به گزارش عدالت خواهان گلستان"نتایج آرای مردمی در سالهای گذشته نیز، حتی به رغم آنکه تنها نظرات گروه محدودی از سینماروهای حرفهای را در بر میگرفت، حکایت از فاصلۀ بسیار سینمای شبهروشنفکری از سلایق و علایق سینمادوستان داشت.
این در حالی است که جریان خاصی در سینمای ایران با وجود دریافت چنین پیام روشنی و علیرغم انتقادات تند و صریح منتقدان و صاحبنظران حوزۀ سینما، همچنان بر فاصله گرفتن از مسیر اصلی سینما و خلق آثار عجیب و غریبی به نام «فیلم»، بدون قصه و شخصیت و اتفاق، و صرفاً روایت بیمارگونهای از جهان مأیوس و خستۀ خود، اصرار دارند.
رخ دیوانه حرکت آشکاری علیه این جریان نامبارک است. در این فیلم چند جوان که عمدۀ ارتباطاتشان را در فضای مجازی شکل دادهاند، با یک قرار اینترنتی گرد هم میآیند که پیوند مجازی خود را در عالم واقع نیز تجربه کنند. در پایان این دیدار، یکی از دخترانِ حاضر به نام ماندانا که تمول مالیاش شاخصۀ اصلی او به حساب میآید و از اعتیاد به مواد مخدر نیز رنج میبرد، دچار مشکل میشود و دوستان او برای بهود حالش اقدام به تهیۀ مواد مورد نیاز او میکنند.
پس از این ماجرا، بین ماندانا و یکی از پسران گروه به نام مسعود که از طبقات پایین اجتماع است، جدالی لفظی درمیگیرد و مسعود در پی یک شرطبندی و با درخواست ماندانا، برای نمایش میزان تهور خود وارد خانهای متروک میشود. در همین میان یک غریبه وارد خانه میشود و با مسعود درگیر میگردد. مسعود طی یک نزاع ناخواسته غریبه را به قتل میرساند و از صحنه میگریزد. در همین اثنا ماندانا و دوستانش که توقف اتومبیلشان شک مأموران پلیس را برانگیخته است، پس از پاسخ به سؤالات پلیس محل را ترک میکنند.
مسعود پس از فرار از خانه متوجه میشود که تلفن همراه ماندانا که نزد او بوده، در خانه جا مانده است. فردای آن روز یک نفر با آنها تماس میگیرد و خود را مأمور پلیسی معرفی میکند که دیروز مدارک شناسایی آنها را بازرسی کرده و به دلیل جاماندن این مدرک جرم در محل قتل از آنها باجخواهی میکند. ماندانا و دوستانش جهت تهیۀ مبلغ درخواستی مأمورِ باجخواه اتومبیل خود را میفروشند.
اما در صحنۀ تبادل پول و گوشی موبایل مشکلاتی پیش میآید که دلیل آن نیرنگ مسعود به دوستانش است. آنها متوجه میشوند که داستان ساختگی باجخواهی مأمور پلیس، بازی فریبکارانهای است که مسعود با کمک یکی دیگر از بچههای گروه با آنها راه انداخته. اما با انصراف شریک مسعود از ادامۀ بازی، ماندانا و دوستانش موفق میشوند فریب مسعود را با یک فریب دیگر خنثی سازند و بازی را به نفع خود تمام کنند. مسعود هم که تا مدتها خود را پنهان کرده، پس از اطلاع از رودستی که خورده است، ناخواسته شریکش را به قتل میرساند.
شاید مهمترین ویژگی فیلم رخ دیوانه را گذشته از داستان پرگره و معماییاش بتوان نحوۀ روایت آن دانست. فیلم با انتخاب اصطلاحات و استعاراتی از بازی شطرنج، عملکرد هر یک از اعضای گروه را به حرکتهای مهرههای شطرنج تشبیه میکند و در ساختاری اپیزودیک، هر بار داستان را ناظر به عملکرد یکی از اعضا روایت میکند.
