به گزارش پایگاه عدالت خواهان"روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری 88، به عرصه ای برای یقه گرفتن و عقده گشایی های سیاسی جریانات سیاسی تبدیل شده بود. فضا همچون آتشفشانی آماده انفجار بود و هر دم افرادی آن را برای انفجار آماده می ساختند. قرار بود تنور انتخابات گرم شود ولی برنامه ای دیگر در دستور کار قرار گرفته بود که این تنور را به طور کامل از هم متلاشی سازند.
با اعلام نتایج انتخابات، همه چیز از کنترل خارج شد. جنبش به اصطلاح سبز، زمانیکه دیدند نتیجه بر خلاف میل آنهاست، خیابان ها را عرصه اعتراض و در نهایت جنگ خیابانی با اصل نظام جمهوری اسلامی قرار دادند. التهاب فضای عمومی کشور به گونه ای بود که چنین تجربه ای در عرصه سیاسی کشور در ابعاد کوچکتر در سال 78 و اوایل دهه 1360 و جنگ خیابانی وابستگان منافقین مشاهده شده بود.
در روز اول یعنی روز اعلام نتایج در 22 خرداد و صبح آن، به ناگهان خیابان های تهران در حوالی میدان فاطمی، بلوار کشاورز و خیابان کارگر شمالی منتهی به کوی دانشگاه و چند خیابان دیگر در قسمت شمال تهران، با صحنه های غیرمعمولی مواجه شد. افرادی با خشونت تمام خیابان ها را در می نوردیدند و با آسیب رساندن به بانک ها، موسسات دولتی، اتوبوس های شرکت واحد و آتش زدن سطل های زباله و بنرهای کنار خیابان، شهر را به آشوب کشاندند. بسیاری از کسانی که به عنوان مردم عادی در خیابان ها تردد می کردند، با دیدن چنین تصاویری انگشت به دهان ماندند که چه خبر است؟ و این اتفاقات و چنین افرادی به نتایج انتخابات چه ارتباطی دارند؟
با عبور از ساعت های بحرانی اولیه و خروج نیروهای انتظامی و اطلاعاتی از شوک، دستوراتی برای برخورد با آشوب آفرینان صادر شد. در این میان نکته ای که حائز اهمیت بود، به خطر افتادن ثبات سیاسی و امنیتی داخل کشور و شهرهای بزرگ بود که هر اشتباه کوچکی با تبعات سنگینی روبه رو می شد؛ چرا که فتنه بزرگی در حال شکل گیری بود! تمام نیروهای انتظامی و نظامی بسیج شدند تا در مقابل فتنه بایستند. اوضاع به هیچ وجه عادی نبود. نامزدهای معترض به نتایج انتخابات نیز با صدور بیانیه ها و گرفتن مواضعی، مردم را به حضور در خیابان ها برای اعتراض فرا می خواندند، در حالیکه هیچ مجوزی از سوی وزارت کشور صادر نشده بود. بسیاری از حامیان این نامزدها نیز با هیجان زدگی خود را وارد معرکه اعتراضات خیابانی کردند و در هر گوشه ای از شهر به مرور آشوب آفرینان، با دیدن چنین فضایی، آتش دیگری بر می افروختند. این صحنه ها هیچ تناسبی با اعتراضات آرام خیابانی نداشت و با مطرح کردن تقلب در انتخابات، اتهام زنی به نظام و حمایت از کاندیدای خاص قوت بیشتری گرفت.
در ادامه مشخص شد که چنین آشوب و بی نظمی بدون برنامه نبوده و پیش از انتخابات، مقرر شده بود که در صورت نتیجه نگرفتن با اسم رمز تقلب، فضای سیاسی و سپس فضای عمومی کشور به صحنه خشونت و مقابله با نظام تبدیل شود. حتی هشدارهای شخصیت های دلسوز کشور به سران فتنه برای توقف اعتراضات خشونت آمیز کفایت نکرد و اعترضات از کنترل خارج شد. برخورد با چنین بی نظمی های غیر عادی غیرقابل اجتناب بود. هرگونه اغفالی در این امر منجر به عمیق تر شدن کشمکش ها و ناامنی فضای شهرها می شد. هرچند این ناامنی در هفته های نخست وجود داشت و بسیاری از فعالیت های روزمره مردم با اختلال رو به رو شد.
سال 88 یکی از زیانبارترین سال های پس از انقلاب اسلامی علیه منافع ملی بود. سالی که انتخاباتی با حضور 40 میلیون نفری تبدیل به تهدیدی علیه امنیت ملی و اصل نظام جمهوری اسلامی شد. در هر نظام سیاسی در جهان، زمانیکه اصل سیتسم در خطر قرار می گیرد، واکنش های ایمنی و محافظتی برای حفظ آن صورت می گیرد و این یک امر طبیعی و پذیرفته شده است. در این میان برخوردها براساس قانون و در صورت مسلحانه شدن اعتراضات، برخوردها سخت تر خواهد بود. فتنه 88 در صورت عدم مقابله نظام، به میدانی برای حضور مخالفان مسلح در ابعاد گسترده تر تبدیل می شد که مترصد فرصتی برای جنگ داخلی در ایران هستند و از حمایت تمام قد برخی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برخوردارند.
