برای تعیین وضعیت تعطیلی مدرسه فرزندش بواسطه بارش برف و سرمای صبح گاهی کلاسها (بواسطه دیر پا بودن تاثیر گرمایش سیستم شوفاژ مدارس ) از سوی برخی از کارکنان اداره آموزش و پرورش به فرمانداری شهرستان مراجعه می کند تا فرماندار که براساس قانون رئیس شورای آموزش و پرورش شهرستان می باشد پاسخگوی درد دل این ولی دانش آموز باشند که در ابتدای ورود با دفتر فرماندار وقتی موضوع درخواست با مسئول دفتر در میان گذاشته می شود ایشان بدون در نظر داشتن سن و سال و جایگاه اجتماعی ارباب رجوع ، اهمیت موضوع عنوان می دارد ملاقات حضوری فقط روز های سه شنبه است بروید سه شنبه مراجعه فرمائید که باعث می شود ارباب رجوع بردرخواست خود باتوجه به سرگردانی دهها خانواده دیگر هم چنان خواستار ملاقات با فرماندارمی شود که با ادامه درخواستها و اصرار مسئول دفتر بر ممانعت ، فرماندار از اتاق خود بیرون آمده آن هم در حالیکه دستانش در جیب شلوار ودر نهایت ادب و حفظ کرامت ارباب رجوع و صیانت از شان ومنزلت جانبازان آن هم در ایام مبارکه فجرضمن امتناع از دست دادن با ایشان ، سرافرازانه فریاد می زند که برو گمشو بیرون اینجا جای آدمائی مثل شما نیست . براستی فرمانداری اگر جای جانبازان که ولی نعمت انقلاب و نظام هستند نباشد پس جای چه کسانی است ؟ با تشکر از این همه دقت و مراقبت در توجه به مطالبات مشروع مردم ، در توجه و عمل به فرمایشات مقام عظمای ولایت و رهبری و پاسداشت توصیه های ارزشمند رهبر کبیر انقلاب از جناب استاندار درخواست موکدداریم که این نعمت ما را بس ، برای بهره مندی دیگر بلاد او را به بلاد دیگر هم اعزام کنید تا همه عادلانه از چنین رویه با حکمتی برخوردار باشند . بعید است از آدمی که مبتکر افزودن عبارت " دارالولایه " به انتهای نام شهرستان است چنین برخورد سخیف و زننده ای سرزند که البته بی تاثیر از برف ناگهانی و جذابیت بازی بیلیارد جیبی نیست . البته ظریفی می گفت که یارو حق دارد شش ماهه که در سرازیری برکناری است هر شب غرق در کابوس تودیع است و رفتن به شهر و زادگاه خود و خداحافظی از این همه جاه و مقام ، هر کس دیگری بود صد جور سرطان می گرفت . بالاخره آیا در این استان فریاد رسی هست که دسته گل های به آب داده این شخص عجیب الحکایه را بشمارد و برآن خط پایان بکشد . ح - ملکان
عضوی از خانواده شهدا
چرا نظر من رو منتشر نمیکنی آقای مدیر سایت؟؟؟
کارمند فرمانداری
آقای خادملو سلام خدا قوت دلاور
بنده کارمند فرمانداری هستم و آن روز هم در محل کارم حضور داشتم و به هیچ وجه خدا را بشهادت می گیرم که سروصدائی نشنیدم
مسئول دفتر یچه بی ادبی و مغروری است که به مراجعات ما به عنوان کارمند فرمانداری وهمکار خودش جواب نمی دهد حثق هم دارد با پارتی آمده خیالش جکع است
اما آقای فرماندار که خدا و شهدا را شاهد می گیرد و به دنبال وجدان می گردد فقط برای یک بار بگوید که به چه جرمی و چه گناهی آقای حاج علی سرایلو را با آنها ساتبقه و صداقت در کار و وقت گذاری به دوزین فرستاد ؟ و ده کار بی علت و دلیل دیگر
تاکنون به دیدار کدام خانواده شهید رفته ؟ به دیدار کدام جانباز رفته ؟
و هزاران علامت سئوال دیگر که فقط خسارت و زیانش برای مردم شهرستان مانده ؟
آقای ملکان خیلی زیبا و جامع نوشته اند بحث القجر و دوزین واقعا حیاتی است و ظلم شد برمردم این روستا
بحث مدرک تقلبی در سطح شهر پیچید اما ایشان به روی مبارک هم نیاورد گفتنی زیاد است اما همین اندازه که باب گشوده شد از همت شماست دست مریزاد خدا خیرتان دهد
فرزندیکی از جانبازان
من فقط همه مردم را به جمله ای از شهید شوشتری ارجا ع میدهم : دیروز ازهرچه داشتیم گذشتیم -امروز از هرچه بودیم گذشتیم.انجا پشت خاکریز بودیم و اینجا پشت میز.دیروز به دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.جبهه بوی ایمان میداد اینجا ایمانمان بومیدهد. انجا روی در اتاقمان می نوشتیم یا حسین (ع)فرماندهی ازان توست و الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید.الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم - بصیرمان کن تا برنگردیم و ازادمان کن تا اسیر نگردیم. قضاوت بامردم
مینودشت
باسلام به علی اقا.با این طرز رفتار معلوم است که مدیر دفتر فرمانداری.اشتباهات.
