به گزارش پایگاه عدالت خواهان"- روز گذشته سرانجام ملت ایران خبر مرگ یکی از شرورترین دشمنان خود را از دهان نامبارک دشمنی دیگر شنیدند. ترکی الفیصل رئیس سابق دستگاه اطلاعات سعودی در مراسمی در جمع هواداران گروهک منافقین در پاریس مسعود رجوی سرکرده این گروه تروریستی را دو بار با لقب "مرحوم" خطاب کرد. هرچند ساعاتی بعد مرگ رجوی توسط یکی دیگر از اعضای این گروه تروریستی در گفت وگو با صدای آمریکا تکذیب شده است اما نباید از یاد برد که سازمان برای حفظ انسجام میان اندک اعضای باقی مانده خود همواره احتیاج داشته است مرگ و یا هلاکت سرکرده اش را پنهان کند و احتمالاً با وجود قدردانی بسیار از کمک های آل سعود به این سازمان تروریستی از این اظهارات نابهنگام ترکی الفیصل نیز چندان خشنود نشده است.
به گزارش افکارنیوز، مسعود رجوی که حتی زنده ماندنش در زندان های شاه هم به گفته نصیری رئیس ساواک به لطف همکاری های گسترده اش با سازمان اطلاعاتی شاه، عفو ملوکانه و لو دادن اعضای سازمان بوده پس از درگیری با نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی و کشتار و ترور بیش از 17 هزار نفر از شهروندان ایرانی به دامن صدام حسین یکی از بدنام ترین دیکتاتورهای تاریخ پناه برد تا از آنجا به اعمال خائنانه خود علیه مردم ایران ادامه بدهد.
پس از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی و سقوط رژیم صدام اما هیچ خبر یا تصویر تایید شده ای تا امروز از رجوی منتشر نشده است. از آن تاریخ مریم رجوی همسر دوم مسعود هدایت دشمنی ها و ترورها علیه ایران را بر عهده گرفته. مریم نیز تاکنون هیچ توضیحی درباره مسعود نداده تا به شایعه ها درباره تصفیه سازمانی سرکرده سابق دامن زده باشد.
یکی از احتمالات مطرح شده درباره مسعود رجوی این است که او پیش از آنکه تعدادی از اعضای بلندپایه سازمان را به دست تیم تصفیه و ترور خویش بسپارد خود قربانی پیش دستی آنان شده و توسط مریم رجوی از صحنه روزگار محو شده است. با توجه به خودکامگی و استبداد بیش از حد مسعود این احتمال نمی تواند چندان دور از واقعیت باشد. به هر حال روحیات جاه طلبانه وی هیچگاه به او این اجازه را نمی دهد که سال ها بدون انکه در انظار عمومی ظاهر شود در خفا به اداره امور منافقین بپردازد و در عین حال روز به روز شاهد قدرت گرفتن مریم در کادر داخلی سازمان باشد. نشریه اکونومیست در سال ۲۰۰۹ نوشت "از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مرده بودن او خبر ندارد هر چند که اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست."
سال گذشته علیرضا نوری زاده از فعالین ضد انقلاب خارج از کشور که ارتباط نزدیکی هم با سعودی ها دارد درباره سرنوشت مسعود نوشت: «من در همان سالهای نخست غیبت مسعود رجوی، از طریق دوستان فلسطینی ام دریافتم که ایشان در اردن در یک مقر حفاظت شده در نزدیکی فرودگاه امان و تحت مراقبت یک واحد نظامی آمریکائی مستقر در اردن، اقامت دارد و هر از چندی همسر ایشان از فرانسه به دیدارشان میرود. مطابق شروطی که هنگام انتقال از عراق، بر ایشان تحمیل شد، آقای رجوی حق مصاحبه، خروج از مقر، تصویر برداری و سخنرانی تلویزیونی و ملاقات با مسئولان سازمان را ندارد. استفاده ایشان از اینترنت هم بسیار محدود است.»
نوری زاده همچنین گفته است: «دوسال پیش که برای دیدار با رهبر فلسطین پرزیدنت محمود عباس به اردن رفتم، فرصتی پیش آمد که با یکی از مسئولان وزارت خارجه اردن دیدار کنم. ایشان نیز تاکید کرد رجوی بیصدا در اردن است . چندی قبل نیز خبر بودنش در اردن تأیید شد اما سه چهار ماه پیش خبری به دستم رسید که هنوز تأیید دومی برایش بدست نیاورده ام. این خبر میگفت آقای رجوی، به سوئیس منتقل شده اند البته با همان شرایط اردن.»
صفاءالدین تبرائیان نویسنده کتاب خوابگردها که در کتاب خود به انتشار اسنادی درباره سازمان منافقین اقدام کرده است به خبر گزاری مهر می گوید: در مورد مسعود رجوی چند روایت وجود دارد. نخست اینکه در آستانه حمله ائتلاف نیروهای بینالمللی به عراق در جایی نزدیک مرز اردن، همسرش را به آن سوی مرز منتقل میکند که به پاریس برود و خودش در آنجا میماند. یک روایت حاکی از زخمی شدن او در آن منطقه و حین حملات نیروهای ائتلاف است. روایت دیگر حاکی از کشته شدن اوست و روایت دیگری هم میگوید که روی او جراحی پلاستیک انجام شده و با این شیوه فراری شده است و روایت دیگر هم حاکی از زندانی شدنش دارد.
به گفته آقای تبرائیان ما تا سال 83 هم از او صداهایی داریم که پخش میشود و البته این صداها چندان قابل اعتماد نیست، اما از نیمه دهه گذشته تا به حال سئوال درباره رهبر سازمان به خط قرمز سازمان تبدیل شد و هیچ کس حق ندارد درباره او سئوالی بپرسد. در کنار آن از هسته اصلی نزدیک به او هم اطلاعاتی در دسترس نیست.
در سال های گذشته هرگاه یکی از دولت های متخاصم با نظام جمهوری اسلامی ایران خواسته است فشار مضاعفی به مردم ایران وارد کند به سراغ این گروه تروریستی رفته. عربستان آخرین نمونه این دولت ها است که تصمیم گرفته از اهرم این گروه که اینک تنها ماکتی از آن در قسمت هایی از اروپا برجای مانده علیه ایران استفاده کند. تجربه این گروه همچنین نشان داده چنگ زدنشان به دامن هر دولت و حکومتی تنها باعث سقوط یا بی اعتباری دولت مزبور می شود از این رو آرزوی ترکی الفیصل برای سرنگونی جمهوری اسلامی را نیز می توان همطراز رویای صدام برای فتح تهران دانست. دیکتاتوری که زمانی تصور می کرد در کنار مسعود با تانک به تهران وارد می شود اینک در زیر تلی از خاک خفته، میراثش نابود شده و کشورش هنوز در آتش جنگ می سوزد. کسی چه می داند شاید تقدیر این باشد که نحسی منافقین اینبار دامن سعودی ها را بگیرد.