محمد مهدی تهرانی ـ منافع ملی(National interests) و امنیت ملی(national security) دو مقوله ای است که جریانات مختلف در کشورهای مطرح جهان به عنوان خط قرمز فعالیت های خود می شناسند. احزاب دموکرات و جمهوری خواه یا احزاب کارگر و... همه و همه در منازعات سیاسی روز و تقابلات جریانی اگر چه فعال و پویا عمل می کنند، اما همواره درتلاشند تا نفع ملی و امنیت ملی شان قربانی منازعاتی در این سطح نشود.
به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا هیچ گاه سطح منازعات تا خدشه وارد کردن به هویت جمعی مردم آمریکا پیش نمی رود. هیچ گاه مسیحیت صهیونیسم یا یهود مورد تعرض واقع نمی شود. حتی در انتخابات پر مسئله ای که بوش در آن با رای دادگاه بر ال گور فائق آمد، هیچ مشکل خاصی برای جامعه آمریکا ایجاد نشد. این در حالی بود که فرماندار ایالت فلوریدا که آرای آن مورد اختلاف واقع شد، برادر بوش بود و هیمن می توانست بهانه خوبی برای مدتها تشنج و ناآرامی باشد. در واقع سقف همه منازعات سیاسی در کشورهایی نظیر آمریکا، دو مقوله منافع ملی و امنیت ملی است.
در ایران اما وضعیت به گونه ای دیگر رقم خورد. آن گونه که آبروی ایران که تنها کشور شیعی در سطح جهان بود و تا پیش از این از صدور انقلاب سخن می گفت، به یکباره به حراج گذاشته شد. از یک سو کشورهایی که از دیرباز نگاهی خصمانه به ایران داشتند، شادی و فرح تمام وجودشان را گرفت و از سوی دیگر مردمی که در اقصی نقاط جهان چشم به انقلاب اسلامی ایران دوخته بودند، نگرانی در چشمانشان جریان یافت.
شاید توجه به سخنان سیدحسن نصرالله در این میان راهگشا باشد. دبیرکل حزب الله لبنان در پیامی به حوادث پس از انتخابات ایران اشاره و گفت: «شعار نه غزه، نه لبنان اثر منفی زیادی داشته بویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند»
او همچنین ادامه داد: «بعد از انتخابات در ایران اتفاقات ناگواری افتاد که موجب خون دل و عزای ما شد و بسیاری افراد از سراسر جهان تماس گرفته و گریه میکردند چون ما هویت خودمان را با هویت نظام جمهوری اسلامی یکسان میدانیم»
در واقع مشخص ترین قربانی اتفاقات بعد از انتخابات ایران "منافع ملی" و "امنیت ملی" بود؛ یعنی همان چیزهایی که در سایر کشورها با عنوان خط قرمز شناخته می شود و در ایران با سال ها جنگ و مبارزه و استقامت و به بهای خون هزاران شهید به دست آمده بود.
آنچه بیش از همه اسباب تأثر و تأسف را فراهم می کرد، ادعاهای خلاف واقع و کذب و دروغ هایی بود که در رسانه های بین المللی نیز به تبع سایت های سبزپوش بازتاب می یافت. حرف و حدیث های بدون سند و نسبت های خلاف واقع و ناروا به نظام و انقلاب، نُقل رایج بیانیه ها و سخنرانی ها و موضع گیری های بازندگان انتخابات شده بود.
با توجه به جایگاه "منافع ملی" و "امنیت ملی" در افق استراتژیک کشور، بازخوانی آنچه طی این مدت بر سر ایران اسلامی آمده است، ضروری می نماید. و طبیعتا در پی این بازخوانی است که این سوال عمده مطرح می شود که چرا دیگر تشویش اذهان عمومی جرم نیست و چرا بازی با حیثیت ایران همچنان با مماشات مسئولین همراه است؟!