حسینعلی ملکان
بسمه تعالی اگر از خدا نترسیم دیوار حاشا بلند است جناب آقای خادملوی عزیز باتشکر از سعه صدر و حس امانتداری و دغدغه تان در مسیر حفظ آرمانهای والای امام شهیدان و ارزش های بجا مانده از شهدای بزرگ انقلاب و دفاع مقدس پاسخ کودکانه مسئول دفتر فرماندار و هم چنین سیاست ورزی ناشیانه فرماندار در ارائه پاسخ را خواندم و بر حال خود و مردم شهرستان تاسف خوردم واینک فقط در مقام تنویر اذهان عمومی مطالبی را عرض می کنم که قصدم هرگز پاسخگوئی نیست چرا که خود را مناسب خرد کردن نمی بینم . جناب آقای خادملو - واقعا جای تاسف دارد که حضرات از این امر مهم که در نوشته حضرتعالی نیز مشهود بود غافل ماندند که حسب قانون فرماندار ، رئیس شورای آموزش و پرورش شهرستان می باشد و هر گونه تصمیم گیری کلان در حوزه آموزش و پرورش شهرستان با شورای آموزش و پرورش است و مراجعه اینجانب به دفتر ایشان به این گمان بود که ایشان و مسئول دفترش براین امر واقفند و خدا شاهد است اگر می دانستم تا به این اندازه از قانون غافلند هرگز بخود اجازه نمی دادم که مزاحم اوقات آنان شوم . - هر کس در پیشینه خود می تواند شرایطی را بیابد که برآن ببالد اما آنچه که ملاک است حال امروز و رفتار کنونی افراد است که اگر به سوابق بنگریم چه بسیارافراد خوش سابقه تر از ایشان در گذشته که اکنون در صف محاربه با نظام هستند . ایشان به یک عبارت ساده حضرتعالی درذکر جانبازی حقیر تا آن اندازه برافروخته شده اند که مجال نبود والا گمان می کنم شجره نامه اش را تا ابتدای خلقت ذکر می کرد در حالیکه مرا متهم به پنهان شدن در پشت نام جانبازی خود متهم کرده اما چگونه از این همه ایل و طایفه مدد جسته که بگوید کیست ؟ بنده در مراجعه خود هرگز عنوان نکردم که جانباز جنگ دفاع مقدس هستم بلکه به عنوان یک شهروند و ولی دانش آموز که نگران وضع جسمی فرزندش در کلاس های سرد بود مراجعه کردم و هرگز گمان نمی کردم باید تاوان گرفتاری ها و ناراحتی های مسئول دفتر ایشان و یا ایشان را پس بدهم ؟ - بنده هرگز توهین نکردم از لفظ نابجائی هم استفاده نکردم و خدای را براین امر بشهادت می گیرم که یقین اگر ذره ای باور به فردای قیامت باشد باید برخود بلرزند واقعا متاسفم که با درماندگی ، مستاصل شده و دستاویز عباراتی همچون توهین شده اند . براستی چگونه شخصی وارد فرمانداری می شود و به فرماندار که نماینده سیاسی دولت است توهین می کند و بقول مسئول دفتر که گویادست توانائی در داغ کردن انواع پیاز هم دارد دادوقال هم راه بیندازد آن وقت هیچ کدام از کارکنان فرمانداری متوجه نشوند حراست نفهمد نگهبانی نفهمد و . . پس مسئول دفتر را علاوه بر این گزافه گوئی های چرب و درمانده اش بایدبه جهت قصور در انجام وظیفه خود نیز مجازات کردکه چرا به نگهبانی ، به حراست و یا 110 اطلاع ندادند ؟ ایشان چگونه می تواند حافظ جان فرماندار و حفظ کرامت و منزلت ایشان باشد ؟ براستی به جز خم و راست شدن ، راهکارهای دیگری برای احترام به فرماندار وجود دارد که ابتدائی ترینش تلاش در جهت حفظ قداست آن جایگاه است و البته آلوده کردن آن محیط به دروغ و تهمت نیز آفت آن است . - جناب فرماندار که خوب نشانی خدا وشهدا و وجدان را یادآور می شود آیا به همان اندازه نشانی نهج البلاغه و نامه مولاامیر المومنین به مالک اشتر را هم بلد است ؟ آیا نشانی توصیه ها وفرمایشات رهبر کبیر انقلاب(ره) و مقام معظم رهبری مد ظله رانیز بلد است که چقدر و تا چه اندازه به تکریم مردم ارزش و اهمیت قائل بودند . ای کاش فقط یک بار از روی تفنن آن را مطالعه می کرد تا این اندازه امثال من را شرمنده محبت شما نمی کرد که اگر چنین بود در رفتار و عملکردش نمود داشت . - جناب فرماندار که خوب نشانی خدا و خون شهدا را بلد است چرا در ارسال صورتجلسه شورای شهرستان و معرفی نماینده شهرستان به استان بیاد خدا و خون شهدا نبود که همین تاخیر ایشان باعث شد بهترین فرصت برای این شهرستان در شورای استان از دست برود . تضییع حق مردم شریف شهرستان مینودشت در این دوره چهار ساله ، گویا نیازی به آدرس خدا و خون شهدا ندارد ؟ و اگر نبود روشنگری شما هرگز چنین کاری هم صورت نمی گرفت . ( با توجه به مطلب مندرج در همین سایت که تاکنون بی پاسخ مانده است ) - جناب فرماندار که سخت جویای وجدان بیدار است آیا تاکنون به درون خود نگریسته و بدنبال جست و جو بوده که بداند بود و نبود این در گرانقدررا که اگر یافت می شد چرا مدرک تقلبی را در انتخابات شورا پذیرفت وحق هزاران نفر شهروند را براحتی زیر پا نهادو تاکنون هم پاسخ عاقلانه ای به این همه اما و اگر نداده است ؟ ( با توجه به مطلب و مستندات درج شده در همین سایت با عنوان سهو یا تقلب که تاکنون بی پاسخ مانده و سکوت ایشان می توانددال بر صحت مطلب باشد ) - فرمانداری که قادر نباشد پاسخگوی یک ارباب رجوع ساده باشد در برابر بحران هائی همچون سیل 80 و یا بحران کنونی برف در غرب مازندران چگونه می تواند ابتکار عمل داشته و پاسخگو باشد ؟ - در حالیکه در شهرستانی مانند علی آباد دو روستای کوچک در مقایسه با القجر و دوزین به شهر تبدیل شده اند ایشان بقول خود به عنوان نماینده دولت برای استیفای حق مسلم مردم این دو روستا در ارتقای به شهر تاکنون چه اقدامی کرده است که ما از آن بی خبریم ؟ و یا برای رفع هزاران مشکل دیگر مردم که درک آن به تدبیر، تعهد و دلسوزی نیازمند است تاکنون چه کرده است ؟ که البته این نیز از مضرات مدیران غیر بومی است . - جناب فرماندار که از وعده شکایت اینجانب به خشم آمده بالاجبار در مقام خالی نبودن عریضه و قاعده قدیمی دست پیش گرفتن بخود اجازه داده و ناشیانه چنین اتهاماتی را به بنده نسبت داده اند که اگر فقط به خود اجازه می داد و از کارکنان فرمانداری در باره بنده سئوال می فرمود درک می کرد که بنده ذاتا اهل توهین و بدگوئی نیستم واین خصلتی نیست که آدمی بر خود بپوشاند تا دیگران را بفریبد این رویه در ذات آدم است و دیگران این خصیصه رادر رفتار ها بخوبی درک می کنند . - جناب فرماندار و مسئول دفترش یادشان باشد که از پس امروز بود فردائی. چه حواله بدهیم و چه حواله ندهیم او پروردگاری سمیع و علیم است که خود وعده داده اگر به اندازه مثقالی، به اندازه ذره ای خیر یا شر در اعمال مان باشد نادیده نمی ماند و اوست که به هرکس اراده کند عزت دهد و یا ذلیل گرداند . - توفیق خادمی این ملت در بیان نیست لیاقت می خواهد که باید در رفتار آدم تجلی پیدا کند و اگرنه فرق بین شهیدرجائی و دیگرانی که ادعای مثل او بودن داشتند را مردم بخوبی می فهمندکه چه تفاوت آشکاری است . - بنده هرگز نیازی به عذرخواهی و پوزش ندارم اما برای حفظ ارزش های این نظام جان خود را فدا می کنم . ارزش های نظام میز و جاه و پست