انسانها بطور ذاتی به دنبال میانبرهایی برای ارتباط با یک تفکر ماورایی هستند . تفکری که بتواند راهنما و راهگشای آنها در زندگیشان باشد.
اما این تفکر در صورت وجود خلاء در ترویج آنچه درست و حق است در کجراهه ای قرار می گیرد که رو آوردن به دعانویسی و رمالی نمونه هایی از این انحرافات است.
متاسفانه امروز شاهدیم که جامعه ما خرافه گویانی را در بطن خود می پروراند که با استفاده از نام دعا و با راه اندازی شغل دعانویسی عده ای را که به دلیل عدم فرهنگ سازی و کوتاهی برخی مروجین دین به جای اینکه به دنبال راه حل منطقی برای برون رفت از مشکل خود باشند به دعانویسان جذب کرده است .
در اینکه دعا در ادیان الهی و مکتب اسلام ،مقولۀ مقدسی است شکی نیست . چیزی که در گذشته نیز باب بوده و مردم برای ارتباط بیشتر با خدا و تحمل سختیهای خود به دعا رجوع می کردند نه به شکل امروزی که دعانویسی شغل تلقی شود و درآمد های سرسام آوری به همراه داشته باشد.
هر روز که می گذرد این شغل کاذب در ابعاد گسترده تری در سطح شهر تبلیغ می شود و در غفلت مسئولین امر درآمدهای کذایی ازدست رنج یک عده افراد ساده لوح در جامعه ، به جیب صاحبان این شغل سرازیر می شود.
شاید بتوان گفت: عدم استحکام ساختار رفاهی جامعه افراد را به سمت شغل های کاذب چون دعانویسی و رمالی و … سوق داده است و افرادی دیگر که نتوانستیم به آنها راه حل های منطقی برای مواجهه با مشکل ارائه دهیم از منطق درست دور شده و باعث گرایش آنها به دعانویسان شده است، اما این مسئله به معنای تائید و یا شکسته شدن قبح این کار نیست بلکه هدف یادآوری وظایفی است که تک تک ما در قبال جامعه خود داریم و متاسفانه قصور در انجام این وظایف ما را با این معضل مواجه کرده است.
در پایان انتظار می رود مروجان مذاهب اسلامی در ترویج و اطلاع رسانی در این خصوص همتی مضاعف داشته باشند تا از ترویج اندیشه های ناصواب و خرافی که چون سلول های سرطانی در حال رشد و تولید مثل است جلوگیری شود. همچنین مراجع انتظامی و قضایی نیز با این پدیده که هر روز بر گسترۀ تاثیر گذاری آن در خلأ تبلیغات فرهنگی مذهبی افزوده می شود برخورد قاطعی داشته باشند…انشالله /قابوس نامه