نشست خبری دکتر معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان آخرین برنامه سفر کاری یک روزه وی در محل سالن اجتماعات اداره کل حفاظت محیط زیست گلستان برگزار گردید .
حاشیه های این نشست خبری را با هم می خوانیم :
** نشست خبری خانم ابتکار با خبرنگاران که بنا بود ساعت 18 برگزار شود با دو و نیم ساعت تاخیر راس ساعت 30 :20 آغاز شد .
** نشست صمیمی کارکنان ادارات حفاظت محیط زیست استان و محیط بانان هم که بنا بود ساعت 17 برگزار شود با دو ساعت تاخیر راس ساعت 19 آغاز گردید .
** علت تاخیر در شروع برنامه ها را تراکم زیاد برنامه های دکتر ابتکار و تمام شدن بنزین ماشینی که برای بازدید از تالاب آلاگل رفته بودند عنوان شد .
** برگزاری همزمان نشست صمیمی کارکنان با خانم ابتکار و نشست خبری با اصحاب رسانه بعد از آن ، باعث معطلی و خستگی زیاد خبرنگاران گردید .
** همکاران محیط زیستی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پس از پایان برنامه شان در حدود ساعت 30 :20 برای صرف شام به اکبر جوجه گرگان رفتند ولی با اینکه نشست خبری اصحاب رسانه که ساعت 45 :21 به پایان رسید ، کسی به آنها تعارف شام هم نکرد .
** نوجوان قاری قرآن مراسم ، تلاوت بسیار زیبایی داشت و در یک کار خوب معانی آیات قرائت شده را نیز بیان کرد .
** مجری خوب ، توانمند و نکته سنج برنامه هم به خوبی برنامه را آغاز کرد و با جلب توجه حاضران به شب شهادت امام حسن عسگری (ع) دقایقی را در این زمینه به ارائه برنامه پرداخت .
** نکته سنجی مجری و درخواست وی از مدیر کل و سایر کارکنان اداره کل حفاظت محیط زیست گلستان برای قدردانی و تشکر از زحمات و حوصله خبرنگاران که از صبح تا پاسی از شب همراه برنامه های محیط زیست بودند با برخورد سرد و بی توجهی آنان سپری شد .
** در ابتدای برنامه ، مهاجر مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان به عرض خیرمقدم گویی پرداخت و خلال صحبت های خود در باب محیط زیست به سیاه نمایی هایی از وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی در طول 8 ساله اخیر پرداخت با بیان و شرح این جمله که : " در طول 8 سال اخیر در مجموعه ها و امورات مربوط به محیط زیست هیچ فرازی نداشتیم و هر چه بوده نشیب و فرود بوده است ، در همه زمینه ها "
** در مراسم نشست صمیمی کارکنان ، سلیاری به نمایندگی از روسای ادارات تابعه ، تیموری به نمایندگی از محیط بانان و مهرجو به نمایندگی از بازنشستگان حفاظت محیط زیست به پشت تریبون رفتند و نکات مهمی را در خصوص وضعیت موجود و درخواست های خود از رئیس سازمان مطرح کردند .
** از لابلای سخنان نمایندگان سه گروه مذکور در بند قبل ، یک جمله مهرجو نماینده بازنشستگان محیط زیست خیلی مهم و قابل توجه بود و آن اینکه : " خانم ابتکار ، محیط زیست یک حزب نیست ؛ محیط زیست یک گروه نیست ؛ محیط زیست یک جریان نیست ؛ بلکه محیط زیست بستر زندگی انسانهاست . اگر شما واقعا دغدغه محیط زیست داشته باشید و به دنبال کار حزبی و گروهی نباشید ، موفق می شوید و مورد حمایت همگان قرار می گیرید . "
** دکتر ابتکار ساعت حدود ساعت 20 پشت تریبون قرار گرفت و با بیان اینکه دوست دارد در جمع همکاران بایستد و صحبت کند ، به مدت 20 دقیقه سخن گفت .
** رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم در خلال صحبت های محیط زیستی و سازمانی خود و نشست خبری از فرصت استفاده کرد و تمامی عملکرد ، فعالیت و اقدامات انجام شده در سطح این سازمان در کل کشور را در طول 8 سال گذشته در حد صفر و یا کمتر از آن ارزیابی کرد .
** تحرکات و فعالیت الهه موسوی به عنوان مشاور رسانه ای مدیر کل حفاظت محیط زیست گلستان در مراسم و سازماندهی تعدادی از خبرنگاران و وبلاگ نویسان برای حضور در نشست خبری و پرسیدن سوالات از قبل تعیین شده کاملا مشهود بود .
** در اواسط نشست خبری و از حدود ساعت 21 به بعد ، خستگی ناشی از یک روز پرکار باعث شد تا چند دقیقه ای سرفه های مکرر ، صحبت کردن را برای خانم ابتکار سخت کند .
** قالیچه ای زیبایی با طرح فوک دریایی که اثری تولیدی توسط شکیبا و صیاد شیرازی ( برادر زاده صیاد شیرازی ) دو جوان هنرمند گلستانی در پایان برنامه به خانم ابتکار اهدا شد .
** نشست خبری مذکور ، مجری خاصی برای اداره و نوبت دهی به خبرنگاران نداشت و گویا همه چیز به صورت نامحسوس و درگوشی هماهنگ می شد و مسئول روابط عمومی اداره کل نقش جابجا کننده میکروفون را ارائه می کرد و به همین دلیل به برخی از خبرنگاران با اینکه از ابتدای نشست درخواست وقت برای طرح سوال داشتند به بهانه واهی وقت داده نشد در حالیکه افرادی که اصلا خبرنگار نبوده و صرفا دارای یک وبلاگ معمولی بودند به راحتی میکروفن بدست می گرفتند و مطالب خود را می گفتند .
** تابلوی کوچک و زیبای دیگری با نقش برجسته از یک پلنگ هم که توسط یکی دیگر همکاران محیط زیستی تهیه شده بود به دکتر ابتکار اهدا شد .
** همچنین سازنده تابلو با نقش پلنگ در اقدامی جالب ، هدیه ای به دکتر مهاجر داد و از او خواست تا آنرا جلوی جمع باز کند و مهاجر هم این کار را کرد . هدیه مورد نظر مربوط به سال 84 بود زمانی که مهاجر پست مدیرکلی را به نفر بعد از خود سپرده بود و این کارمند تابلوی پشت سر مهاجر در دفتر کارش را که روی آن نوشته شده بود " اسماعیل مهاجر ؛ مدیر کل " به مدت 8 سال در کشوی میز خود نگه داشته بود و اینجا گفت : " من با خودم می گفتم که مهاجر یک روز برمی گردد . " گلستانما