به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران"احمدرضا احمدی عضوستاد تحول شورای هماهنگی تبلیعات اسلامی کشور با ارسال یاداشتی تحت عنوان :جوانان، ناکارآمدی و رفتار مذموم برخی از مدیران ارشد نظام را به پای اسلام، انقلاب و حتی روحانیت ننویسند.! چنین نوشت:
چند نکته:
اول: دانشمندان مدیریت، مدیریت را هنر اداره کردن گفته اند که این هنر ذاتی انسان است؛ که در برخی از افراد این موهبت به کمال می رسد و بعضی از افراد از این نعمت الهی محروم هستند.به تعبیر صاحب این قلم: مدیریت، هنر جوهری است که این هنر نیز جوشیدنی است؛ کوشیدنی نیست.
دوم: اخلاق در مدیریت بعنوان "کلید طلایی" مورد اجماع دانشمندان عرصه ی دانش مدیریت واقع شده است. و به نظر من بنده، اخلاق اسلامی، طلایی ترین کلید در حوزه مدیریت است.
سوم: از منظر مادی گراها، اخلاق و معنویت در هیچ زمینه ای فضیلتی ندارد و به عقیده ماکیاول اخلاق و معنویت برای حکمرانان در مسیر هدف مانع ایجاد می کند و به اعتقاد او هدف وسیله را توجیه می کند. که البته بطلان نظریه ماکیاول واضح است. اسلام و اندیشمندان اسلام همچون شهید مطهری با عقیده ماکیاولی سرسختانه مبارزه کرده اند زیرا آن اندیشمند به فرمایش امام علی علیه السلام استناد می کنند که برای رسیدن به هدف مقدس، بایستی از طریق حق رفت. و از طریق باطل به سوی حق رفتن عین گمراهی است.
چهارم: صبر و شجاعت از اوصاف لاینفک مدیریت اسلامی و از مصادیق اخلاق اسلامی است.
حکمرانان دینی بایستی قبل از قبول مسئولیت به تهدیب نفس پرداخته و دو صفت بارز مدیدیت دینی یعنی شجاعت و صبر را در خود نهادینه و ملکه روح سازند.
رسول اکرم اسلام (ص)امیرالمومنین علی(ع) و دیگرمعصومان بعنوان مدیران و رهبران فرهمند در عالم بشریت سنبل شجاعت و صبر بوده اند.که شواهد و نمونه های صبر و شجاعت در زندگی هر یک از این انوار طیبه خود حدیث مفصل خواهد شد که بدلیل اختصار این نوشتار به آن نمی پردازیم اما از باب تاکید بر ادعای خود اشاره ای بکنم.
البته بایستی به ظرافت تمام بین صبر و استقامت در حکمرانی تفاوت قائل شد.
در حوزه مدیریت صبر در مقابل مخالف غیر معاند است.صبر در برابر نقادان و پرسگران و اهل مطالبه است اما استقامت در دانش مدیریت دینی در صبر بر کاستی ها و تنگناها در همه عرصه ها از جمله اقتصادی،نظامی، سیاسی مورد تاکید است.
اگر از منظر مدیریت مبتنی بر اخلاق اسلامی به ارزیابی رفتار برخی از مدیران ارشد نظر بیاندازیم بر خلاف انتظار نسل جوان که از مدیران انقلاب اسلامی توقع دارند تا متخلق به اخلاق اسلامی و مظهر تقوای الهی باشند؛ لیکن می بینند که عده ای از مدیران سطوح عالی نظام رفتارشان بیش از آن که تابع اعتقادات، اخلاقیات و شرعیات باشد تحت تاثیر مبانی ماتریالیستی، مادیگرایی و نیز ماکیاول است و عملا برای رسیدن به اهداف خود همه اوصاف حمیده را نادیده می انگارند؛ در این صورت است که جوانان با مشاهده چنین مدیران که[شاید حتی لباس مقدس روحانیت را هم برتن دارند] نسبت به اسلام،انقلاب و روحانیت بد بین می شوند.
