به گزارش پایگاه عدالت خواهان" البرز بر کنارههای دریای مازندران، سر بر بالین سبز جامه بلندبالا نهاده است. سرزمینی آباد که آبادانی را سرمشق میتواند باشد، سرشار از جلوههای فریبای طبیعت و مزارعی که گاه سبز است، مخملوار و گاه زرد، طلاگونه. با درختان نارنج و پرتقال و رمههای گوسفند در فرادست شهرها، در آغوش کوههای سبزپوش و شهر که شکوه سکوت، سپیده دامانش را نمیشکند مگر هیاهوی پر امید کار و تلاش برخاسته از دستان و پاهای کشاورزان و کارگران و کارمندانش و حنجرههایی که پنجرههای دانش را به روی کودکان و نوجوانان میگشایند، معلمان فروتن و فداکار.
سخن از تنکابن است، نامی که امروزه به منطقهای آبادان، برخوردار از طبیعتی باشکوه، رودهای پرشمار و جنگلهای انبوه اطلاق میشود و این خودسامانی است مختصر شده از گسترهای وسیع که چند صباحی پیش مناطقی گستردهتر را در بر میگرفت.
تنکابن شهری است با آبوهوای معتدل که بهطورمعمول بهار و پاییزی پرباران دارد و سرمای زمستانهاش در حدی است که درختان مرکبات را پاس میدارد و به آنها آسیبی نمیرساند. گرمای تابستانیاش نهچندان است که علیرغم شرجی بودن هوا در کشاکش گرما، تاب تحمل از کف ساکنان به در برد.
اما تنوع آبوهوا در همین محدوده در سمت معتدل زمین، چشمگیر است بهگونهای که مجال کوچ و ییلاق و قشلاق به دامداران و کوچ کنندگان منطقه میدهد، اگرچه شهرنشینان با سرمای زمستانه و گرمای تابستانهاش خوی گرفتهاند و در پناه بخاری و پنکه و کولر، هوای ییلاق و قشلاق از سر وانهادهاند و در مشغلههای شهر پاگیر شدهاند.
شناختن و شناساندن تنکابن را از طبیعتش آغاز میکنیم. طبیعتی دیرمان که ازلی به نظر میآید و قرنها پیش از آنکه نامی بگیرد و هویتی بیابد، جزئی از هستی بوده است و سیلی باد را و خشم توفان را و سوزش آفتاب را تاب میآورده است.
در این طبیعت آنچه پیش از هر چیز و بیش از هر پدیدهای خود را منظر میآراید، رشتهکوههای البرز است که نامهای گوناگون و متناسب با موقعیت هر ناحیهای، در ساحت جنوبی تنکابن راست اندام و سبزینه پوش جلوهگر است. حصاری بلند که رخصت عبور ابرهای بارانزا را نمیدهد و ازاینروست که حتی بر سنگهایش سبزه میروید و درختان بلند اندامِ درهم، کوه بودنش را انگار انکار میکند.