عدالت خواهان گلستان"نیروی انتظامی، مسئول قانونی مواجهه با جرم و شناسایی و دستگیری مجرمان است، ولی این به معنای سلب مسئولیت مردم در قبال فریضه امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ چرا که همانطوری که درآگاهنامه خون دل مورخه 24/5/89 برای شماعزیزان گفتم در نظام الهی همه ما«مسئول»هستیم یعنی کسی که در برابر فکر، تصمیم و عملش مورد مؤاخذه و سؤال قرارمی گیرد از این رو، دامنه مسئولیت از فرد تا سراسر جامعه گسترده است.از امیرالمومنین(ع) سوال کردند اینکه قرآن از بعضی زنده های روی زمین تعبیر میت و مرده می کند یعنی چه؟ (میت الاحیاء) مرده در بین زنده ها کیست؟ فرمود: مردم چند صنف و طبقه هستند: بعضی از مردم وقتی منکرات را می بینند از ناحیه دل متأثر می شوند و مغز استخوانشان می سوزد، زبانشان نیز به سخن در می آید انتقاد می کنند، ارشاد می کنند، اینها به این مرحله هم قانع نمی شوند بلکه وارد مرحله عمل می گردند، هر نوع عملی که باشد، با مهربانی یا خشونت، با زدن یا کتک، بالاخره با هر مرحله از عمل که باشد وارد می شوند، اینها یک زنده به تمام معنی زنده هستند. ولی صنف دیگری هم در بین مردم هستند که وقتی منکرات را می بینند دلشان آتش می گیرد، به زبان داد و فریا د می زنند نصیحت و موعظه و استغاثه می کنند و لیکن وقتی پای عمل به میان می آید مرد عمل نیستند. در وجود این گروه دو خصلت از حیات و زندگی وجود دارد ولی یک خصلت موجود نیست. صنف سوم آنها که دلشان آتش می گیرد اما فقط ناراحت می شوند.
رابطه مردم و پليس، جادهاي است که هر دو باند رفت و آمد آن بايد باز باز باشد، بدون کوچکترين دستانداز. نميشود. با خودمان صادق باشيم» چقدر افراد را ميشناسيم که در پاکسازي شهرمان از لوث »اراذل واوباش «و «آلودگي»و «آلودگان»و «آلودهکنندگان» با پليس «همکاري» و «همراهي» و لااقل «همرايي» داشتهايم؟ مگر نه اينکه ما ازمسئولین محترم دستگاه قضایی ونیروی انتظامی خواهان امنیت وجامعه سالم هستيم وزندگی کردن در چنين جامعهاي را حق خود ميدانيم؟ پس چرا بعضيهامان براي نيل به اين هدف با آناني که وظيفه انساني و سازمانيشان نگهباني چنين جامعهاي است همکاري نمي کنیم؟ مگر ميتوان تصور کرد، افرادي باشند که در مهار آتش، افروخته شده در زندگيشان سر راه آتشنشانان مانع ايجاد کنند؟ پس چه ميشود که آتش افروخته در خانه بزرگ شهرمان را نميبينيم يا به رغم ديدن در تسهيل مسيردستگاه قضایی و پليس که بايد اين آتشها را فرو نشاند، کمک نميکنيم، آيا براستي وضعيت قتل،شرارت،اعتیاد،خریدوفروش موادمخدر، مفاسد اجتماعي، و... در شأن شهرماست؟ مگر نه اينکه همه ما از وجود چنين پديدههايي در شهرمان نگرانيم، ناراضي هستيم و ناراحت، اما چرا دستي از آستين بدر نميآوريم به ياري دستگاه قضایی و پليس؟ نه اینکه خودمان خودسرانه بامجرمان درگیرشویم، اين وظيفه پليس است اما اين توقع از ما مروم هست که در جمع کردن بساط جرم، لااقل به اندازه يک تماس تلفني، يک لحظه دقت، اندکي هوشياري و... در سالمسازي جامعه کمک کنيم. حداقل توقع دستگاه قضایی ویلیس ازماپدران اين هست که مراقب فرزندانمان باشيم تا به جاده خلاف پا نگذارند و با خلافکاران، دمخور نشوند. اين توقع هست که با دستگاه قضایی ومامورین نیروی انتظامی همکاري کنيم نه اينکه همه تلاشمان را به کار گيريم تا مجرم را از چنگ قانون فراري دهيم!! من معتقدم، اگر فرزند ما هم خلاف کرد، بدون چون و چرا بايد او را به دست قا نون بسپاريم. اينکه او فرزند ماست اصلا دليلي براي چشمپوشي برخطاي او نيست. {آقازادگي} به اين معنا که از خلاف نه اینکه ازخلاف فرزندمان چشم بپوشيم و همان کار را اگر ديگران انجام دهند، از کفرابليس بدتر بدانيم اصلا خوب نيست....
ازطرفی رأفت و رحمت، از صفاتی است که باید در نیروی انتظامی نمود عینی بیابد. از این رو، نیروی انتظامی باید در کنار اینکه مأموریت های خود را با اقتدار انجام می دهد، در برخورد با مردم با مهربانی رفتار کند. فرماندهی معظم کل قوا در همین راستا می فرماید: «باید در مورد مردمی که می خواهید از خانه، جاده، امنیت مرز و کسب و کار آنها محافظت کنید، احساس رأفت و رحمت داشته باشید. مردم باید این معنا را لمس کنند که همان نیروی مقتدر و با صلابتی که در مقابل مخلّ امنیت، با کمال قدرت و صلابت می ایستد، وقتی با مردم و افراد مظلوم مواجه می شود، با رحمت و رأفت برخورد می کند».