مثلا برخی از مدیران در نطام دینی،دروغ می گویند،
بدخلقی می کنند به مخالفان خود اهانت کرده و تکبر می ورزند، پنهان کاری را بر شفافیت ترجیح می دهند،رقیب را بر نمی تابند و تا محکوم به حبس پیش می روند، قانون را مادون خود و خود را فوق قانون فرض می کنند،هراسی از تصرف بیت المال ندارند،مدافع منفعت طلبان و تجاوزگران به بیت المال هستند،توکل به خدا ندارند،شجاعت،صبر و استقامت در برابر مستکبران ندارند،خویشتنداری در آنان معنا ندارد، برای بقای خود هر اقدام حرامی را مباح و از شرع تبعیت نمی کنند،به نوعی سادیسم اقتدارگرایانه مبتلایند و از هر فرصت مناسبی علیه مخالفان بهره می برند، در ارائه آمار خلاف واقع ابائی ندارند، برای حل مشکلات مردم احساس مشترکی نداشته و نسبت به اقناع مطالبات مردمی به راحتی دیگران را مقصر و هوچیگری می کنند، اهانت به منتقدان برایشان عادی است، نفوذ پذیرند، خدمات متقدمین را نادیده و اقدامات ناچیز خود را فتح الفتوح و معجزه جلوه می دهند، در تغییر ارزشهای مورد احترام و اعتقادات عمومی در جهت کسب منفعت های غیر شرعی پیشتازند، به تدابیر لازم در مدیریت تغییر و واکنشهای احتمالی نمی اندیشند و هرگونه واکنشی را بدون ارزیابی از لایه های اجتماعی، آنرا متوجه رقبای سیاسی خود می کنند، علاقه ای برای موفقیت رقیب در عرصه خدمت رسانی به مردم و منافع آنان را ندارند، به مشارکت دیگران و بخصوص رقبای خود در هیچ عرصه ای بویژه در عرصه سیاسی را ندارند، به استقلال کشور مبتنی بر شعار های انقلاب اسلامی معتقد نیستند، با آزادی در تراز معارف انقلاب اسلامی موافقتی ندارند، به وحدت و یکپارچگی و رابطه با نیروهای انقلاب اسلامی علاقه ای ندارند و این در حالی است که به روابط همه دنیا ولو مستکبران و مخالفان انقلاب اسلامی تا سرحد دلباختگی اشتیاق دارند، برای رسیدن به منافع حزبی، جناحی و تباری خود از مخاطره منافع ملی هراسی نداشته و با شیب تند و سرعت بالا به دو قطبی سازی جامعه همت می گمارند
آنچه را که از تفکر مدیران برخی از مدیران گفته شد و دهها مولفه دیگر که در این مختصر اشاره نشد در مدیریت اسلامی و نگره مدیریت انقلابی جایگاهی ندارد زیرا مولفه های یاد شده که در جان و اندیشه مدیران تحت تاثیر لیبرالیسم رسوخ کرده است یا خلاف اعتقادات دینی است، یا با اخلاقیات در تعارض است و یا با شریعت ناب اسلامی سازگاری ندارند. به همین دلیل جوانان نوآمد در گام دوم انقلاب اسلامی بایستی بدان توجه داشته باشند و در داوری های خود از حضور مدیران فعلی با اندیشه به ظاهر روشنفکرانه در مقاطعی از تاریخ چهل ساله کشور تعجب ننمایند زیرا بی شک و بی شبهه مدل اداره کشور توسط آنان ربطی به اصالت و ذات اسلام و انقلاب اسلامی و روحانیت ندارد بلکه ملقمه از اندیشه لیبرالیسم و اسلام سکولار و غیرناب است که در این میان برخی از افراد با تفکر التقاطی حتی با لباس مقدس روحانیت هم حضور دارند که البته این امر منحصر به تاریخ ایران در چهل ساله اخیر نمی باشد بلکه ادوار گذشته نیز چنین افراد و تفکری وجود داشته اند و برای اداره کشور، اسلام ناب را مزاحم ترقی و تعالی می دانستند و به دریوزگی و وابستگی به بیگانگان می اندیشیدند و رفتار می کردند و تفکر بخشی از مدیران و حکمرانان در استمرار همان اندیشه است که این نوشتار تاکید دارد آیندگان و جوانان را متوجه کند که ناکارآمدی و رفتار مذموم برخی از مدیران ارشد نظام را به پای اسلام، انقلاب و حتی روحانیت ننویسند.! زیرا افراد گرانمایه،مهذب و تسلیم و معتقد به مبانی معارف دینی در طی چهل سال گذشته انقلاب اسلامی وجود داشته و هنوز در مناصب عالی،میانی و عملیاتی حضور دارند و با اخلاص انجام وظیفه می کنند.نقطه اوج مدیریت اسلامی و انقلابی در هشت سال دفاع مقدس متبلور است که هر زاویه ای از مدیریت در دفاع مقدس می تواند الگویی مناسب برای کشور و ارائه آن به جهان باشد.چنانکه همان سبک مدیریت که امروز بعنوان مدیریت جهادی و انقلابی اشتهار دارد در جای جای کشور بالاخص در شرایط بحران همانند سیل،زلزله و آشوبها نقش خود آشکار و هویدا می سازد که آخرین آن در مقابله با هرج و مرج طلبان، غارتگران اموال عمومی و مردمی و اغتشاشگران بود که به مدد مدیریت امنیت رسیدند و در کوتاهترین زمان با فراخوان مردم و انگشت اشاره رهبری آتش فتنه سعودی آمریکایی را خاموش کردند.