به گزارش پایگاه عدالت خواهان"سراج" گاهی تمایز میان نقد پذیری و نقد ناپذیری در برهه ای، موقعیتی، فضایی و طی سخنانی برملا می شود که دریافته شود آنان که ادعای نقدپذیری داشته اند و شعار دولت نقدپذیر سر می داده اند، در وضعیت نقد شدن تحمل شنیدن و تامل کردن و پاسخگویی مناسب به منتقدان خود را دارند یا این که تحمل از کف داده و با الفاظی نامناسب به مقابله با نقادان می روند؟
از ابتدای روی کارآمدن دولت یازدهم و حتی پیش از آن و در زمان انتخابات شاهد سخنان بسیاری در باب نقدپذیری دولت خدمتگزار و شنیدن حرف مخالف بوده ایم اما آن چه در این دوره نزدیک به پایان عمر دولت در واقعیت مشاهده شده خلاف این را اثبات می کند و دولتمردان در موقعیت ها و طی پست هایی که داشته اند، زبان انتقاد از نگاه مخالف داشته اند که تازه ترین مورد از سوی وزیر فرهنگی دولت یازدهم رخ داد که بعد از انتقاد به عمل آمده از سوی جوانان بی ریای دانشجو در روز دانشجو علیه رئیس دولت، جهت حمایت از رئیس طی سرمقاله ای منتشر شده در روزنامه دولت با الفاظی نامناسب علیه منتقدان جوان مطلب نوشت.
نسبت دادن اعتراض قانونی و منطقی عده ای جوان دانشجو با گروهک ها و شخصیت های منفوری چون «فرقان» و «رجوی» چه تعبیری می تواند داشته باشد؟! آن هم از سوی وزیری که در همین چند ماه کوتاه از روی کارآمدنش بارها به مساله نقدپذیری وزارتخانه اش اشاره کرده بود و حال درباره دیالوگ های دموکراتیک رئیس منتخب مردم با همان مردم موضع گیری آن هم با ادبیاتی نامناسب می کند. ادبیاتی که واکنش اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان را در برداشت تا آن ها خواستار عذرخواهی وزیر ارشاد باشند و در نامه خود به وزیر یادآوری کنند که «مگر همین دانشجویان نبودند که در مقابل استکبار و ظلم وستم امثال رجوی ها ایستادند. حال چه شده است که آنها را با رجوی مقایسه می کنید؟»
آن چه پیداست فرهنگ، هنر و اصولا خلق اثر هنری براساس قاعده ای در چارچوب نقد و نظر، رشد و کمال می یابد و اثری و هنرمندی شایسته بزرگ شدن می شود که درک و ظرفیت نقدپذیری اثرش را به مخاطبان آگاه و منتقدان بدهد. از این منظر وزیر فرهنگ این دیار که متولی اصلی نظم پذیری چارچوب ها و تولیدات هنری در کشور خواهد بود، می بایست بر همین اساس فضایی نقد پذیر را در جهت گیری فکری و کاری خود قرار دهد که این عرصه فضایی متفاوت و اندیشه هایی آماده برای نقدپذیری می خواهد.
از سویی دانشجویان و همه اقشار جامعه براساس ظرفیت های فکری خود می بایست پاسبان جریان های ارزشی و نگاه های دغدغه مند جامعه خود باشند و مگر پیدایش انقلاب اسلامی براساس همین نگاه شکل نگرفته است؟ پس چگونه می شود که حق گفت و گو و برخوردی قانونی با شخصیت های دولتی را از جوانان و مردم خود می گیریم و بعد در سخنرانی های خود دم از همین مردم می زنیم؟! آن چه در پندار هر مسئولی به خصوص وزیر مرتبط با عرصه فرهنگی باید شکل بگیرد توجه به روحیه ای برآمده از اندیشه های ولایی است، چنان که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در همان سال های ابتدای انقلاب درباره نقدپذیری مسئولان فرمودند: «خوب است که مسؤولین و دولت مردان توجه داشته باشند که افرادی که خیرخواهانه و دلسوزانه نصیحتی یا انتقادی می کنند در واقع با این کارشان به کمک آنها آمده اند» و مقام معظم رهبری هم در فرمایشاتی ارزنده نسبت به مساله نقدپذیری فرمودند: «دانشگاه ها لازم است جلسات نقد و پرسش و پاسخ میان مسئولین و دانشگاهیان تشکیل دهند... مسئولان حضور را در میان مجامع دانشگاهی بپذیرند، انتقاد دلسوزانه را بپذیرند. انسان واقعا از این نظرات استفاده می کند. مسئولان از این کار ابا نداشته باشند؛ انتقاد عالمانه را، انتقاد سازنده را بپذیرند. هر کسی یک حرف انتقادی زد، فورا نگوئیم او با نظام مخالف است، او چنین است؛ نه، خیلی از نظرات انتقادیِ گزنده از روی دلسوزی است.»
آن چه مهم است دولتمردان و به خصوص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بتواند فضای نقدپذیری را در جامعه هنری که امروزه معضلی مهم به شمار رفته و مانع شکوفایی آثار هنری شده است را از خود و از کابینه خود آغاز کند و درهای انتقاد را برای دغدغه مندان باز بگشاید.