فرمانده كل قوا در ادامه خاطر نشان كردند اين كه نيروهاي نظامي اظهار كنند كه جان خود را فداي يك شخص ميكنند درست و «شرعي» نيست بلكه همهي نيروهاي نظامي بايد جان خود را فداي اسلام كنند و خود آن شخص نيز جان خود را فداي اسلام كند.
گفتني است كه شعار «جانم فداي رهبر» از شعارهاي مرسوم نيروهاي نظامي ارتش و سپاه و نيروي مقاومت بسيج است كه جزء هميشگي تبليغات مناسبتي واحد فرهنگي اين نيروها و همچنين شعار ثابت صبحگاههاي نظامي است. در مراسم فارغالتحصيلي نظاميان با حضور رهبري نيز، فارغالتحصيلان به هنگام دريافت سردوشي از دست ايشان به همراه اداي احترام نظامي شعار «الله اكبر، خامنهاي رهبر، جانم فداي رهبر» سر ميدهند.
اشاره
بحث ولايت محوري يا شخص محوري همواره يکي از مهم ترين و چالش برانگيزترين بحث هاي مربوط به ولايت فقيه در 35 سال گذشته از انقلاب اسلامي بوده است. در نظام اسلامي شخص ولي فقيه- هر چند داراي نقش بسيار مهمي است- اما اين نقش فرعي است و نهاد ولايت، اصالت دارد و شخص ولي فقيه نيز مثل ديگر اعضاي جامعه در برابر قانون مساوي است و حتي مقدم از بقيه بايستي آماده دفاع از اسلام و شهادت در راه خدا باشد. بر اين اساس در اين نوشتار ابتدا به شرايط حاکم اسلامي پرداخته و سپس نتايج عدم توجه به ولايت محوري را مورد توجه قرار مي دهيم.
شرايط حاکم اسلامي
در نظام اسلامي بين ولي فقيه و مردم رابطه و نسبت «محبت» برقرار است و اين محبت دوطرفه است که، باعث اطاعت مردم از ولي فقيه مي شود؛ اين محبت آنچنان هم که در نگاه اول به نظر مي رسد، چندان بي معيار و بي قانون نيست. در اسلام «شرايطى كه براى زمامدار ضرورى است، مستقيماً ناشى از طبيعت طرز حكومت اسلامى است. پس از شرايط عامه، مثل عقل و تدبير، دو شرط اساسى وجود دارد كه عبارتند از:
1. علم به قانون؛
چنانكه پس از رسول اكرم (ص) وقتى در آن كس كه بايد عهدهدار خلافت شود اختلاف پيدا شد، باز در اينكه مسئول امر خلافت بايد فاضل باشد هيچ گونه اختلاف نظرى ميان مسلمانان بروز نكرد. اختلاف فقط در موضوع بود.
چون حكومت اسلام حكومت قانون است، براى زمامدار علم به قوانين لازم مىباشد. چنانكه در روايت آمده است. نه فقط براى زمامدار، بلكه براى همه افراد، هر شغل يا وظيفه و مقامى داشته باشند، چنين علمى ضرورت دارد. منتها حاكم بايد افضليت علمى داشته باشد. ائمه ما براى امامت خودشان به همين مطلب استدلال كردند كه امام بايد فضل بر ديگران داشته باشد. و ....
«قانوندانى» و «عدالت» از نظر مسلمانان شرط و ركن اساسى است. چيزهاى ديگر در آن [زمامداري] دخالت و ضرورت ندارد. مثلًا علم به چگونگى ملائكه، علم به اينكه صانع تبارك و تعالى داراى چه اوصافى است هيچ يك در موضوع امامت دخالت ندارد. چنانكه اگر كسى همه علوم طبيعى را بداند و تمام قواى طبيعت را كشف كند، يا موسيقى را خوب بلد باشد، شايستگى خلافت را پيدا نمىكند. و نه به اين وسيله بر كسانى كه قانون اسلام را مىدانند و عادلند نسبت به تصدى حكومتْ اولويت پيدا مىكند. آنچه مربوط به خلافت است و در زمان رسول اكرم (ص) و ائمه ما (ع) درباره آن صحبت و بحث شده و بين مسلمانان هم مسلّم بوده، اين است كه حاكم و خليفه اولًا بايد احكام اسلام را بداند، يعنى قانوندان باشد؛ و ثانياً عدالت داشته از كمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار باشد.
عقل همين اقتضا را دارد؛ زيرا حكومت اسلامى حكومت قانون است، نه خودسرى و نه حكومت اشخاص بر مردم. اگر زمامدار مطالب قانونى را نداند، لايق حكومت نيست: چون اگر تقليد كند، قدرت حكومت شكسته مىشود. و اگر نكند، نمىتواند حاكم و مجرى قانون اسلام باشد...
