"جمعی از دانشجویان بورسیه در خصوص پیگیری مطالبات رهبری در موضوع بورسیه ها بیانیه ای صادر کردند که به شرح زیر است:
"بسمه تعالی
آزمون ولایت پذیری
آزمون ولایت پذیری هرسال و هر روز برگزار میشود کوچک و بزرگ نمیشناسد ورفوزگان آن هم اعلام میشود و جایگاه و مقام هم نمیشناسد. گروههای سیاسی در زمانها و شرایط مختلف مورد امتحان ولایت پذیری قرارمیگیرند همان گروههایی که درگفتاردم از ولایت میزنند و در در مرحله عمل گاهی لنگ میزند رفوزه میشوند.
این آزمون نه نخست وزیر امام(ره) میشناسد، نه نمایندگان مجلس ششم ، نه رئیس دولت نهم و دهم و نه خواص فتنه گر در سال ۸۸ . اما اصل قضیه این مقاله به ماجرای تلخ بورسیه ها برمیگردد.
ماهها گذشت سالی شد و دوباره سالی دیگر گذشت و شد دومین سال. عدهای بالغ بر سه هزار نفر از فرزندان این مرزبوم را به دلایل واهی و سیاسی لغو بورس کردند در رسانهای خود جار زدند که آی گرفتیم بیایید ببینید.
به همین قانع نشدند در وزارت علوم فردی را تطمیع نمودند که این اسامی را در رسانهها انتشاردهد کسی نگفت؛ اقایون محترم اینجا ایران ام القرای جهان اسلام است چرا با آبروی مردم بازی میکنید.آنهم در دولت تدبیر و امید و اخلاق و ادب .
بورسیهها که مفر و پناهگاهی جز قوه قضاییه نداشتهاند با دلی امیدوار و خیالی خام به سرزمین قاض الاقضات پناه بردهاند اما دیوان جوابی خلاف قانون و شرع داد. و گفت من صلاحیت ورود به این پرونده را ندارم دلیل خود را مصوبه مخوف ، غیر شرعی و غیر قانونی ۶۳۰ شورای انقلاب فرهنگی اعلام نمود هرچند دیوان بی انصافی کرد زیرا تا قبل از این پرونده بورسیه، بدون هیچ مشکلی به همه پروندههای آموزش عالی رسیدگی میکرد و به آن مصوبه توجهی نمیکرد و به عبارتی آن مصوبه در دیوان محلی از اعراب نداشت. اما ناخود آگاه این مصوبه ارزش پیدا کرد و همان شد بلای جان دانشجویان بورسیهها و مدینه فاضله فتنه گران در وزارت علوم .
در این مدت دو ساله انواع و اقسام تهمتها نثار دانشجویان بورسیه شد و از قبل این فشارهای روحی و روانی خسارتهای سنگینی به دانشجویان و خانواده های آنها وارد آمد. دریغ از ذرهای انصاف برای کسانی که قانونا و شرعا و از باب تکلیف باید به این ستمدیده گان پناه میدادند از قبیل: قوه قضاییه ، بعضی از نمایندگان شاخص اصولگرا ، ریس مجلس شورای اسلامی ، نهاد رهبری در دانشگاها و بالاخص شورای انقلاب فرهنگی یعنی مسبب این همه بدبختیهای دانشجویان بورسیه ولی الحق والا نصاف باید دست مریزاد گفت به کمیسیون اصل ۹۰ بخصوص ریاست محترم این کمیسیون جناب آقای پورمختار و تعدادی از اعضای کمیسیون محترم آموزش بخصوص جناب آقایان دکتر زارعی و حجه الاسلام نبویان.
تا اینجا از درهای بسته غربت تحمیل شده و فضای تاریک گفتیم. همه اینها برما گذشت و اما سخت گذشت. مانند زمستان درصحرای یخ زده و آنجا یاد شعر اخوان ثالث میافتادیم چه زیبا میگفت: هوا بس ناجوانمردانه سرد است، آي دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي منم من، ميهمان هر شبت، سنگ تيپاخوردهي رنجور منم، نه از رومم، نه از زنگم، همان بيرنگ بيرنگم، بيا بگشاي در، بگشاي، دلتنگم . گاهی با خودمان میگفتیم این شاعر بزرگ دارد حرف دل ما را میزد بخصوص به اینجای شعر که میرسی: سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت، هوا دلگير، درها بسته، سرها در گريبان، دستها پنهان، نفسها ابر، دلها خسته و غمگين، سقف آسمان كوتاه ، غبار آلوده مهر وماه ، زمستان است. در آن فضای سنگین سراغ بعضی از مسئولین که میرفتیم وقتی گاهی بیرونمان میکردند و یا جوابمان را نمیدادند بعضی از جملات دیگر شعر اخوان ثالث روی مغزمان رزه میرفت و باخود مرور میکردیم: سلامت را نميخواهند پاسخ گفت، سرها در گريبان است، كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را، نگه جزپيش پا را ديد، نتواند ، كه ره تاريك و لغزان است، و گر دست محبت سوي كسي يازي، به اكراه آورد دست از بغل بيرون، كه سرما سخت سوزان است.