الف) ماجرای عاطفه امام
"به داد دخترم برسيد!" اين جمله اي بود كه به نقل از مادر "عاطفه امام" تيتر اول رسانه هاي خبري شد تا در سلسله ديالوگ هايی ترحم آميز و مظلوم نمايانه، قمار آبروث انقلاب و ايران براي جلب منافع سياسي بازندگان قطعي انتخابات دهم كامل شود.
ادعا می شد چند نفر با هویت نامعلوم عاطفه امام دختر 18 ساله جواد امام عضو زندانی سازمان مجاهدین را بازداشت کردهاند و چادر از سرش کشیده اند. بلافاصله پس از انتشار این خبر، مادر عاطفه امام به سراغ بی بی سی رفت تا با رسانه وابسته به دولت بریتانیا درد و دل کند.
در خبری که بی بی سی از این مصاحبه منتشر کرد، آمده بود: «لیلی سادات جلال زاده، همسر جواد امام، در مصاحبه با بی بی سی گفته است که عاطفه در یک تماس تلفنی کوتاه با او گفته است که هنگام بازداشت، ماموران چادر را از سر او کشیدند و گفتنه که لایق استفاده از این پوشش نیست. عاطفه امام در این گفتگوی تلفنی گفته است که نمی داند در کدام محلی در بازداشت به سر می برد اما از گفتگوی ماموران دریافته است که احتمالا در صدد انتقال او به محل دیگری هستند.» جلال زاده در مصاحبه با بي بي سي تاکید کرد که دخترش هنگام بازداشت کاملا سالم بوده و خواست این واقعیت به آگاهی همگان برسد!
روزنامه آمریکایی هافینگتون پست مقاله ای را در مورد مسائل ایران تنظیم کرد و با کلی آب و تاب به نوعی توضیح داد که کار از مقابله با معترضان به انتخابات گذشته و اکنون برای تحت فشار قرار دادن آنها نوبت به بازداشت خانواده شان رسیده! این روزنامه به عنوان نمونه به ماجرای عاطفه امام اشاره کرد و جملاتی را هم از قول مادر عاطفه امام منتشر کرد.
در این میان نوری زاد هم به میدان آمد تا با تایید کامنت جعلی از پسر آهنگران این سناریوی مسخره را کامل کند. کامنتی که چندی بعد به صراحت صحت آن تکذیب شد: «شما را به روح پاک امام و عظمت رسول الله پدرم را دریابید. به خاطر دارم شبی که قطعنامه پذیرفته شد جناب ایشان از بهت و حیرت و نگرانی تا صبح قدم می زد و اشک می ریخت و به مظلومیت امام و شهدا ناله می کرد. اما از آن سال تا به این روزها اینقدر ایشان را آشفته ندیده بودم. این روزها و به دنبال وقایع بعد از انتخابات ایشان مریض شده و برای کمتر برنامه ای قول مساعد می دهد. شبها تا صبح اشک می ریزد و زحمات خود و سایر مجاهدان را از دست رفته می بیند...» این ماجرا به همین نسبت در بسیاری از روزنامه ها و شبکه های تلویزونی بازتاب گسترده یافت.
ماجراجویی ها ادامه پیدا کرد. مادر عاطفه امام باز هم مصاحبه کرد. سايت كلمه در مقدمه مصاحبه نوشت: «عاطفه امام دختر 18 ساله جواد امام عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رئیس ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی در تهران، روز گذشته به طرز بدي در حاليكه چادر را از سرش كشيدند بازداشت شد. ليلا سادات جلال زاده مادر عاطفه در گفت و گو با "كلمه" درباره آخرين وضعيت دختر و همسرش اطلاعات تازه اي ارائه كرد. او درباره فشار شديد بر روي دخترش براي اعتراف به روابط نامشروع سخن گفت و از برگزار شدن دادگاه غيرعلني همسرش بدون حضور وكيل خبرداد. او خواست تا به داد دخترش و ديگر زندانيان سياسي برسند.»