و قیافه نیست، کسب رضای خدا و توفیق خدمت به مردم در هرلباس و منزلی است که خداوند خود آن را می سنجد وارج می نهد وگام اول کسب رضای خدا در رضای خلق اوست . - من از اتهامات و دروغ های واضحی که ایشان و مسئول دفترش بیان نموده اند فقط به قضاوت مردم می اندیشم که براستی فرمانداری شهرستان این همه بی در و دروازه است که فردی راست راست بیاید بقول حضرات فحاشی و توهین بکند و آن وقت حتی اتاق های بغلی هم نفهمند و هرگز کسی هم مداخله نکند و غائله براحتی ختم شود . مگر این که طرف لال بوده و بازبان اشاره توهین کرده که کسی صدایش را نشنیده والا برای کنجکاوی هم که بود چند نفری بیرون آمده و یا سرک می کشیدند . - براستی ایشان که خود را از خانواده ای ارزشی و اصیل می داند به عنوان فردی متعهد و با تقوا بعید است از عباراتی مانند دریوزگی در مطلب خود استفاده کند آیا در فرهنگ لغت ایشان عبارت بهتری نبود وقتی ایشان در کمال آرامش برای پاسخگوئی از چنین عبارتی استفاده می کند آن وقت در اتاق کار خود در برابر یک ارباب رجوع ساده و بی پناه ، مشخص است که دارای چه ادبیاتی خواهد بود و از چه الفاظ مشعشع دیگر سود می جوید ؟ (قضاوت با خوانندگان ) - جناب فرماندار و مسئول دفترش بخوبی بدانند که بازی با کلمات ، اتهام ناروا به ارباب رجوع وارد ساختن، اگر درد دنیا را درمان کند دردآخرت را هرگز درمان نخواهد کرد .( والله بصیر بالعباد ) جناب آقای خادملو من به مراتب دلسوزی ، تعهد و ایمان و شجاعت شما باوری عمیق دارم فقط برای تنویر ذهن حضرتعالی استدعا دارم از محل کار بنده و فرمانداری مینودشت و یا در سطح بازار و ادارات شهرستان بطور اتفاقی چند نفر را انتخاب کرده و جویای احوالات شخصی بنده و فرماندار و یا حتی مسئول دفترش باشید تا برشما روشن شود که چه کسی پشت چه چیزی پنهان شده است ؟ من شهامت شما را براجرای این توصیه می طلبم . براستی بنده چه نیازی و چه درخواست غیر معقولی از ایشان داشته ام که ناجوانمردانه مرا به پنهان شدن در پشت مقام جانبازی متهم نموده در حالیکه خود برای اثبات خود بودنش از ایل و طایفه کمک گرفته است . ایشان از بدیهی ترین شرط ممکن برای هر عقل سالمی خود را دور نگهداشته و هر گز بخود اجازه نداده تا بپرسد که این فرد کیست ؟ و چرا دست به دامان پایگاه عدالت خواهان گلستان شده است ؟ در حالیکه بنده و سوابق بنده بخوبی گواه این امر است که یک کارمند ساده دولت هستم که گمان می کردم اگر به فرمانداری بروم مشکل سرمای مدرسه فرزندم حل می شود ؟ اگر بنده بدنبال پنهان شدن بودم راحت ترین کار این بود که اجازه ندهم فرزندم به مدرسه برود و یا براحتی با یک مراجعه به پزشک یک گواهی برای ایشان می گرفتم تا غیبتش موجه باشد . آیا فرماندار تا این اندازه از درک چنین مسئله ساده ای ناتوان است ؟ و شاید که آش دست پخت مسئول دفتر، ایشان را دچار این حال وهوا نموده است ؟ براستی چه کسی پنهان کار است ؟ به امید روزی که خداوند وعده داده است به امید " یوم تبلی السرائر " با تشکر از سعه صدر و عنایت حضرتعالی و امید براعتلای روز افزون ارزش های نظام مقدس اسلامی تحت منویات داهیانه ولی امر مسلمین جهان و پاک شدن دامن این مرز و بوم از نا اهلان و بیمارانی که حرمت آن را سعی ندارند . والسلام با تشکر و امتنان فراوان ارادتمند : حسینعلی ملکان
مصیب عنابستانی
با سلام واحترام.