در نتیجه مخاطب این فرصت را مییابد که بعضاً یک اتفاق واحد را از چند زاویۀ دید متفاوت به تماشا بنشیند. راویِ همۀ داستان نیز شریکِ به قتل رسیدۀ مسعود است که در لحظۀ پایانی زندگی خود، با قرار گرفتن در یک موقعیت برزخی و در شرایطی که منطقاً خط طولی زمان در پیش چشمش شکسته است، میتواند از نگاهی فرازمینی، چونان ناظری که از بیرون به حرکتهای مهرههای یک بازی شطرنج مینگرد، موقعیتهای هر یک از اعضا را برای مخاطب بازگویی کند.
در واقع سنگ بنای ساختار اپیزودیک فیلم نیز همین روایت بالادستی است که هر بار وقایع را از منظر یکی از شخصیتها پی میگیرد. نکتۀ دیگری که در مورد این فیلم وجود دارد، راوی غیر قابل اعتماد آن است. راوی دروغگو که یکی از تکنیکهای مهم، اما تا حدودی ناآشنای داستاننویسی است، روشی برای بازی با ذهن مخاطب و طرح روایتهای غیر کلاسیک است.
در این شیوه داستاننویس نه با فریب مخاطب و قرار دادن نشانهها و امارههایی پنهان در دل داستان، بلکه با دروغهای صریح ذهن او را به بازی میگیرد و این مخاطب است که باید در لابیرنت راست و دروغهای فیلم، خط اصلی داستان را بیابد. فیلم رخ دیوانه نیز از این جهت به نوعی یک راوی دروغگو دارد که در موقعیتهای مختلف، داستان را برای مخاطب به اشتباه تعریف میکند.
شاید بتوان یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم رخ دیوانه را داشتن یک فیلمنامۀ قُرص و محکم و گرهها و تعلیقهای پی در پی آن دانست؛ گرههایی که لحظه به لحظه مخاطب را با خود درگیر میکند و بر خلاف بدنۀ اصلی سینمای خوابآور و کسالتبار سالهای اخیر، تا لحظۀ آخر با خود همراه میسازد.
اما همین فیلمنامۀ قوی نیز در جاهایی، خالی از برخی اشکالات جزئی نیست. به عنوان مثال ایپزود پایانی اساساً اضافی به نظر میرسد و ورود دخترِ فعال در خیره، به اصل قصه یک ورود ناموفق است. زیرا داستان با بودن یا نبودن او به حرکت خود ادامه میدهد و نقش مهمی را نمیتوان در پیشبرد قصه برای او در نظر گرفت.
نکتۀ دیگری که میتوان دربارۀ فیلم رخ دیوانه گفت، شروع طوفانی و ورودیۀ شگفتانگیز آن است. فیلم که شخصیتهای اصلی خود را کاربرانی فعال در شبکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی معرفی کرده است، روایت خود را نیز در همین فضا آغاز میکند و با کمک جلوههای ویژۀ رایانهای و نمایش زندگی مجازی این آدمها، در دقایق اولیه پیوندی میان واقعیت و مجاز برقرار میکند و مخاطب را به این گمان میانداز که قرار است داستان را در موقعیتی معلق میان فضای مجازی و زندگی عینی، دنبال کند.
اما دیری نمیگذرد که داستان جایگاه اصلی خود را تعیین میکند و مخاطب متوجه میشود که این تکنیکهای سینمایی صرفاً یک معرفی اولیه جهت آشنایی سریع مخاطب با شخصیتهای داستان است. این گمان به ویژه با یادآوردن فیلم موفقی مثل سر به مهر و مرور صحنههایی از آن که داستان در فضای وبلاگنویسی و کامنتگذاری میگذرد، بیش از پیش تقویت میشود. به بیان دیگر جلوههای یارانهای فیلم رخ دیوانه این تردید را به ذهن متبادر میسازد که قرار است با فیلمی به مراتب متهورتر و پیشروتر روبرو شویم.
محمدرضا وحیدزاده