به گزارش پایگاه عدالت خواهان" ازکیهان:
ایتمار رابینوویچ در گزارش این اندیشکده نوشت: بخش بزرگی از جامعه بینالمللی، به نظر میرسد که پیروزی نسبی «بشار اسد» رئیسجمهوری قانونی سوریه را در جنگ داخلی این کشور پذیرفته است.
به احتمال زیاد، دولت اسد بخش بزرگی- و نه همه- قلمرو ملی سوریه را کنترل خواهد کرد و گروههای مخالف هم بخشهایی از کشور را در اختیار خواهند داشت.همچنین ایران و روسیه حضور و جایگاه خود در این کشور را مستحکم خواهند کرد و برخی از همسایگان سوریه و کشورهای دیگر خاورمیانه به حمایت از گروههای مخالف ادامه خواهند داد.
«ایتمار رابینوویچ» معتقد است: «همزمان، بازسازی زیرساختها و اقتصاد سوریه به جریان افتاده و شرکتها به دمشق سرازیر شدهاند تا سهمی از این فرایند را از آن خود کنند. بخش بزرگی از جهان میخواهد نظم و ثبات به سوریه بازگردد، هرچند کلید رسیدن به این هدف یعنی ثبات، دولت اسد باشد.
«نیکولاس فان دام» دیپلمات و استاد هلندی که در سالهای 2015 و 2016 بعنوان نماینده ویژه کشورش در امور سوریه فعالیت کرد، در مقاله تازه خود در فارین پالیسی به این پرسش میپردازد که «غرب، کجای راه را در سوریه اشتباه رفت؟» وی مینویسد: «اگر سیاستمداران غربی متحیرند که چرا چنین دستاورد اندکی در سوریه داشتند، باید به ارزیابی تصمیمات خودشان در این زمینه بپردازند. رویکرد غرب در برابر بحران سوریه،از همان آغاز گرفتار انبوهی از تصورات خیالپردازانه بود».
فان دام استدلال میکند که نخستین اشتباه این بود که سیاستمداران غربی پایشان را در یک کفش کرده بودند که این منازعه، تنها با کنار رفتن بشار اسد حل و فصل میشود.
بسیاری از آنها خیال میکردند که پایان کار وی نزدیک است و او پیش از پایان 2012 میلادی سرنگون خواهد شد. غرب از ارزیابی درست ناتوان بود.
فان دام مینویسد: «دانشگاهیان، روزنامهنگاران و سیاستگذارانی که پیشبینی میکردند دولت اسد شانس معقولی برای بقا دارد، بعنوان مخالفان دموکراسی برچسب میخوردند.
سیاستمداران غربی نتوانستند درک کنند که برکناری اسد به معنی استقرار یک دموکراسی صلحطلب در سوریه نیست و این واقعیت را نادیده گرفتند که گروههای سلفی تروریستی، میدان را در اختیار گرفتهاند.
غرب برخلاف شعارهایش، گروههای تروریستی را مجهز به تسلیحات پیشرفته کرد.فان دام درست حدس زده بود، اما تحلیل وی،وزن لازم را به این واقعیت نمیدهد که کار اصلی را در جنگ علیه تروریسم،دو کشور ایران و روسیه انجام دادند و بدون مداخله آنان، اسد شکست میخورد. اشتباهات اوباما و ترامپ هم جای خود را دارد.
هنگامی که ترامپ به قدرت رسید، سخنانی نمایشی درباره نیاز به مهار ایران بر زبان آورد اما به نظر نمیرسد که به دنبال جلوگیری از تلاش روشن ایران برای کنترل قلمروهای گستردهای است که دست آخر پس از رفتن داعش از رقه و دیرالزور به دست میآید.
ترامپ برخلاف شعارهای نخستین، برای جلوگیری از نفوذ ایران، اکنون تنها بر جنگ با داعش در شرق سوریه تمرکز دارد و به نظر میرسد که نسبت به حضور ایران در قلمروهای گستردهای در سوریه بیتفاوت باشد.
اگر روندهای کنونی ادامه پیدا کند، ما شاهد یک هژمونی ایرانی- روسی بر دولتی در سوریه خواهیم بود که بیشتر قلمرو این کشور را کنترل میکند. برای اسرائیل و عربستان، ایده یک پل زمینی از ایران تا مدیترانه، آزار دهنده است.
انتهای پیام//