به گزارش پایگاه عدالت خواهان"نظام بانکی را کارشناسان، ورشکسته میدانند و معتقدند که یکی از دلایل زمینگیر شدن اقتصاد ایران وجود نظام بانکی آزاد از هر نظارتی است که خود را ملزم به پاسخگویی به هیچ مرجعی نمیداند. آزادی بی حد و حصر بانکها از نظارت بانک مرکزی به عنوان نهاد فرادست و حتی پیوستن بانک مرکزی به قافله خودمختاری بانکها باعث شده است تا این نهادهای پولی بدون توجه به آینده و در حقیقت با هزینه کل کشور در آینده؛ امورات روزانه خود را فیصله دهند. در گزارش ماجرای وامهای هزارمیلیاردی شبانه به طور مختصر به این مساله پرداخته شد.
بانکها در عملیات الکترونیکی تراکنشهای مالی از قبیل تراکنشهای پوز، ای تی ام، درگاه اینترنتی، چک رمزدار، ساتنا، پایا و .... گاهی با خروج شدید منابع مواجه میشوند. بدین ترتیب که در برابر بانکهای دیگر بدهکار میشوند و یا صاحبان حساب در آن بانک دستور پرداختهای بالایی دارند بهگونهای که منابع بانک برای پاسخگویی به این درخواستها کافی نیست. فلذا و طبق مقررات (قانون سال 1383) برای پرداخت بدهی خود و تسویه شبانه با بانکهای دیگر نیاز هست که در آن شب از یک بانک با نرخ توافقی قرض بگیرند. این همان قرض دادن و قرض گرفتن بین بانکی و یا وام معروف به Overnight است. اما سوال مبنایی این است که چرا بانکها کسری می آورند؟! ظاهرا بانکها از آنجا که عمده منابع خود را تسهیلات دادهاند لذا منابع کافی برای تسویههای آنی و طی همان شب ندارند.
در اینجا 2 نکته قابل بحث است:
اول اینکه بانک در این حالت به جای جذب سپرده از مردم عملا به جذب سپرده و پرداخت سود البته از یک بانک مبادرت کرده است، و آن بانک قرض دهنده هم بدش نمیآید زیرا بهجای تسهیلات دادن به اشخاص که باز پرداختش گاهی به سختی و با اما و اگر همراه است در واقع بهصورت مطمئن به یک بانک دیگر وام داده است و بهره میگیرد.
ثانیا نشان میدهد که موضوع به نوعی با مطالبات معوق نیز مرتبط است. بانکهایی که بهطور گسترده منابعشان را وام دادهاند و برنگشته است اکنون دچار کمبود منابع هستند و نا گریز از اسقراض میشوند!
بانک مرکزی هم در این میان وارد جرگه قرض دادن به بانکهایی که کسری دارند شده است و سود میگیرد که نشان میدهد بانک مرکزی به جای تمرکز بر وظایف نظارتی خود به دنبال کسب و کار مستقیم است و طبق طرحی که خود تهیه کرده میخواهد نظارت بر بانکها را هم به مجمع عالی بانکها واگذار کند تا از نظارت اسمی کنونی هم اثری باقی نمانده باشد.
مسئله اینجاست که برخی بانکها بهدلیل وصول نشدن وامها و بهرههایشان قدرت تسویه ندارند و می دانند که قضیه به یک شب و دو شب رفع و رجوع نمی شود. لذا قرارداد گرفتن وام چند ماهه از بانک میبندند! و سود میدهند. بنابراین وامهای یک شبه جای خود را به وامهای چند ماهه میدهد.
بانکها برای فرار از مشکلات معوقات سنگین بانکی که نزدیک به 40 درصد از منابع بانکی را شامل میشود به استمهال بدهیها روی آوردهاند، اما بحث استمهال وامها نیز مشکلی را حل نمی کند. زیرا فقط باعث به روز رسانی مطالبات معوق میشود و به طور صوری معوقات را از لیست خارج میسازد، اما عملا بانکها به منابع بیشتری دست نمی یابند و تنها به صورت حسابداری مطالبات سوخت و یا مشکوک الوصول خود را عادی میکنند.
حالا ببینیم چه بلایی سر بانک مورد نظر ما می آید. این بانک منابعش را وام داده است و از منابع دیگران قرض میگیرد و سود میدهد. سود و اصل وامهایی هم که خودش در گذشته داده وصول نمیشود و مرتب تضعیف میشود. بانک وام دهنده هم ترجیح می دهد منابعش را به این بانک درمانده وام بدهد تا به مردم! اطلاعاتی وجود دارد که نشان میدهد؛ با حضور بانک مرکزی در این چرخه بده بستان سودآور رقم وامهای شبانه به بیش از 5000 میلیارد تومان هم میرسد که قضاوت قطعی درباره آنرا به موقعی محول میکنیم که بانک مرکزی شفاف عمل کند و از دخمههای تاریک عدم شفافیت خارج شود.