وا ما این حکایت تلخ ما بود که گذشت. روزها گذشت ماه رمضان ماه ضیافت الهی فرا رسید همه دنبال تقویم دیدارهای مقام معظم رهبری میگشتیم تا راهی برای تظلم خواهی به محضرشان پیدا کنیم . گذشت روزها و ساعتها ما دنبال راهی برای اظهار این همه ظلم بودیم. اما غافل از آنکه رهبر و مقتدای ما خود بر امور کاملا مسلط بود.
قصه آن شب برای ۳۰۰۰ دانشجو و خانوادههای آنها قصهای فراموش نشدنی بود. از ظلمها و بیتدبیرها گفتند از بی قانونی و بد اخلاقیها گفتند و گفتند( توبه فرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند) و آنجا بود که گفتیم لعنت بر تمام واژهای بورسیه! و ما ادراک ما البورسیه. و آنجا بود زخمهای دو ساله التیام پیدا کردهاند. آنجا بود که با خودمان میگفتیم خدایا این مقتدا و رهبر را تا حکومت قائم ال محمد برجهان اسلام حفظ کن و باخودمان زمزمه میکردیم خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست، دست خدا برسرماست خامنه ای رهبر ماست.
و اما این بیانات شیوا و صریح رهبر معظم انقلاب در مورد بورسیه یک حکم حکومتی و دستور ولایی است. آشکارا و از تریبون عمومی دستور عموی خود را صادر نمود و دولت تدبیر و امید را در آزمون ولایت پذیری قرار داد.
و این سوال را به ذهن متبادر میکند.
آیا دولت تدبیر و امید بالاخص وزیر علوم از این آزمون سربلند بیرون میآید؟ هر چند خبرهای خوبی به گوش نمیرسد زیرا معاون پارلمانی وزارت علوم در مقابل حرف صریح رهبر معظم انقلاب با بی تدبیری و فارغ داشتن اندکی بصیرت سیاسی و دینی جواب میدهد و مشخص میکند که این قضیه بورسیه توسط چه کسانی هدایت و مدیریت میشد. و در درون وزارت علوم در مقابل این مطالبات رهبری واکنش خوبی نداشته است ، حتی دریغ از یک پیام در پاسخ به بیانات مقام معظم رهبری که در واقع منشور راهبردی برای پیشرفت علمی کشور بوده است و این نشان میدهد در مدیرکل حوزه وزارتی وزارت علوم، و معاون روابط عمومی آن وزارتخانه چه خبر است.
هرچند در راهروهای وزارت علوم خبر میرسد معاون پارلمانی جناب قیداری و معاون سازمان دانشجویان درحال برکناری هستند اما این پاک کردن صورت مسئله و به عبارتی آدرس غلط دادن است. زیرا تمام بیتدبیرها و حواشی سیاسی در این دو سال اخیر از گروهای سیاسی تندرو مشارکت در بیرون از وزارت علوم تهیه و توسط عبدالحسین فریدون مدیرکل حوزه وزارتی در وزارت علوم اجرایی میشود .
به عبارتی ایشان وزیر درسایه است و دکتر فرهادی اختیارتی در وزارت علوم ندارد. لذا زمانی این حاشیههای سیاسی از وزارت علوم رخت بر میبندد که ایشان یعنی جناب فریدون از وزارت علوم اخراج شود تا هم فرهادی اختیارت سلب شده را بدست آورد و هم حاشیهها از وزارت علوم جدا شود و شاهد پیشرفت علمی در کشور باشیم.
باید دید و به انتظار نشست که آیا دولت تدبیر و امید در آزمون ولایت پذیری یعنی همان عمل به مطالبات مقام معظم رهبری نمره قبولی خواهد گرفت یا خیر؟ و در دیگر سو، قوه قضاییه و شورای انقلاب فرهنگی ، مجلس شورای اسلامی، بسیج اساتید باید بطور قاطع مطالبات مقام معظم رهبری را از وزارت علوم پیگیری و در صورت اهمال و یا ادامه روند بی تدبیری و بد اخلاقی و قانون شکنی به شدت برخورد نمایند و نگذارند مطالبات امام و رهبر انقلاب اسلامی برزمین مانده و این فتنه گران لانه کرده در وزارت علوم باز درفکر و سودای فتنه ای دیگر باشند..
جمعی از دانشجویان بورسیه"