يا مردم شهر و منطقه اش گرفته است كه اگر اهل فساد نمي بود بايد از همه اينها چشم مي پوشيد و به يك زندگي معمولي و گمنامي رضايت مي داد.
در چنين شرايطي نبايد هم از فساد بد گفت.هر وقت پرچم مبارزه با فساد را بلند كنيم، يكي پيدا مي شود و براي مقابله با ما،يكي از اينها را كه گاهي براي يك زندگي معمولي يا حتي يك هدف سياسي هم بدانها تن داده ايم، چماق مي كند و بر سر ما مي كوبد!
چيزي از فساد كم نمي شود، فقط ما كباب شده ايم!
۹- كي داده و كي گرفته!؟...حالا كو تا فردا؟!
اهل فساد و رانت كارشان را خوب بلدند. فسادها آنقدر ماهرانه و قانوني همينطور جمعي، اجرا و مديريت مي شوند كه اثبات يا ردشان حالا حالاها اتفاق نمي افتد. انبوه قوانين ضد و نقيض،ناسخ و منسوخ و وصله پينه شده با تبصره ها و بندهاي عجيب و غريب و هدفمند، موجب شده است فاسدان، قانوني فساد كنند و رانت ببرند. همه چيز در كمال صحت و قانون!
براي همين حتي اگر قضات سالم داشته باشيم و دستگاه قضايي كه در سلامت باشد، عمر نوح مي خواهد و صبر ايوب تا فسادي اثبات شود و كيفري شكل بگيرد. فسادهاي ماهرانه آنقدر دقيق و قانوني طراحي و اجرا مي شوند كه درك چندي و چوني و كميت و كيفيت شان، به زمان هايي فراخ و نيروهايي كارآگاه كه اندكند، نيازمند است. بنابراين اثبات فساد به آساني ميسر نيست.
بعلاوه آنقدر سمن است كه ياسمن در آن گم است!...حالا حالاها نوبت بشما نمي رسد، صف طولاني است و بايد پرونده ها بفرموده يا بنا به مقتضيات، گلچين شوند...
سالها بعد از تيراندازي هاي محمود احمدي نژاد، و اين روزها نيز با شليك رقبا، هنوز نمي دانيم داستان فاضل وسعيد چه بود و به كجا انجاميد؟ همينطور داستان تحصيل و استخدام زهرا رهنورد و پرونده سوآپ صادق محصولي و دهها و صدها شبهه ديگر!
۱۰- رصدخانه ها خاموشند.
نهادهاي شكل يافته براي پيشگيري يا مبارزه با فساد، تعطيل و بي هوشند!
آنها وظايف اصلي شان را يا از ياد بردند يا به فرعيات عالم سياست و مديريت گرفتار شده اند. بسياري از اين نهادها هم عملا به چشم و گوش رئيس تبديل شده اند تا گزندي ايشان را تهديد ننمايد.بعبارتي در واقع و در عمل، اين نهادها در خدمت منويات قدرتمندان مسلط بر آنها در آمده و نقش شان به حفاظت و حراست از منافع مافوق، تقليل يافته است.
۱۱- خطر سقوط!
مقامات را تهديدها بيشمار است.يكي اينكه اگر در برابر خواستهاي با ربط و بي ربط برخي ها تمكين نكنند، بر زمين افكنده مي شوند و با كارت زرد و قرمز مواجه مي شوند.گاهي هم ممكن است با پرونده سازي هاي راست يا دروغ افشاگرانه اي مواجه شوند كه يا آنها را نابود مي كند يا موجب مي شود پست و منصب و مقام يا آبروشان را بر باد ببينند.
۱۲- خطر پوسيدگي و عزلت نشيني!
اگر بخواهيد با فساد مبارزه كنيد بايد قيد خيلي چيزها از جمله تريبون و جايگاه و منبر را بزنيد. بايد بنشينيد و شاهد باشيد كه چگونه و در كمال ناباوري اشرار بر شما مسلط مي شوند و افسار شما و خلقي را در دست مي گيرند.
اگر رانت نخواهيد و رانت ندهيد، نمي توانيد در عرصه انتخاب ها و صندوق ها،سربلند درآييد.سلامتةهميشه خوب نيست... رقبا، شماي يك لاقبا را به آساني پشت سر مي گذارند! قبيله زر و زور و ثروت آنقدر پرشمار و متنفذ است كه شما را از ميدان بدر مي كند.
آنوقت شما بايد يك عمر در انتظار جايگاهي شايسته منتظر بمانيد وبعلاوه شاهد يكه تازي رانت خواران هم باشيد!
۱۳- خطر دافعه!
خلق و خوي مبارزه با فساد و رانت در شرايطي كه در آن گرفتاريم، دافعه دارد. مبارزين را گوشت تلخ مي كند و آنها را به انزوا مي كشاند...جاذبه مبارزه با فساد، آنقدر چشم گير نيست كه بتواند شما را بالا بكشد!
مبارزه با فساد غالبا دافعه دارد. خيلي زود شما راتهي دست مي كند و ديگران را از شما دور مي كند. اگر بخواهيد پرچم مبارزه با فساد را بلند كنيد و حقيقتا بدان مومن باشيد، حتي در جريان و حلقه اي كه بدان انتساب داريد، مطرود مي شويد و تبديل به غضنفر مي شويد!