با وجود تمامی هشدارها و اتمام حجت رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه 30 خرداد با سران فتنه، ولی بازهم هرج و مرج در فضای شهر ادامه پیدا کرد و به هر مناسبتی و سواستفاده از راهپیمایی های عمومی، فتنه گران کشور را در التهاب نگه می داشتند. در این بین، برای خاموش کردن آتش فتنه، سران آن در حصر قرار گرفتند و برخوردهای انتظامی و قضایی نیز با عاملان آن صورت گرفت. اما تبعات فتنه 88 تا سال ها ادامه پیدا کرد و منابع مادی و معنوی عظیمی را به تاراج برد.
عذرخواهی مرتضوی نباید اصل ماجرا را به حاشیه ببرد!
چنین یادآوری برای پرداختن به اصل موضوع از آن جهت ضروری است تا برخوردهای انتظامی و قضایی صورت گرفته در چنین فضایی مدنظر قرار گیرد. رویدادهایی مانند حمله به کوی دانشگاه و ماجرای کهریزک در این بستر به وجود آمدند. به هر حال زمانیکه برخورد سخت با آشوب در دستور کار قرار می گیرد، احتمال هر خطایی چه به عمد یا غیرعمد دور از انتظار نیست. در آن زمان قاضی سعید مرتضوی، به عنوان دادستان انقلاب و عمومی تهران، نقش اساسی در انجام امور قضایی مروبط به پرونده فتنه گران داشت. با کشته شدن چند تن از بازداشت شدگان فتنه 88 در بازداشتگاه کهریزک، نقش مرتضوی به عنوان دادستان و عامل دستور انتقال آنها به کهریزک در کانون توجهات قرار گرفت و از سوی خانواده های قربانی، شکایت از عاملان آن مورد پیگیری قرار گرفت.
پیگیری های خانوادهای کامرانی، روح الامینی و جوادی فر به عنوان مدعیان قتل فرزندانشان در ماجرای کهریزک در طول چند سال گذشته ادامه داشته و دادگاه با فراخواندن متهمان، احکامی از جمله اعدام را برای دو تن از آنها صادر کرد که با بخشش این خانواده ها رو به رو شد. اما خانواده های کشته شدگان کهریزک خواهان پاسخگویی آمران این فاجعه بودند که در نهایت قاضی مرتضوی که از کلیه مسئولیت های خود براساس حکم دادگاه منفصل شده بود، در نامه ای به دادگاه رسیدگی کننده این پرونده، از وقوع فاجعه کهریزک ابراز ندامت کرد: " در رابطه با واقعه خونبار تیرماه 88 که متعاقب فتنه بزرگ و توطئه پس از انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوست رهبری معظم انقلاب به خاطر عمق فاجعه از آن به جنایت تعبیر فرمودند. به عنوان دادستان وقت عمیقا ابراز تأسف و اعتذار مینمایم و از مقام شهیدان مظلوم این حادثه جوادیفر، روحالامینی و کامرانی طلب پوزش نموده و علو درجات آنها را از خداوند بزرگ مسئلت مینمایم. در این وقایع خونبار امام شهیدان روحشان آزرده و قلب رهبر معظم انقلاب و ملت شهیدپرور ایران عموما و خانوادههای داغدار خصوصا مکدر و جریحهدار گردید که به راحتی قابل التیام نمیباشد. ضمن اینکه با چارچوبهای عدالتمحور نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانهای امام (ره) و شهیدان و رهبری معظم انقلاب اسلامی سازگاری ندارد. لذا اینجانب به سهم خود از محضر مقدس امام زمان، که صاحب اصلی انقلاب میباشند، روح بلند و ملکوتی امام راحل و شهیدان، رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی و ملت بزرگوار و خانواده های این عزیزان صمیمانه پوزش طلبیده و ابراز تأسف و تأثر و اعتذار دارم و امیدورام این اعتذار و دلجویی بتواند مرهمی بر این زخم و التیامی بر این داغ باشد. اینجانب به عنوان دادستان وقت تهران در پیشگاه خداوند و وجدان خود از وقوع این حادثه هولناک اگرچه خداوند باریتعالی عالم است، در شکلگیری آن هیچ عمدی نبوده، ابراز شرمندگی میکنم."