پروژه سناريوسازي و مظلوم نمايي همچنان ادامه داشت و در اين مسير جعل هر خبر كذبي و انتساب هر نسبت ناروايي مشروع مي نمود. مادر عاطفه امام در پاسخ به كلمه كه از آخرين تماس دخترش سوال مي كرد، گفت:«امروز صبح ساعت 11 دوباره تماس گرفت و گفت كه خيلي تحت فشار هست و از او مي خواهند تا اعتراف كند.» او مدعي شد از دخترش خواسته اند "به ارتباط نامشروع با يكسري از افراد سياسي كه هم اكنون درون زندان هستند"، اعتراف كند!
جلال زاده مادر عاطفه هم در مورد شكنجه گفت: «مي گفت از ديروز تا حالا فقط مقداري آب دادند بخورد. يك دفعه آب يخ رويش مي ريزند. در يك اتاق كوچك نگه اش مي دارند كه مجبور است خودش را درون آن مچاله كند. يك گربه را هم در اين اتاق كوچك گذاشته اند.»
مادر عاطفه امام درخصوص هدف كساني كه عضو نيروي انتظامي يا سپاه مي خواند گفت: «تنها براي اعتراف دروغين است. آيا اسلام اين را به ما گفته كه مي شود چادر از سر يك دختر 18 ساله بكشند و بدون چادر بين دو مرد بنشانند و با چشم بسته ببرندش و بدون چادر براي تلفن زدن بيرون بياورندش؟ دختري كه پدرش حدود 8 سال سابقه جبهه دارد. اين دختر از شش سالگي چادر سرش مي كرده حال چطور جرات مي كنند با او اين چنين رفتار كنند؟ …پدرش امروز دادگاه داشته است. شايد بخواهند با اين كارها پدرش را بشكنند يا دخترم وسيله اي شود تا بتوانند به هدفشون برسند و هدفشون هم اعتراف گرفتن از دوستاني است كه داخل زندان هنوز شكسته نشده اند. بچه هاي كوچك را گرفته اند تا با ترس و ارعاب بزرگ ترها را بشكنند.»
چندی بعد خبر رها شدن عاطفه امام در بهشت زهرا منتشر شد. در اين شرايط نوبت به سازمان مجاهدين رسيد تا در نبود تعدادي از اعضاي خود در خصوص عاطفه امام نامه سرگشاده صادر كند! در آغاز اين نامه خطاب به رئيس قوه قضائيه آمده بود:«بسم الله الرحمن الرحیم. مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ.(نهج البلاغه، فرمان مالک اشتر) هر كه بر بندگان خدا ستم كند، نه با ستم ديده كه با خدا در ستيز باشد. و هر كه خدا با او بستيزد، منطقش را فرو مىكوبد و تا سقوط يا بازگشت، در جايگاه پيكار با خدا باشد. در دگرگونى نعمت خدا و شتاب در قهر و خشمش، چيزى چونان پاى فشردن بر ستم نباشد، چرا كه خداوند نالهى انسانهاى باز مانده در زير چكمهها را مىشنود و ستمگران را در كمين باشد.»
اين نامه همچنين مي افزود: «دو روز پیش در آستانه برگزاری پنجمین جلسه دادگاه متهمان حوادث اخیر، خانم عاطفه امام دختر برادر مجاهد و در بندمان آقای جواد امام در یکی از خیابان های تهران توسط افراد مسلح و مجهز به بی سیم و دستبند ربوده شد. او پس از دستگیری طی تماس تلفنی خبر دستگیریش را به مادر اطلاع می دهد و به او می گوید مأموران به هنگام دستگیری با اهانت و فحاشی چادر از سر وی کشیده اند. ساعاتی بعد مجدداً با منزل تماس می گیرد و به مادرش می گوید که بازجوها وی را تحت فشار گذاشته اند تا به داشتن روابط نامشروع با برخی فعالان سیاسی در بند اعتراف کند. عاطفه به مادرش می گوید که به توصیه بازجویش با وی تماس گرفته است، زیرا بازجو به او گفته است شرط آزادی وی چنین اعترافی است و در این زمینه می تواند با مادرش مشورت کند. همسر جواد امام بلافاصله طی مصاحبه با رسانه های گروهی داخل و خارج کشور ضمن افشای این توطئه کثیف، مقامات جمهوری اسلامی را مسئول سلامت و حفظ جان دخترش معرفی می کند. پس از رسانه ای شدن این ماجرا و پیگیری های خانواده جواد امام، عاطفه شب گذشته در اطراف حرم امام(ره) رها می شود و به حرم پناه برده آزادی خود را به مادر اطلاع می دهد.»