2. عدالت؛
زمامدار بايستى از كمال اعتقادى و اخلاقى برخوردار و عادل باشد؛ و دامنش به معاصى آلوده نباشد. كسى كه مىخواهد «حدود» جارى كند، يعنى قانون جزاى اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدى بيت المال و خرج و دخل مملكت شود، و خداوند اختيار اداره بندگانش را به او بدهد، بايد معصيتكار نباشد: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمينَ».
خداوند تبارك و تعالى به جائر چنين اختيارى نمىدهد. زمامدار اگر عادل نباشد در دادن حقوق مسلمين، اخذ مالياتها و صرف صحيح آن، و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد كرد؛ و ممكن است اعوان و انصار و نزديكان خود را بر جامعه تحميل نمايد، و بيت المال مسلمين را صرف اغراض شخصى و هوسرانى خويش كند».
بر اين اساس مي توان گفت که حاکم اسلامي نمي تواند بر اساس ميل و اراده شخصي خود عمل کند و علاوه بر آگاهي که نسبت به قوانين اسلامي دارد، يعني مجتهد بودن، بايستي داراي عدالت و تقوا نيز باشد. اين عدالت و تقوا، ضامن بقاي نظام اسلامي است و هرگاه که ولي فقيه از دايره اين عدالت خارج شد، خود به خود از ولايت عزل مي شود.
مساله مهم ديگري که بايد مورد توجه قرار بگيرد، مساوي بودن شخص ولي فقيه با ديگران در برابر مقاصد و اهداف اسلامي است. اين بدان معناست که هدف اساسي در نظام اسلامي، حفظ اسلام و نظام اسلامي است و در اين راه هر فردي بايد آماده جان فشاني باشد و نمي توان قشر خاصي را براي حفاظت از اسلام در نظر گرفت و بقيه را از اين وظيفه خطير مبرا دانست. «ارتش براى ملت و ملت براى ارتش، و هر دو فداى اسلام. همه ما فداى اسلام هستيم و همه ما براى هم هستيم، پشتيبان هم هستيم و فدايى اسلام هستيم».حتي مي توان بالاتر از اين را نيز در نظر گرفت و نقش علماي اسلامي را در حفظ اصل اسلام، مهم تر و بنيادي از ديگر قشرها دانست. حضرت امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند: «اسلام را ما بايد همهمان فدايش بشويم. پيغمبر هم فداى اسلام شد. سيد الشهدا هم فداى اسلام شد. اسلام بزرگترين چيزى است كه وديعه خداست در بشر. ما بايد عزممان را مصمم كنيم كه در اين راه شهيد بشويم و علما بيشتر».
مقايسه دو نوع شعار (گفتني است علاوه بر رسالت ديني و اسلامي در رعايت چارچوب شعارها،
بايد فضاي برداشت اجتماعي و سياسي نيز در قالب بندي شعارها لحاظ گردد.
شعارهايي که تذکر جدي رهبر معظم انقلاب را برانگيخته است ممکن است از سوي ساير مخاطبان مورد برداشت نادرست قرار گيرد.)
نتايج شخص محوري
1. انحراف از خط ولايت
وقتي عميق تر به رابطه مردم با حجت الهي مي نگريم و ابعاد و عمق اين محبت را بررسي مي کنيم متوجه اين نکته مي شويم که عموما اين محبت ها بر محور شخص پيامبر نه به عنوان پيامبر و حجت الهي، بلکه محبت به شخص محمد امين صلي الله عليه و آله و سلم است. همين امر باعث شد که بسياري از ياران پيامبر بعد از رحلت ايشان به مخالفت با حضرت علي عليه السلام بپردازند و واقعه غدير را به راحتي فراموش کنند.
2. تبعيت کورکورانه از ولايت
هنگامي که شخص، در نظام اسلامي معيار اطاعت و عدم اطاعت قرار گيرد، باعث به وجود آمدن نظامي شخص محور مي شود که مبناي اين نظام، نه تنها اطاعت از دستورات اسلامي نيست، بلکه تنها منافع و اميال شخص حاکم است؛ در اين نوع نظام، هر گونه اطاعت از فرامين حاکم، مساوي با اطاعت از اسلام در نظر گرفته مي شود و اطاعت کنندگان لزومي بر عدالت و تقواي حاکم نمي بينند.