این موضع گیری در مقابل آنچه در کهریزک روی داده بود، با بازخوردهای متفاوتی در عرصه رسانه ای روبه رو شد. عده ای از این کار مرتضوی تقدیر کردند که مسئولیت برخی از خطاها را برعهده گرفته ولی در این میان برخی به دنبال عقده گشایی و گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند. در زمانی که ماجرای کهریزک افشا شد، هیچ یکی از مسئولان نظام از آن حمایت نکردند بلکه محکوم گردید و با دستور صریح رهبری، این بازداشتگاه بسته شد. اما کسانی در پی گشوده شدن مجدد پرونده کهریزک با عذرخواهی مرتضوی، در پی خون خواهی هستند که خود از مسببان اصلی پدید آمدن شرایط و بستر فتنه 88 بودند و باعث به وجود آمدن خطاهایی عمدی یا غیر عمدی نظیر کهریزک شدند. قربانیان کهریزک نه تنها قربانی اشتباهات انتظامی یا قضایی بودند بلکه دست های رهبران فتنه نیز در وقوع چنین اتفاقاتی به خون آلوده بوده است.
رهبر معظم انقلاب در زمان وقوع فتنه و اتفاقاتی نظیر کوی دانشگاه و کهریزک به نکته ای اساسی اشاره کردند که نظام جمهوری اسلامی با عاملین برخوردهای غیرقانونی با متهمان یا شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی برخورد می کند اما این برخورد نباید مانع فراموشی اصل ماجرا یعنی فتنه سنگین 88 شود: " من از فعالیتهای پلیس امنیتیمان، پلیس انتظامیمان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلی کارهای بزرگی کردند، کارهای خوبی کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسی در وابستگی به هر کدام از این سازمانها یک تخلفی انجام داده، یک جرمی انجام داده، او هم باید جداگانه بررسی شود. نه خدمت اینها را به حساب جرم آنها ندیده میگیریم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اینها ندیده میگیریم؛ حتماً باید دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همین طور قضیهی کهریزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضیهی کوی دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتّی افرادی که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودی هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالی دیدند. بنا شده برای هر کدام اینها پروندهی جداگانهای تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد؛ منتها توجه کنید که این مسائل هیچکدام نباید با مسئلهی اصلی بعد از انتخابات خلط شود. حادثهی اصلی نباید تحتالشعاع این حوادث قرار بگیرد.یک عدهای آنچه را که بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمی که به مردم شد، آن ظلمی که به نظام اسلامی شد، آن هتکی که از آبروی نظام در مقابل ملتها به وسیلهی بعضی انجام گرفت، اینها همه را ندیده میگیرند، فرضاً مسئلهی فلان حادثه را، زندان کهریزک را، یا قضیهی کوی را قضیهی اصلی دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد میکنند؛ این خودش یک ظلم دیگر است. مسئلهی اصلی، مسئلهی دیگری است. مسئلهی اصلی این است که مردم در یک حرکت عظیمی، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کمنظیری حضور پیدا کردند و این رأی بالا را توی صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخی است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکی دو سال اخیر همین طور پیدرپی پیشرفتهای اقتصادی و علمی و سیاسی و امنیتی و بینالمللی برای خودش کسب کرده بود، در یک مرحلهی عالی از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتی صورت میگیرد برای نابود کردن این حادثهی افتخارآمیز! مسئلهی اصلی این است.البته اینی که عرض میکنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من، با تحلیل من، این مسئله از بعد از انتخابات یا از روزهای حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ این از قبل شروع شده، این از قبل طراحی شده، برنامهریزی شده. من متهم نمیکنم افرادی را که دستاندرکار بودند، که اینها دستنشاندهی بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند - این را من ادعا نمیکنم، چون برای من این قضیه ثابت نیست؛ چیزی که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم - اما آنی که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده؛ تصادفی نبود. همهی نشانهها نشان میدهد که این جریان طراحیشده بود، حسابشده بود. البته آنهائی که طراحی کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت. بعد از انتخابات که تحرکاتی از طرف بعضیها شروع شد، یک تجاوب نسبی هم از سوی جمعی از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آنچه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند. لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهای و صوتی و الکترونیکی و ماهوارهای و غیره حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلاً امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنی خوردند، سیلی خوردند، ولی هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهای عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودی هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهائی دارند، صحنهگردانهائی هم پیدا خواهند کرد." (بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی 1388/6/4)