بانکها در عملیات الکترونیکی تراکنشهای مالی از قبیل تراکنشهای پوز، ای تی ام، درگاه اینترنتی، چک رمزدار، ساتنا، پایا و .... گاهی با خروج شدید منابع مواجه میشوند. بدین ترتیب که در برابر بانکهای دیگر بدهکار میشوند و یا صاحبان حساب در آن بانک دستور پرداختهای بالایی دارند بهگونهای که منابع بانک برای پاسخگویی به این درخواستها کافی نیست. فلذا و طبق مقررات (قانون سال 1383) برای پرداخت بدهی خود و تسویه شبانه با بانکهای دیگر نیاز هست که در آن شب از یک بانک با نرخ توافقی قرض بگیرند. این همان قرض دادن و قرض گرفتن بین بانکی و یا وام معروف به Overnight است. اما سوال مبنایی این است که چرا بانکها کسری می آورند؟! ظاهرا بانکها از آنجا که عمده منابع خود را تسهیلات دادهاند لذا منابع کافی برای تسویههای آنی و طی همان شب ندارند.
در اینجا 2 نکته قابل بحث است:
اول اینکه بانک در این حالت به جای جذب سپرده از مردم عملا به جذب سپرده و پرداخت سود البته از یک بانک مبادرت کرده است، و آن بانک قرض دهنده هم بدش نمیآید زیرا بهجای تسهیلات دادن به اشخاص که باز پرداختش گاهی به سختی و با اما و اگر همراه است در واقع بهصورت مطمئن به یک بانک دیگر وام داده است و بهره میگیرد.
ثانیا نشان میدهد که موضوع به نوعی با مطالبات معوق نیز مرتبط است. بانکهایی که بهطور گسترده منابعشان را وام دادهاند و برنگشته است اکنون دچار کمبود منابع هستند و نا گریز از اسقراض میشوند!
بانک مرکزی هم در این میان وارد جرگه قرض دادن به بانکهایی که کسری دارند شده است و سود میگیرد که نشان میدهد بانک مرکزی به جای تمرکز بر وظایف نظارتی خود به دنبال کسب و کار مستقیم است و طبق طرحی که خود تهیه کرده میخواهد نظارت بر بانکها را هم به مجمع عالی بانکها واگذار کند تا از نظارت اسمی کنونی هم اثری باقی نمانده باشد.
مسئله اینجاست که برخی بانکها بهدلیل وصول نشدن وامها و بهرههایشان قدرت تسویه ندارند و می دانند که قضیه به یک شب و دو شب رفع و رجوع نمی شود. لذا قرارداد گرفتن وام چند ماهه از بانک میبندند! و سود میدهند. بنابراین وامهای یک شبه جای خود را به وامهای چند ماهه میدهد.
بانکها برای فرار از مشکلات معوقات سنگین بانکی که نزدیک به 40 درصد از منابع بانکی را شامل میشود به استمهال بدهیها روی آوردهاند، اما بحث استمهال وامها نیز مشکلی را حل نمی کند. زیرا فقط باعث به روز رسانی مطالبات معوق میشود و به طور صوری معوقات را از لیست خارج میسازد، اما عملا بانکها به منابع بیشتری دست نمی یابند و تنها به صورت حسابداری مطالبات سوخت و یا مشکوک الوصول خود را عادی میکنند.
حالا ببینیم چه بلایی سر بانک مورد نظر ما می آید. این بانک منابعش را وام داده است و از منابع دیگران قرض میگیرد و سود میدهد. سود و اصل وامهایی هم که خودش در گذشته داده وصول نمیشود و مرتب تضعیف میشود. بانک وام دهنده هم ترجیح می دهد منابعش را به این بانک درمانده وام بدهد تا به مردم! اطلاعاتی وجود دارد که نشان میدهد؛ با حضور بانک مرکزی در این چرخه بده بستان سودآور رقم وامهای شبانه به بیش از 5000 میلیارد تومان هم میرسد که قضاوت قطعی درباره آنرا به موقعی محول میکنیم که بانک مرکزی شفاف عمل کند و از دخمههای تاریک عدم شفافیت خارج شود.
مرجع : تسنیم
جانباز محمددامن باغ.
گفت باید حد زند هشیار مردم مست را.
گفت هشیاری بیار.اینجا کسی هشیار نیست.
جانباز محمددامن باغ.
اگر اینطور باشد یا باید با تمام قوا به جنگ تزویر رفت .
ومصلحت را کنار گذاشت.
و یا باید سکوت کرد ه وشاهد حوادث بدتر این باشیم.