درود و سلام خداوند به تمام پيامآوران راستين الهي از حضرت آدم ابوالبشر(ع) تا خاتم آنها خواجه كائنات سفير كبير الهي حضرت محمد بن عبدالله(ص) كه راهنمايان انسانها از ظلمات به سوي نور ساربانان بزرگ قافله بشريت به سر منزل مقصود كه زيباترين جلوههاي رزم و عاليترين مفسران وحي و قرآن ناطق و باران معارف اسلام ناب از دامان بلند اين قلههاي سر به فلك كشيده بر سرزمين جان تشنگان معرفت باريدن گرفت و اين رحمت پيوسته تا دامنه قيامت مستدام است.
«و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا با العدل»
سوه نساء آيه ۵۸
«خداوند نيز به شما فرمان داده به هنگامي كه ميان مردم قضاوت و حكومت ميكنيد از روي عدالت حكم كنيد.»
عدالت دغدغه هميشگي بشر است و بررسيهاي دقيق نشان ميدهد در مبحث عدالت نقش اديان الهي دراين مقوله بينظير و استثنايي بوده است.
انديشههاي راهبردي رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيت الله امام خامنهاي (مدظلهالعالي) الگوي برجسته و بسيار ارزشمندي براي پيشبرد و توسعه عدالت در ايران و ساير كشورها است. معظمله در سلسله نشستهاي انديشههاي راهبردي در جمهوري اسلامي با تأكيد بر ضرورت تلاش جدي و تضارب آراي انديشمندان و متفكران براي دستيابي به نظريه اسلامي ناب در باب عدالت. كارهاي انجام شده براي تحقق عدالت اجتماعي را در سه دهه اخير خوب ارزيابي نمودند و معتقد هستند وضع فعلي خوب ولي مطلقاً راضي كننده نيست چرا كه نظام اسلامي به دنبال اجراي حداكثر عدالت و تحقق كامل به مفهوم يك ارزش مطلق و همگاني است.
بايد گفت كمتر مسئلهاي است كه در اسلام به اهميت عدالت برسد. زيرا مسئله عدل همان مسئله توحيد در تمام اصول و فروع اسلام ريشه دوانده يعني همانطوري كه هيچيك از مسائل عقيدتي و عملي ، فردي ، اجتماعي ، اخلاقي ، حقوقي ، از حقيقت توحيد و يگانگي جدا نيست همچنين هيچيك از آنها را خالي از روح عدل نخواهيم يافت و به همين علت است كه عدالت به عنوان يكي از اصول مذهب و يكي از زيربناهاي فكري شناخته شد و در مباحث اجتماعي اسلام روي هيچ اصلي به اندازه عدالت تكيه نشده است.
رهبر معظم انقلاب با استناد به قرآن كريم عدالت را هدف اصلي اديان بر شمردند و ميفرمايند عدالت هدف نظامسازي اجتماعي اديان و حركت بشر درچارچوب دين بوده است و اين اهتمام جدي به عدالت در هيچ مكتب بشري يافت نميشود.
از طرفي نيز نقدكردن و انتقادپذيري سرمايهاي ارزنده براي اصلاح خود و جامعه به شمار ميرود. هنگامي كه حق طبيعي در بيان عقيده انسانها از آنان سلب شود و يا چارچوب خاصي براي اظهارنظر آنان در نظر گرفته شود و در واقع ميتوان گفت هم به فرد و هم به اجتماع ظلم روا داشته شده است. از اين رو اسلام براي آزادي قيودي قائل شده است كه بكار بستن اين قيود منافع آزادي را تأمين ميكند و مانع سوءاستفاده ميشود. دين مبين اسلام علاقمندان به آزادي بيان عقيده خويشتن و انتقاد از نظر ديگران را ملزم ميدارد كه دراين كار صلاح و ارشاد جامعه را در نظر داشته باشند.