در نامه سرگشاده سازمان مجاهدين با لحني وقيحانه آمده بود:«جناب آیة الله لاریجانی! قطعاً شما اظهارات بوقچی های تبلیغاتی که این گونه اعمال را اقداماتی خودسرانه از سوی لباس شخصی های ناشناس معرفی می کنند، باور کردنی نمی دانید. از ما نیز نخواهید باور کنیم در کشوری که دستگاه های اطلاعاتی نظامی و غیر نظامی آن به شناسایی و متلاشی کردن مخوف ترین سازمان های تروریستی افتخار می کنند و یک فرد عادی را که به یک بسیجی لگدی زده ظرف چند ساعت شناسایی و دستگیر می کنند، عده ای مجهز به بی سیم و دستبند و سلاح در روز روشن می توانند بارها به کوی دانشگاه حمله کنند و جوانان این مردم را سلاخی کنند و در خیابان آدم ربایی کنند و شجاعانه و بدون ترس از رد یابی تلفن با منزل افراد تماس بگیرند و ... و شناسایی هم نشوند.»
با گذشت زمان اما كم كم پرده از اين سناريوي دروغين هم برافتاد. همسر جواد امام طي مصاحبه اي خبر دستگیری و بازداشت دختر خود را دروغ اعلام كرد. او گفت:«دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه و با توجه به شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش، چنین اقدامی را كرد كه به همین خاطر از همه عذرخواهی می كنم.»
این همه آبروریزی و بیانیه و مصاحبه و دست آخر یک عذرخواهی خشک و ساده که هیچ گاه نمی توانست آبروی از دست رفته ایران را باز ستاند.
بعد از برملا شدن اين ماجرا بود كه سازمان مجاهدين ناگذير دومين نامه خود را در خصوص عاطفه امام و خطاب به رييس قوه قضائيه صادر كرد. در اين نامه آمده بود:«پیرو نامه سرگشاده مورخ 17/6/88 در باره ماجرای ناپدید شدن دختر آقای جواد امام به اطلاع می رساند آن نامه با انگیزه های انسان دوستانه و دفاع از حقوق یک عضو سازمان و در پی دو مصاحبه مادر عاطفه امام با رسانه های جمعی مبنی بر بازداشت غیر قانونی دخترش و وادار کردن او به اعتراف های ناشایست نگارش یافت و اکنون که مشارٌالیها طی مصاحبه ای اعلام داشته است ماجرای بازداشت دخترش صحت نداشته و تنها ادعاهای دختری نوجوان بوده است که به انگیزه های احساسی و عاطفی نسبت به پدر دربند خود، آن را مطرح کرده است، طبعاً ما نیز به منظور رفع هرگونه شبهه و سوء تفاهمی وظیفه خود می دانیم، مطالب مربوط به این موضوع در نامه مذکور را منتفی اعلام کنیم.»
سازمان مجاهدين كه چند سال پيش عدم مشروعيتش از جانب جامعه مدرسين حوزه علميه قم اعلام شد، با اين همه حاضر نشد از بابت نامه وقيحانه خود و افتراهايي كه به نظام بسته است، از ملت ایران عذرخواهي كند.