به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" در چند ماه گذشته در شهر گرگان شاهدآرایش های ویژه رسانه ای و رشد قارچ گونه و زنجیره ای رسانه های مکتوب و سایت ها و...وابسته به یک جریان خاص بوده و هستیم و حتی علنا و بر خلاف پروتکل های مرسوم تصویر سازی «پشتیبانی آهنین» از آن ارایه گردید و در چنین شرایطی و با وجود واکنش های منفی هیچ تغییر و تحولی رخ نمی دهد و همان راه و مسیر ادامه می یابد .
این یک معنا بیشتر ندارد و آن اینکه این یک دستور از تهران و کاملا تشکیلاتی است و مقامات عالی بر اجرای آن نظارت و کنترل دارند و هر گونه هزینه آن را حاضرند بپردازند!
گزارش تحلیلی از این تحرکات «روی خط گرگان» که تابستان برای تهران و یکی ازمراجع ذیربط ارایه گردید ،هم این حساسیت ها را بخوبی به تصویر کشیده بود که مسول پرونده اگر این روزها سایر تحولات را در کنار آن گزارش بگذارد به عمق آن پی برده است و بر هوشیاری و آینده نگری بچه های گلستان احسنت گفته است.
در همان ایام و به موازات آرایش رسانه ای – که لیدری آن بر عهده وابستگان به جریان فتنه و بطور خاص حزب منحله مشارکت است- آرایش های صنفی در بعض صنوف دارای نفوذ اجتماعی و قدرت سازماندهی اجتماعی صورت گرفت و همچنان در جریان است.حمایت های مالی و معنوی بسیار سنگینی هم صورت گرفته است که برای تحلیل گران اطلاعاتی بسیار قابل تامل بوده است!
اما آنچه بر خلاف رویه 40 سال گذشته و در مقطعی که آرای موخر انتخاباتی مجلس نقش تعیین کننده ای بر تغییر و تحولات مدیریتی در راستای مطالبات مردمی دارد؛این رویه کاملا حساب شده و مهندسی شده متوقف و درست در نقطه مقابل مطالبات مردمی برای تغییر و تحول !انتصابات بی سابقه ای از وابستگان به فتنه 88 و کودتای رنگی ناموفق آن در جریان است که همه قطعات یک پازل و یک پروژه تشکیلاتی را نشان می دهد.
نگارنده معتقد است که این پس لرزه های صف بندی های کاملا معنا دار از جمله در گرگان – که حتی برخلاف تصویری که استاندار گلستان از خود ساخته بود و اکنون حاضر شده است تا تصویری متناقض ارائه کند و تمام سرمایه اجتماعی خودش را بسوزاند و بازیگر در چنین زمین مسلحی شود و آینده خود را با آن قمار کند - در عالی ترین سطوح اتخاذ شده است و همه ملزم به رعایت آن هستند!همانطور که در ارتباط با سفرهای نظارت میدانی رییس مجلس نیز چنین دستورات الزام آوری به وزرا و مدیران کل استانها داده شده است!
عملیات ها و پروژه های رسانه ای ملی ضد انقلاب و جریان غیرانقلابی – که بطور قابل تاملی هم پوشانی و هم افزایی دارند!- در همین مدت که در گرگان و در همین صف بندی ها بسرعت جریان می یابد و تبدیل به یک جریان عمومی می شود و حتی «پشتیبانی آهنین»از آن می گردد! در همین چارچوب تحلیل می گردد.
بنظر می رسد می توان عمده این تحرکات و پشتیبانی های کشوری را متاثر از جلسات دو هفته ای موسوم به «اسکایپی سران فتنه» دانست و مهمترین خطوط اصلی این نشست را در انتشار دو نامه سرگشاده سرکرده اصلی آن به امام خامنه ای دانست.جلساتی که بیش از همه با این خطوط و تحت اسکایپ یادآور «فتنه 25 بهمن 89» است.با این توضیح که
اولا اسکایپ نرم افزار محوری و نمادین در رهبری جنبش ها درغرب آسیا ۱۳۸۹نقشی تعيين کننده داشته و دارد و با استفاده از آن توانستند اعتراض های بزرگ خيابانی ترتيب دهند و همچنان چنین نقش محوری نمادین و حمایتی را داراست(پروژه مانوئل کاستلز)
ثانیا در دستور کار بودن «سند موسوم به پاریس» با توجه به تجربه ده ساله پیاده سازی آن است-که کالج دارتموث و اندیشکده ویلسون بر راهبرد کلی این سند صحه گذاشته اند – و با تطبیق آن با اقدامات و برنامه های جریان اصلاح طلب افراطی و تندرو متمایل به فتنه می توان به این مهم دست یافت.
نگارنده پیش از این راجع به این سند و محتوی آن چندین تحلیل نوشته و منتشر نموده ام و نیازی به تکرار آن نیست و بطور قطع و یقین به استناد گزارش رسمی جلسه اخیر اسکایپی سران فتنه – که یکی از چهره های پرحاشیه گرگان در این نشست شرکت داشته است _ این سند براندازی سازمان های اطلاعاتی فرانسه،آلمان و آمریکا با رمز« انتخابات_واقعی_و_آزاد» در دستور کار مجدد برای انتخابات 1400 قرار گرفته است و در حال عملیاتی کردن آن هستند؛ درست مثل سال 1392
بیشتر خواهم نوشت و افشاگری خواهم نمود