هرچقدر اعلم و متوكل به خدا هم باشيد باز شما را دوست ندارند و به بازي نمي گيرند!
بعلاوه وقتي كه فرزندان و آشنايان تان با چشم خويش مي بينند ديگر افراد عادي جامعه در پناه رانت و فساد، توانسته اند پله هاي ترقي را يكي يكي طي كنند و شغل و پست و وام و پولي به چنگ آورند، آنوقت شما از افتادن در اين وادي اجتناب مي كنيد به شما چه خواهند گفت! برايشان غير قابل باور است كه چرا نمي توانيد برايشان كاري كنيد... در چنين شرايطي آيا مبارزه با فساد، عبث نيست؟
۱۴- فساد وحدت آفرين و فراگير است
فساد بواسطه شيريني اش، آدم ها را بيشتر كنار هم قرار مي دهد.دقيقا بدين سبب است كه رانتخواران در فساد سخاوتمند مي شوند! فسادهاي جمعي كه سفره هاي بزرگتري دارند، ضريب امنيت و تعامل را افزايش مي دهد. چنين است كه تباني و مشاركت و همراهي مقامات يك شهر يا سازمان و يا جلب نظر اعضاي شوراي يك شهر و ساير عزيزان در يك پروژه مملو از فساد و رانت، هميشه بهتر و شعف انگيزتر است!
۱۵- تنها مي مانيد
مردم رانت و فساد را دوست ندارند اما گاهي آن را بد هم نمي دانند،مشروط به اينكه فقط شامل حال ديگران نشود و آنها هم سهمي ببرند!
طيع سليم عموم آدم ها، مبارزه با فساد و رانت را مي پسندد اما در عرصه عمل، همه فقط حاضرند تماشاگر باشند و گاهي در خفا برايتان سوت و كف بزنند!
در انتخاب ميان شما و رانت خواران، عموم مردم، رانت خواران را ترجيح مي دهند چون مي شود به آنها دخيل بست. بعلاوه در ميانه سفره معاويه و آهن گداخته علي، بايد انتظار داشته باشيد علي تنها بماند!
۱۶- بجايي نمي رسيد
هيچ فسادي اسفناك تر از آن نيست كه شاهد باشيد افراد لاقيد و بند باز در مديريت، بر شما و مردم حاكم شوند.آنها كه هيچ صلاحيت و ارجحيتي بر صالحان متخصص مهذب ندارند مگر اينكه به چنگكي آويزان شده اند و نردباني برايشان گزارده اند.
فساد در اعطاي پستهاي مديريتي، از شمارش فزون است و به رويه اي فراگير بدل شده است. اين فساد، استعداها را نابود مي كند و كشور را به سقوط مي كشاند. اگر كسي قصد داشته باشيد با اين فساد مبارزه كند، قطعا تنها مي ماند و بجايي نمي رسد.
۱۷- كي بود كي بود، من نبودم!
در "مديريت به سبك ايراني"، عموما افراد به مافوق وابسته اند. مافوق نيز گاهي لازم مي بيند بواسطه اتخاذ يك سياست و يا يك ضرورتي، همه تشريفات و پروتكل ها را دور بزند و رانتي را در اخيتار كسي بگذارد يا فسادي را شكل دهد. گاهي اعطاي چنين رانت و فسادي از سر اجبار شرايط است...در چنين مواقعي كه زنجيره رانت بلند است، مبارزه با فساد بيهوده است چرا كه هميشه پاي يكي ديگر در ميان است كه نمي شود با آن يكي،كاري كرد!
۱۸- توسعه كسب و كار با سازمان رانت خواران!
وقتي فساد سيستميك مي شود، نهادهاي مبارزه كننده با رانت و فساد و افرادي كه چنين وظايفي بر عهده شان است، خود گرفتار مي شوند...در مواجهه با اين وضع،برخي سعي مي كنند نوآوري كنند و پيشنهاد دهند كه سازمان مبارزه با فساد شكل بگيرد!
اگرچه مي دانند كه ديگر نمي توان هيچ نمكي را معامله كرد!
... ... ...
با اين همه شاهد و قرينه، متقاعد شده ايد كه مبارزه با فساد و رانت لازم نيست!
مبارزه با فساد و رانت، خيلي چيزها مي خواهد كه خوشبختانه ما نداريم...شالوده ها سست و آدم ها ضعيف شده اند. آرمان ها رها و روياي پاكي و راستي دست نايافتني شده است...در نمكدان ها، شكر افتاده و زنبورها و مگس ها در آنها لانه كرده اند...
مبارزه با فساد و رانت ديگر ممكن نيست...ما به متاستاز فساد گرفتار شده ايم...سرطان فساد!
از همه اينها كه بگذريم، اصلا مبارزه با رانت و فساد لازم نيست...سفره اي هست و همه جمعيم و به قدر اندازه دهان و جيب و به تناسب استحقاق و لياقت، بهره اي و حظي مي بريم...چرا مبارزه!