آمریکا یا ابرقدرتهای دیگر، آنهایی که میخواستند ما را غارت کنند، در طول تاریخ و در طول این پنجاه وچند سال، کوشش کردند که جوانهای ما را بیتفاوت بار بیاورند. آن روز آنها میکردند، حالا دست شما افتاد. اگر حالا هم شما کارهایی بکنید که توجه مردم را از مصالح و توجه خودتان از مصالح به چیز دیگر متوجه بشود، عوض اینکه فکر حل مشکل کردستان را بکنید، بنشینید و با هم دعوا بکنید، عوض اینکه برای این پابرهنهها، برای این ضعفا، برای اینهایی که زحمت کشیدند و شما را به اینجا رساندند و حالا هم توقع از شما خیلی ندارند برای اینکه یک آب و نانی، یک آبی، یک نانی، یک برقی، یک چیزها [یی] آن چیزهای اولیه را به اینها برسانید؛ از این غفلت کنید و بروید سراغ جنگ اعصاب و بساط، خوب، این همان است که آن وقت امریکا میکرد، حالا شما میکنید.
آن وقت آن طاغوت میکرد، حالا شما میکنید. شما هم طاغوتید، آنها هم طاغوتند. فرقی نمیکند؛ یکی شیطان است، یکی شیطان کوچکتر. اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرتهای بزرگ میخواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم درآید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید!
یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور میگیرد، یک عاملی داریم که برای او کار میکند و خودش نمیفهمد. خود آدم نمیفهمد که برای کی دارد کار میکند. اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا میخواهد و شما از عمال امریکا هستید و در عذاب با آنهایی که از عمال امریکا بودند با توجه، مشترک هستید، با کم و زیادش. حفظ روحیه خدمتگزاری نسبت به ملت ملتفت باشید که شمایی که الآن به حکومت رسیدهاید، [این] حکومت نیست، خدمتگزار هستید.
اسلام حکومت به آن معنا ندارد. اسلام خدمتگزار دارد. منتها قوای انتظامی هم دارد برای سرکوبی آنهایی که میخواهند خیانت بکنند. و الّا نه این است که اگر خیانتکار نباشد، دیگر چیزی نمیخواهند بکنند. آنها نمیخواهند که حکومت کنند به مردم و خودفروشی کنند به مردم و مردم را از خودشان بترسانند. شما خیال میکنید آنطور که محمدرضا در خیابانها میآمد، حضرت امیر هم با اینکه دَه مقابل او سعه مملکتش بود، در خیابانها آنطوری، در کوچه و بازار آنطور [میآمد؟] خوب، در کوچه و بازار مثل یک آدمی میآمد که نمیشناختندش بعضیها. مالک اشتر، که یکی از سردارهای بزرگ اسلام بود، خیال میکنید که مثل یکی از این درجه دارهای زمان طاغوت بود؟ نه، این تو مردم میآمد نمیشناختندش. آن روز یک کسی نشناخت و به او فحش داد. و بعد هم ببینید کرامت او را: رفت مسجد به او دعا کرد! این اخلاق را، این تاریخ اسلام را باید مطالعه کرد و خصوصاً حکومتهایی که در اسلام بوده است، باید مطالعه کرد و از آن پند گرفت. شما خودتان را حاکم مردم ندانید، شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید
امام روح الله