زدشمن شنو سيرت خود كه دوست هرآن چه كه تو آيد به چشمش نكوست
بوستان سعدي صفحه ۶۹
رهبر معظم انقلاب در ديدار مورخ ۴/۶/۸۱ با اعضاء هيأت دولت فرمودند : «انتقاد به معناي تضعيف نيست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد ، كمك هم ميكند. و اگر انتقادي دلسوزانه هم نبود بالاخره دانسته ميشود. در مقابل حركت دولت ، اگر يك وقت عيبجويي غيرمنصفانهاي هم بشود ، نخواهد توانست افكار عمومي و واقعيتهاي بيروني را تحت تأثير قرار دهد. بنابراين من نميخواهم انتقاد را منع كنم ؛ اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست.»
بانگاهي به آموزههاي مشترك اديان ميتوان اهميت اظهار نظر و نقد را كه در سالمسازي فضاي جامعه موثر باشد مشاهده كرد و به ياد داشته باشيم اختلاف نظر هميشه در بشر وجود داشته است و از موهبات الهي ميباشد. امروز با نگاه تقريبي تقويت وحدت ميان امت اسلامي تنها راهكار مقابله با توطئههاي دشمنان در داخل كشور و جهان اسلام است. امروز نخبگان سياسي و ديني و فرهنگي براي تأمين مصالح امت اسلامي تلاش كنند تا مشكلات را با اتكاي به ايمان ، تقوي ، مباني اسلام و گفتگو ميان مسلمانان حل و فصل كنند.
رهبر فرزانه انقلاب در ديدار مورخ ۵/۴/۸۱ مسئولان و كاركنان قوه قضائيه فرمودند : «مطلب مربوط به منتقدان اين است كه انتقاد در جامعه چيز خوبي است. زيرا انتقاد موجب ميشود انتقاد شونده بتواند نقاط ضعف و قوت خود را بفهمد و همچنين ناظران صحنه بتوانند بفهمند. اين به پيشرفت كار كمك ميكند ولي انتقاد. غيراز عيبجويي. آن هم عيبجويي خصمانه است.»
معظمله در ديدار مورخ ۸/۳/۸۶ با نمايندگان هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي معيار انتقاد دلسوزانه را مشخص كرد و فرمودند :
« انتقاد دوگونه است علامت دلسوزانه بودن انتقاد اين است كه وقتي انسان انتقاد را بيان ميكند نقطه قوت را هم در كنار او بيان كند تا معلوم شود كه بناي نظر شخصي ، بناي انتقامگيري و بناي اذيت كردن ندارد والا اگر ما يك مجموعهاي داشته باشيم كه نقاط قوت و نقاط ضعفي هم دارد. آن وقت در بيان انتقاد ، نقاط قوتش را اصلاً در نظر نگيريم و به زبان نياوريم بعد يك يا دو يا ده مورد از نقاط ضعف را همين طور بيان كنيم. معلوم است كه تضعيف خواهد شد علامت اين كه نميخواهيم تضعيف كنيم. اين است كه نقاط قوت را هم بيان كنيم. حالا اگر يك وقت در موردي انتقادي هم داريم. بگوييم اشكالي ندارد وكسي با آن مخالفتي ندارد.»
البته آنچه از بيانات مقام معظم رهبري ميتوان بهره برد اين است كه آداب انتقاد را رعايت كنيم به شكلي كه انتقاد سالم و اصلاح گرانه باشد ، زمان و مكان را در نقدهاي خود رعايت كنيم ، نقد بصورت صميمي و خصوصي ميباشد ، انتقادها خيرخواهانه باشند. و انتقاد با عمل نيكو همراه باشد و اگر اين نكات در نقد و نقدپذيري رعايت گردد آثار پيامدهايي را بهمراه خواهد داشت كه ميتوان به ۱- نقدپذيري موجب نوعي كسب معيار سنجش براي رفتارهاي آينده است. ۲- نقدپذيري موجب تبين اولويتهاي زندگي است زيرا معمولاً رفتارهاي اضافي و اشتباه مورد نقد قرار ميگيرد. ۳- نقدپذيري اسباب تشخيص دوست مناسب نيز ميشود.
حضرت علي (ع) ميفرمايند :
«برگزيدهترين مردم در نظر تو بايد كسي باشد كه عيبهاي زندگيت را به تو هديه كند و در تكامل نفس كمك تو باشد.»
التماس دعا
حاجي گلدي كُـر
فرماندار شهرستان آق قلا