این از برکات نظام جمهوری اسلامی است که هرکس در هر موقیتی به خود اجازه می دهد مدیری را نقد کند . به او توهین کند . سراو داد و فریاد بزند و هر ناسزایی را به او نسبت بدهد . بعد هم قیافه حق به جانب بگیرد و ماجرا را وارونه در سایتی درج کند و با مظلوم نمایی و استفاده از واژه مقدس جانبازی و پنهان شدن پشت این واژه طرف مقابل حتی فرماندار مظلوم یک شهرستان را مورد اهانت قرار دهد.
جهت اطلاع جناب آقای خادملو(مدیراحتمالی این سایت) که یک طرفه به قاضی رفته اند و جناب اقای حسینعلی ملکان که با بی انصافی کامل قضیه را وارونه به استحضار مدیران این سایت رسانده اند عرض می کنم :
1- بنده افتخار دارم از سال 1360 عضو بسیج بوده ام و هستم.
2- از سن 15 سالگی افتخار حضور در جبهه های جنگ را داشته ام و بیش از یک سال رزمنده آرپی جی زن گردانهای امام باقر و ذوالفقار بوده ام.
3- دوبار مجروح و به افتخار جانبازی نایل شده ام.
4- از سال 1366 به خیل پاسداران پیوسته ام و در حال حاضر سرهنگ سپاه امارضا(ع) در خراسان رضوی هستم.
4- پدرم پاسدار و جانباز دوران دفاع مقدس است.
5- برادر و همه خانواده و نزدیکانم در دوران دفاع مقدس و در سالهای بعد از آن حافظ نظام و فدایی ولایت بوده و هستیم.
6- تقدیم شش شهید عنابستانی سند التزام ما به نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
اینها را گفتم که جناب خادملو و مدیران این سایت که سایتشان را مزین به عکس مقام معظم رهبری و شهدا کرده اند بدانند یدک کشیدن نام جانبازی و استفاده از آن برای توهین و اهانت به دیگران قداست این واژه را زیرسوال می برد .
با دلی آکنده از درد و اندوه به خاطر این بی خبری و بی انصافی شما در درج مطالبی کذب و بدور از واقعیت به همان شهدایی واگذارتان می کنم که تصویرشان زینت بخش سایتتان شده است.
مطمئن باشید خادمی مردم حتی یک ثانیه آن را قدر می دانم و هیچ گاه برای نبودن در این پست و مقامهای دنیوی دریوزگی هیچ کس را نکرده ام و نخواهم کرد.
در پایان تقاضا دارم اگر ذره ای انصاف و شجاعت وجود دارد اولا این مطلب بنده را درج کنید و برای این که یک طرفه به قاضی نرفته باشید ماجرای روز مراجعه جناب ملکان را از زبان بنده هم بشنوید .
به خدایتان می سپارم و به وجدان بیداري که البته اگر وجود داشته باشد.
یاعلی
============ روایتی از شهید مظلوم بهشتی :
پاسداران آگاهانه انتخاب می کنند . شجاعانه می جنگند . غریبانه زندگی می کنند. مظلومانه شهید می شوند و بیشتر از همه مورد توهین قرار می گیرند.