به گزارش پایگاه عدالت خواهان"به قلم حسن بیارجمندی؛ مدل انقلاب مخملی اوکراین در میان سایر انقلاب های مخملی جزو مورد توجه ترین مدل های مورد مطالعه در اندیشکده ها و اتاق های فکر کشورهای در معرض تهدیدات نرم غرب محسوب می شود و این نه تنها به سیاست های جاری و باقی آمریکا و اروپا در این کشور بلکه به پیاده سازی آخرین قسم از نوع انقلاب های مخملی در سال 2014 باز می گردد که در نوع خود منحصر به فرد بوده است.
انقلاب مخملی سال 2014 اوکراین اجمالا از جهات ذیل با انقلاب نارنجی 2004 تفاوت عمده دارد:
1- این انقلاب مخملی اخیر مبتنی بر بهره گیری از ظرفیت و استعدادهای انسانی اپوزیسیون نوسازی شده سال 2004 و نفوذ داده شده به نهادهای حاکمیتی اوکراین است .
2- این انقلاب در یک دوره زمانی تقریبا 3ساله بین سالهای 2011 تا 2014 بطور خزنده و تدریجی شکل گرفت و به ساعت صفر خود رسید.
3- این انقلاب نه بر محور انتخابات همچون سال 2004 که بر محور اولا مذاکرات برای پیوستن اوکراین به توافق تجارت آزاد با اروپا ثانیا اختلاف داخلی بر امضا شدن یا عدم امضا و تصویب آن در اوکراین شکل گرفت و...
4- در این انقلاب بر خلاف انقلاب سابق _که مبتنی بر ادعای تقلب در انتخابات و ایجاد دوقطبی حول محور آن بود_ علاوه بر این که یک دو قطبی اصلی حول موضوع توافق با اروپا بصورت دایم بر فضای اوکراین حاکم شده بود؛ دوقطبی های کاذب متعددی در زمینه های مختلف شکل می گرفت تا بر شدت واگرایی جامعه سیاسی اوکراین بیفزاید.
5- در این انقلاب مخملی بر خلاف انقلاب سابق، عوامل اقتصادی و بازرگانی و بالاخص چشم انداز رویایی از رفاه و آسایش مردم تحت پرچم اروپا انگاره سازی شده بود و نقش رسانه های غربی و داخلی همسو و نیز سفرهای هیات های اقتصادی در این زمینه پر رنگ شده بود.
با وجود این تفاوت های عمده ؛ در این دو انقلاب از یک عامل مشترک منحصر به فرد در حوزه رسانه و انتقال پیام در یک دوره مشخص زمانی بهره برده شده است و آن برگزاری کنسرت بوده است
کنسرت مهمترین نوع از رسانه های حضوری با انتقال پیام بالا
کنسرت بطور خاص به یک اجرای زنده موسیقی در مقابل عدهای جمعیت در فضا باز یا بسته اطلاق میشود ؛ از این رو کنسرتها از مهمترین رسانههای حضوری می باشند که از نظر انتقال و اثرگذاری پیام و نیز تبلیغات در جایگاه ویژه قرار داشته و مورد توجه عامه و خاصه است.
امروزه در جوامع مختلف از این رسانه حضوری همانند کنفرانس ها و اجلاس ها بصورت کاملا هدفمند بهره برداری می شود که بخش مهمی از آن برای اثرگذاری فرهنگی و حتی سیاسی_انتخاباتی در مخاطبان میباشد.
کنسرت های میدان اروپا کیف
این هدفمندی بوضوح در دو انقلاب مخملی 2004 و خاصه 2014 اوکراین مشاهده می شود. در هر دو انقلاب مخملی جایگاه ویژه ای برای اجرای کنسرت ها و بهره برداری ضمنی از آن برای سخنرانی و خواندن بیانیه های سیاسی تعبیه شده بود و محور اجتماع و تجمع همین جایگاهی بود که توسط چادرهای خدمات دهنده اقسام نوشیدنی ها و... مجانی احاطه شده بود.
با این تفاوت که در انقلاب مخملی 2004 نگاه به کنسرت ها در وهله اول با توجه به هدفگذاری انتخاباتی کارکرد سیاسی_انتخاباتی داشت و بعد از طرح تقلب از کارکردهای ضد امنیتی آن بهره برداری شد.
اما در انقلاب مخملی سال 2014 با توجه به ماهیت نوین و غیر انتخاباتی آن از ابتدا بدنبال کارکردهای ضد امنیتی آن از جمله فراخوان و ایجاد اجتماع های مردمی و عدم امکان مقابله دولت وقت با کنسرت، عرض اندام های اپوزیسیون نوسازی شده و تحت حمایت سفرای اطلاعاتی و امنیتی غرب، ایجاد همگرایی فکری و تبدیل رویای پرچم اروپا به یک مطالبه عمومی، ایجاد انگاره هایی تحت پوشش زنده رسانه های حاضر داخلی و خارجی و بمباران افکار عمومی اوکراین و مردم جهان ، رساندن جمعیت حاضر به آستانه مختصات و خواستگاه اپوزیسیون غربگرا و همراه کردن آنها با خواست خودشان و نهایتا تشویق و سوق دادن به براندازی...
در این انقلاب های مخملی در میان تمامی خواننده ها ، نام یک نفر بیش از همه با کنسرت میدان اروپا (concert_at_Euromaidan) میدان اصلی تجمع اپوزیسیون و طرفدار غرب ، گره خورده است و آن خواننده زن مشهور اوکراینی روسلانا (Руслана Степанівна Лижичко ) است که در کنار همشهری خود ( Океан_Ельзи ) رهبری این رسانه حضوری را در قلب میدان اروپاконцерт на євромайдані برعهده دارند و باید از آنها بعنوان افسران ناتو فرهنگی یاد کرد.
هیچ ارزیابی آنهم در این مطلب مختصر نمی تواند نقش و اهمیت اجرای کنسرت ها در میدان اروپا کیف و پیشبرد این انقلاب رنگی را به تصویر بکشد ؛ جز مشاهده عینی ده ها ساعت فیلم و کلیپ در یوتیوب با همین عناوین فوق الذکر.