به گزارش پایگاه عدالت خواهان"این روزها و در پی برگزاری دیدار جمعی از طلاب تهرانی با رهبر انقلاب گفتگوهایی در فضای جامعه درگرفته است. یکی از دوستان طلبه که ظاهرا برای طرح بحث و سخنرانی در جلسه جزء گزینهها بوده و در فرآیند انتخاب سخنرانها نهایتا انتخاب نشدهاند متن سخنرانیشان را در فضای مجازی منتشر کرده و اظهارنظر و فضاسازیای هم دربارهی حواشی موضوع داشتهاند. فارغ از اینکه حواشی مطرح شده توسط ایشان و نکاتی که مطرح کردهاند چقدر به حقیقت و صواب نزدیک است و در یک نگاه کلان طرح این مباحث به نفع جریان آزاداندیشیِ انقلابی هست یا نه؟ محتوای سخنان به شکلی جدی و بُنیادین دارای اشکال بوده و از نقطه نظر فکر انقلابی دچار کاستیهای اساسی است.
در ادامه بدون ورود به حواشی مطرح شده نگاهی انتقادی دارم به محتوای بخشی از این سخنان براساس نظام فکری آیتالله خامنهای چراکه دور شدن و زاویه گرفتن از نظام فکری و چارچوبگذاریهای کلان ولی فقیه تحت هر عنوانی از جمله آرمانگرایی و... را موجب انحراف از مسیر ارزشی انقلاب اسلامی میدانم.
گفتهاند: «دریافت بسیاری از جوانان انقلابی، غلبهی جدی مصلحتها بر آرمانها در وضعیت امروز انقلاب است. آنها مداوم و پی در پی مشاهده میکنند که در تک تک آرمانها همچون عدالت، آزادی، استکبارستیزی، پیادهسازی شریعت و سادهزیستی مسئولین؛ مصلحتها غلبه یافتهاند و آرمانها به حاشیه رفته اند. از موارد این غلبه میتوان به حاکم شدن گفتمان امنیت و منافع ملی بر آزادیهای فردی و اجتماعی و مسائلی چون تشکیل جبهه جهانی مستضعفین اشاره کرد... چه حد یقفی برای این مصلحتسنجیها وجود دارد و تا کی میتوان گفت یک نظام با وجود این مصلحتسنجیها در مسیر آرمانها باقی مانده است؟ به عبارتی از نظر حضرتعالی چه زمانی درست است که مانع این مصلحتسنجیها شوید؟»
به صورت مشخص در این فراز از سخنان «دوگانه»ای از امر مطلوب و نامطلوب طرح شده است. هرآنچه به زعم ایشان در طرف «آرمان» (به عنوان وجه مثبت قضیه) قرار گرفته امری مطلوب و هرآنچه به زعم ایشان در طرف «مصلحت» (به عنوان وجه منفی قضیه) قرار گرفته امری نامطلوب و غیرقابل پذیرش است.
اما سوال جدی این است که معیار صحت این تقسیمبندی و استنتاج براساس آن از کجا آمده است. این دوگانهسازی اساسا در نگاه انقلابی جایگاهی نداشته و در مسیر کلان «نظامسازی اسلامی» انحراف است. در همین زمینه حضرت آیتالله خامنهای میفرمایند:
«بعضی خیال میکنند که «مصلحت» در مقابل «حقیقت» است؛ در صورتی که مصلحت هم یک حقیقت است؛ کمااینکه حقیقت هم مصلحت است. اصلاً حقیقت و مصلحت از هم جدا نیستند. مصالحِ پنداری و شخصی است که بد است. وقتی مصلحت شخصی نیست، وقتی مصلحتِ مردم و مصلحتِ کشور است، این میشود یک امر مقدّس، یک امر خوب، یک چیز عزیز؛ چرا ما باید از آن فرار کنیم؟» ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
«آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشىِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید.» ۱۳۹۱/۰۵/۱۶
«یکعدّهای تبلیغ میکنند و وانمود میکنند که آرمانخواهی مخالف واقعگرایی است؛ نه آقا، آرمانخواهی مخالف محافظهکاری است، نه مخالف واقعگرایی. محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمانگرایی است.» ۱۳۹۴/۰۴/۲۰
چنانکه میبینیم در منظومهی فکری و ارزشی انقلاب اسلامی این «دوئیت» و دوگانهانگاری بین حقیقت/ آرمان و مصلحت/ واقعیت وجود ندارد. آرمانها قلههای حرکت جوامع بشری هستند که در «مسیر» دستیابی به آنها باید واقعیتها و مصالح را هم دید و موردنظر و محاسبه قرار داد.
محمدجواد محمدزاده- کجفهمی در ماجرای آقا خوشش بیاید مشابه کجفهمی در ماجرایی است که هزینهی پشت بلندگو را به رهبری و حزبالله تحمیل کرد.
در آن ماجرا رهبری طبق روال، هرجلسه را با حدیثی اخلاقی آغاز میکردند. احادیث به ترتیبِ صفحاتِ یک کتابِ چند صدصفحهای پیش میرفت. تا اینکه آن روز بصورت اتفاقی رسید به حدیثی در مورد رعایت امانت در نگهداشتنِ راز دیگران. اما آن طلبهای که در جلسه حاضر بود حدیثی که در ادامهی جلسات قبل، رسیدن به آن طبیعی بود را طوری بازتاب داد که گویی رهبرانقلاب آن حدیث را مخصوص آن جلسه انتخاب کردند تا غیرمستقیم به کسانی که راز جلسه احمدینژاد و رهبری را فاش کردند پیام بدهند که چرا امانتداری نکردید؟
آنروزها اختلافاتی بود. یادمان هست که این وارونهنمایی چطور اختلافات را به شکل انفجاری و در عرض یک روز به دهها برابر رساند. که فردایش رهبرانقلاب مجبور شدند برای خواباندن غائله اصل حرف را از پشت بلندگو اعلان کنند.
آقا خوشش بیاید هم همین است. یعنی دوستان واقعاً تصور کردند آن شخصی که این حرف را زده است منظورش آن است که مجیز بگویید تا آقا خوشش بیاید؟ یا منظور بیانِ سخنان متقن و جاندار و عالِمانه بود؟ کاش متوجه باشیم کجفهمیهایی که اینگونه با هیجان آغاز و منتشر میشود جز هزینه چیزی در پِی ندارد.