نامه عذرخواهی دادستان سابق تهران، بساطی را برای صحنه گردانهای فتنه 88 فراهم کرده تا نه تنها آن فتنه را اعتراضات مدنی بخوانند بلکه به دنبال تبرئه سران فتنه نیز باشند. رسانه ها و شخصیت های اصلاح طلب در این چند روز اخیر، با بازتاب گسترده نامه مرتضوی، ماجرای کهریزک را به گونه ای جلوه می دهند که فتنه گران محق بودند و نمی بایست هیچ برخوردی با آنها صورت می گرفت. این در حالیست که نحوه برخورد و نگهداری بازداشت شدگان اشتباه بوده که به قیمت جان برخی از آنها تمام شده در صورتیکه این برخوردها می بایست با احترام به حقوق متهمان صورت می گرفت و آنها براساس قانون مجازات اسلامی، مجازات می شدند. علی مطهری در واکنش به نامه عذرخواهی مرتضوی، بار دیگر ادعاهای خود را درباره فتنه 88 تکرار کرد و در اساس اصل توطئه علیه امنیت و نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال برده است: "این که ایشان سه جوان مرحوم روح الله امینی، کامرانی و جوادی فرد را «شهید» نامیده است نشان میدهد که اعتراض مدنی را در جمهوری اسلامی ایران به رسمیت می شناسد و مانند برخی افراد نیست که معتقدند - اگر چه به زبان نمی آورند - اساسا در جمهوری اسلامی ایران خطایی رخ نمی دهد و کسی هم حق اعتراض ندارد و هر معترضی را ضد نظام وحتی ضد اسلام و ولایت معرفی میکنند. این هم یک نقطه مثبت برنامه ایشان بود و حتی میتواند تعبیر «شهید» نتیجه گرفته آقای مرتضوی معترضان سال ۸۸ را محق میداند، اما به نظر من بیش از آنکه آقای مرتضوی به عنوان مسئول خطاهای خود مجرم است کسانی که چیزی به نام مرتضوی را ساختند و از او حمایت کردند مجرم هستند. وقتی شما به جوانی کم تجربه آن هم اختیارات بدهید که هر نشریه ای را که خواست تعطیل کند و هر رفتاری با متهمان داشته باشد خود به خود سرکش میشود و طبیعت آن است."
صادق زیباکلام، فعال اصلاح طلب نیز در نامه ای به سعید مرتضوی، بسیاری از اتفاقات سال 88 را در هاله ای ابهام قرار داده که به طور مشخص منظور وی نتایج انتخابات و برخورد با فتنه گران و سران آن است: "بسیاری از حوادث و رویدادهای سال ۸۸ بعد از گذشت ۷ سال همچنان در تاریکیاند و همچون عذرخواهی شما بالاخره روزی روشن خواهند شد. البته دنیا خیلی زیباتر میشد اگر قاضی مرتضویهای آن نه بعد از ۷ سال، بلکه در همان خرداد ۸۸ متوجه میشدند. اما و درعین حال هم اگر این چنین میشد، آن وقت ارزش انسانهایی همچون مهاتما گاندی، نلسون ماندلا، محمد مصدق و مهدی بازرگان هیچ وقت هویدا نمیشد."
بازتاب نامه عذرخواهی مرتضوی و واکنش های اصلاح طلبان به آن بسیار حائز اهمیت است. برخی از فعالین این جریان با انشتار نامه مرتضوی درصدد تبرئه کردن خود و بانیان فتنه از جرائم خود هستند و با بهانه قرار دادن نامه دادستان سابق تهران، احکام قضایی و محدودیت ها علیه خود را ناعادلانه توصیف می کنند. فرار از بار مسئولیت های خلق فتنه 88، در سال های اخیر به شدت از سوی اصلاح طلبان پیگیری می شود و به هر طریقی در صدد توجیه آن هستند. از همین رو نامه عذرخواهی مرتضوی، دستاویزی در دستان عاملین فتنه قرار گرفته تا خود را تبرئه کنند و حتی برای سران فتنه به عنوان عاملین اصلی خسارت ها، به دنبال راه گریز باشند.
بنابراین درست است که قاضی و دادستان سابق تهران، مسئولیت برخی از خطاها را بر گردن گرفته و ابراز ندامت کرده است، اما این عمل نباید به گریزگاهی برای عاملین فتنه 88 تبدیل شود تا از زیر بار مسئولیت زیان های بیشمار مادی و معنوی علیه منافع و امنیت ملی کشور ایران، شانه خالی کنند. این در حالیست که اکثریت فتنه گران و حامیان آنها نه تنها در سال های اخیر از وقوع فتنه ابراز ندامت نکرده اند بلکه همواره با مواضع جانبدارانه از آن دفاع نیز می کنند و کماکان، تمام واقعیت موجود درباره توطئه آمیز بودن آن و نقش خود در این توطئه بزرگ را زیر سوال می برند! در شرایط ویژه سال 88، هرکس در هر جایگاه و مقامی، جرم یا خطایی صورت داده باشد می بایست محاکمه شود و پاسخگو باشد، به ویژه آمران اصلی لشکرکشی های خیابانی، پروژه سازان ناامن سازی کشور، عاملان باز کردن دریچه های نفوذ برای دشمن و مسببان دادن بهانه به دشمنان برای فشار و محدود کردن ایران.
*فرهنگ نیوز