البته این مشکل، زخمیست کهنه و قدیمی که همواره چرکین و خونین، پیکره ی حکومت را آزرده می سازد و علی رغم تدوین مقرراتی برای انتخاب قانونمند مدیران، اقدام عملیاتی قابل توجهی تاکنون صورت نگرفته و این ضعف همچنان به شدت خود باقیست.
این تصور که مدیرانی که به منظور دستیابی به صندلی ریاست به هر دستاویزی دست یازیده اند به دنبال خدمت به مردمند، شاید تلخ ترین طنز یک حکومت اسلامی باشد، نمی دانم تا به کی باید مدیران کشورمان اینگونه انتخاب شوند و ما هم بی صبرانه منتظر ارتقای بهره وری و سلامت در تمام رده های حکومتی باشیم.
کسی که برای اشغال چند روزه ی یک صندلی حاضر است تا عزت مسلمانی خویش را به زیر پا فرش و ریا را بسر تاج کند و پشت در وزیر، معاون وزیر، استاندار، نماینده مجلس، امام جمعه و فرماندار ساعت ها انتظار بکشد تا مراتب وفاداریش را به اثبات رساند، نه به دنبال اصلاح ساختار سازمان و اداره خویش است، نه به فکر خدمت به خلق و گره گشایی از مشکلات مردم و نه به فکر کسب رضای الهی و توشه ی معنوی، اینگونه مدیران اگر اعتقادی هم به قیامت داشته باشند، آگاهانه آخرت خویش را به آبادی دنیای خود و خرابی دنیای خلق فروخته اند. اینان برای همه ی امکانات و اموال نهاد زیر نظر خویش برنامه دارند، برنامه ای برای کسب سمت های بالاتر از طریق دلجویی از مراکز قدرت و ثروت، برنامه ای برای ثروت اندوزی در هر فرصتی و برنامه ای برای کسب رضایت اقوام و آشنایان و نفوذ آنان به مجموعه های ذیربط برای افزایش قدرت نفوذ خویش، اینان هر مانع یا رقیبی را یا همراه می کنند و یا درهم می شکنند، آنگونه که با ورود چنین مدیرانی در یک سازمان، نیروهای کاری، سالم و ارزنده، کم کم یا آلوده یا گوشه نشین و یا حذف می گردند.
آنچه که بر شدت مفسده ی عدم شایسته سالاری افزوده است، ضعف مفرط و نبود نظارت بر کار مدیران است وحتی پس از مدتی که ناخودآگاه دم گرگی این مدیران از لباس میشی عیان می شود نیز توقع ها در برخورد با این مدیران به انتظارهای طولانی تبدیل می شود، چرا که پشتوانه های آنها همچنان به حمایت های خود ادامه می دهند و پس از مدتی به مدیران پولاد زره مبدل می شوند، اما باز هم آنچه موجب تغییر و یا بهتر بگویم ارتقا یا انتقال این مدیران می شود، برخورد با این مدیران خاطی نیست، بلکه احتمالاً رایزنی های سایر نهادهای صاحب نفوذ برای ورود به عرصه های مدیریتی آن نهاد است؛ اینگونه است که جمع این دومشکل، یعنی ضعف در انتخاب مدیران و نبود نظارت بر آنان، به یک دور تسلسل تبدیل می شود که در صورت پاره نشدن آن، منجر به نهادینه شدن فساد، فقر و تبعیض در جامعه می گردد.
در اداراتی که مدیر بر اساس شایسته سالاری انتخاب نشده است، شایستگان فرصتی برای پیشرفت ندارند و این گونه است که تمام شاخص های مهم و اثر بخش کشور تحت تاثیر این دور تسلسل واقع شده و علاوه بر عقب افتادگی ما در شاخصهایی مانند کار مفید و بهره وری نیروی کار، در شاخص هایی که مستقیماً با پیشرفت کشور در رابطه اند نیز دچار اختلال شده ایم، که از آن جمله شاخصهای مطالعه، تحقیق و پژوهش را می توان نام برد، البته نگاشتن این مطالب به معنی نادیده انگاشتن پیشرفت هایی که در سطوح علمی صورت گرفته نیست بلکه به این معنی است که علی رغم پیشرفت های قابل تقدیر، رسوخ شایستگان عرصه علم و عمل در بسیاری از رده های مدیریتی کشور محقق نشده است.
خدا کند در این سال که نامش به عبارت “مدیریت جهادی” مزین است، قوای سه گانه کشور، عزمی راسخ در بهبود شرایط انتخاب مدیران و نظارت بر عملکرد آنان بخصوص در رده های میانی و پایینی بنمایند تا مدیریت شایسته و جهادی از شعار به عمل مبدل گردد و گرنه در نهادهایی که اهل کار و سلامت جایگاهی نداشته باشند، گمان ارزش یافتن کار و سلامت، به خیالی موهوم نزدیک تر خواهد بود.