3. سست شدن رابطه حاکم با مردم
اگر نسبت و رابطه بين مردم و ولي فقيه، بر اساس مبناي صحيح و اسلامي باشد و شخص به تنهايي معيار نباشد، اين رابطه بسيار وثيق و محکم خواهد بود و به راحتي گسسته نخواهد شد، در صورتي که هنگامي که شخص، معيار همه چيز باشد اين رابطه به نسيمي بند است و مي تواند به مرور زمان کم رنگ شود و يا در تعارض با منافع ديگر به بعض تبديل شود.: خط امید
سردار دامن باغ
رمزپیروزی. وحسینی.ع.بودن ماباولایت پذیری محقق میشود.اگرچه عدالت با علی.ع.رفت وباحضرت مهدی عج.بازخواهدگشت. امارسالت مانیزبرای رسیدن به عدالت نسبی بسیارسنگین است که درسایه ولایت محقق خواهدگشت.
حسین
رهبر معظم انقلاب: اولين ضعف ما گرايش به دنياطلبى بود كه گريبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولين دچار دنياطلبى شديم، دچار ماديگرائى شديم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرايش، تشريفات و اشرافيگرى يواش يواش از قبح افتاد. وقتى ما اينجور شديم، اين سرريز ميشود به مردم. ميل به اشرافيگرى، ميل به تجمل، ميل به جمع ثروت و استفادهى از ثروت به شكل نامشروع و نامطلوب، به طور طبيعى در خيلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها كرديم، ول كرديم، دچار شديم، اين سرريز ميشود به مردم؛ در مردم هم اين مسئله پيدا ميشود. ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ منبع: http://www.jahannews.com/vdcgn39wnak9nn4.rpra.html حضور رهبر عزیزم آقا سید علی وقتی نصیحت ، کاری از پیش نمی برد ، باید ولی امر چکار کند؟ وقتی پند و اندرز ، اوضاع را تغییر نمی دهد و فساد و گمراهی در جمهوری اسلامی بویژه در میان مسئولین رده بالای نظام همچنان به گسترش و عمق خود می افزاید ، باید رهبر چکار کند؟ باید بازهم مدار کند؟ صبر کند؟ صبر کند برای چه؟ مگر قرار است در این روند افزایشی ، تغییری نسبت به بهبودی رخ دهد؟ یا خدای ناکرده شما منتظر هستید تا قبح موارد دیگر (حتی بدتر) هم از بین برود؟ و شما همچنان نظاره گر انحطاط نظام باشید و لب نزنید؟ این را می شود گفت حفظ نظام؟ آیا این به نفع نظام است که هر روز قبح مسایلی به مراتب بدتر هم از بین برود؟ سوال بنده از شما ، رهبر عزیزم ، این است. تا کی باید صبر کرد و انحطاط نظام را تنها نظاره کرد و فقط نصیحت گفت؟ آیا امام (ره) فقط نصیحت می کرد و هیچ اقدام عملی برای جلوگیری از گسترش فساد و نهادینه کردن عرف شرک و بت پرستی در نظام اسلامی انجام نمی داد؟ یادتان رفته است که بایک فرمان آن بخش کذایی "گزینش" را در ادارات دولتی منحل کرد؟ شما که خودتان همیشه در آن ده سالی که امام به وطن برگشته بودند ، سایه به سایه همراه ایشان بوده اید. باید بهتر از همه ما بدانید و می دانید که چند بار دیگر و در چه مواردی امام (ره) اقدام عملی کردند. نه اینکه یک کلمه ای بنویسد پاوه را نجات بدهید. نوشت و تهید کرد که اگر تا فلان ساعت این و آن کار نشود مسئولین را مجازات می کند. همه ما می دانیم که هیچ کس نمی توانست با امام (ره) شوخی بکند. واقعا هیچ کس ، از خود شما و بقیه یاران باوفا و نزدیکان او ، تا خود آمریکایی ها و بقیه نوچه ها و نوکرانشان آنطرف آبها ، چه یار قار و چه دشمن قدار ، واقعا هیچکس به خودش اجازه نمی داد حتی یک لحظه تصور کند که حرف او ، فقط پند و اندز است. حرف های او راجع به شاه ملعون فقط پند و اندرز نبود. اصلا آمریکا و نوچه و نوکرانش به این خاطر هنوز هم از او نمی ترسند ، چون او فقط نصیحت می کرد. چه خوب است که شما ، علاج کار را قبل از وقوع بکنید. وقتی مردم توی خیابان ها بریزند و خود راسا اقدام به مجازات مفسدان کنند ، شاید دیگر دیر باشد. مفسدان دوره بعدی در چنین شرایطی خوب می دانند چگونه خودشان را مدعی العموم جا بزنند و از احساسات پاک مردم سوء استفاده کرده و برای خودشان مقام و دولت بعدی را درست کنند. اما تا ملت متوجه حیله آنها بشود ، چند دهه طول می کشد. در این مدت آنها بار خودشان را بسته اند و آماده فرار شده یا مدتها است که فرارکرده اند. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج همراه با آرزوی سلامتی و طول عمر شما و التماس دعا حسین
ناشناس
خدا قوت ای برادر