به گزارش عدالت خواهان گلستان"اصل ماجرا به حضور گسترده مردم در راهپیمایی ٩ دی بازمیگردد. جایی که بساط تجمعات غیرقانونی فرقه سبز برچیده شد و سران این جریان که خود را مستظهر به حمایت میلیونی مردم میدانستند، دیگر نتوانستند حتی یک تجمع ١٠ نفره شکل دهند. حالا فرقه سبز که دیگر نه پشتیبانی مردمی داشت و نه حاشیه امن حکومتی، به یک جریان مرده سیاسی تبدیل شده بود. با این حال،دست و پا زدن این جریان ادامه یافت تا روزهای اخیر که سناریویی تازه در دستور قرار گرفت. سناریویی که هم تجمع داشت، هم بوی باروت میداد! این بار قرار بود همه چیز به نام نیروهای ارزشی ختم شود تا از این طریق، ضمن خدشهدار کردن وجهه نیروهای انقلابی، آرزویی را که ٨ ماه به دنبال تحقق آن بودند در آستانه روز قدس جامه عمل بپوشانند و شاید خوش رقصی دیگری برای صهیونیسم جنایتکار؟!! و دریافت چند دلار پاداش همانطور که طالبان کثیف برای خوش خدمتی به صهیونیسم مسلمانان مظلوم پاکستان را در روز قدس به خاک و خون کشید.
قضیه مربوط به تجمعات و درگیریهای مختلف شبانه یک گروه مقابل منزل مهدی کروبی است که منجر به تیراندازی و زخمی شدن عدهای و نهایتاً سلب آسایش همسایگان آن محدوده شد؛ موضوعی که رسانههای ضدانقلاب خیلی سریع آن را به نهادهای انقلابی نسبت دادند. آنها در گزارشهای رسمی خود اینگونه نوشتند: افراد نزدیک به آقاى کروبى و مجمع روحانیون مبارز تجمعکنندگان را «نیروهاى رسمى» داراى تجهیزات گاز اشکآور و سلاح گرم معرفى کردهاند.»
سپس موجی در همین رسانهها شکل گرفت و از هواداران فرقه سبز خواسته شد برای حمایت از آقای کروبی در مقابل منزل وی تجمع کنند. اگرچه هیچ کدام از حامیان فرقه سبز حاضر نشدند تعطیلات خود را رها کنند و برای دفاع از شیخ شعبان بیسواد به مقابل منزل وی بروند. اما نگاهی به ادبیات به کار گرفته شده در این فراخوان از سوی رسانههای ضد انقلاب و همچنین هجمههای سازمانیافته که به یکباره علیه نیروهای مردمی بسیج و سپاه در این رسانهها آغاز شد، مشکوک بودن قضیه را خیلی زود لو داد.
فضایی که همچنان غبارآلود است
آنچه که طی شبهای قدر در مقابل منزل آقای کروبی رخ داده، بیانگر این واقعیت است که گرچه شعلههای فتنه فروکش کرده اما وجود این تحرکات، بیانگر ادامه فضای غبارآلود برجای مانده از فتنه سال ٨٨ است. وقوع این رخدادها نشان میدهد که سرجنبانان فرقه سبز میکوشند از این فضای غبارآلود همچنان سوءاستفاده کنند و با عوض کردن جای مهاجم و مدافع و ظالم و مظلوم، باز هم ذهن مردم را تحت تأثیر قرار داده و با مظلومنمایی، به سمت تحقق خواستههای خود حرکت کنند؛ خواستههایی که اینبار با ایفای نقش دوگانه از سوی عوامل جریان و بازی در پازل طرف مقابل خلاصه میشود؛ بازی نخنما شدهای که به گوش مردم آشناست.
بازی نخنمای بازی در دو نقش
نمونه آن چه که روی داد را میتوان در پرونده نوارسازان و اعترافات امیرفرشاد ابراهیمی مجرم شماره یک این پرونده مشاهده کرد. این فرد و دوستانش در روزهای پرالتهاب دوره اصلاحات، با عنوان نیروهای انقلابی، به تجمعات گروههای دوم خردادی حمله کرده و حتی برخی عناصر صاحب نام این جریان مانند عبدالله نوری و مهاجرانی را مورد تعرض فیزیکی قرار دادند. این امر باعث شده بود اصلاحطلبان در پوشش این طرح ساختگی، دست به مظلومنمایی زده و از این طریق به فشارهای تبلیغاتی خود علیه نیروهای انقلابی و حزباللهی که به مخالفت با اقدامات ساختارشکنانه آنها میپرداختند، اضافه کنند. اما امیر فرشاد ابراهیمی این عنصر نفوذی، در نهایت پس از حادثه کوی دانشگاه در ١٨ تیر، طی یک مجموعه نوار ویدئویی تمامی اقدامات تند خود را به نام نظام و نیروهای انقلابی تمام کرد و سپس به خارج کشور گریخت تا ماهیت واقعی خود را نمایان سازد. حالا ١١ سال پس از این ماجرا، تئوریپردازان فرقه سبز از همان شیوه نخنما بهره میگیرند تا علاوه بر تضعیف نیروهای مردمی و بسیج که مهمترین نقش را در بصیرت دهی فتنه ٨٨ داشتند، تحرکی برای زنده نشان دادن خود، به نمایش بگذارند. علاوه بر این سابقه طولانی فرقه سبز در مظلوم نمایی از طریق پروژه کشتهسازی، نشان میدهد که این جریان علاقه زایدالوصفی به بحران آفرینی و ماهیگیری از آب گلآلود دارد.
رویکرد نظام، محاکمه فتنهگران در دادگاه افکار عمومی
اما در برابر این روند نخنما، آن چیز که باعث اثبات عدم دخالت نهادهای انقلابی در این اقدامات میشود، صبر و تحمل نظام در مقابل سران فتنه است. بیشک اگر مسئولان نظام قصد برخورد با افرادی نظیر کروبی و موسوی را داشتند، بسیار زودتر، برای این کار اقدام میکردند؛ اما مهمترین رویکرد نظام در قبال این افراد، صبر و تحمل برای محکوم شدن آنها در دادگاه افکار عمومی بوده و هست. با گذشت بیش از یک سال از این فتنه، فرقه سبز که در روز انتخابات پایگاه رأیی در حدود ١۴ میلیون نفر داشت و میتوانست با اتکا به این پایگاه رأی به یک جریان سیاسی پویا در چارچوب نظام تبدیل شود اکنون به یک جریان مرده سیاسی که فقط با اتکا به ضدانقلاب و امریکا و صهیونیسم زنده مانده است،بدل شده است. این همان دادگاه افکار عمومی بود که سران جریان فتنه را محاکمه کرد و حکم این دادگاه، بیاعتنایی مردم نسبت به اعمال و رفتار فتنهگران دیکتاتور و فاشیسم است.
حفظ وحدت، مهمترین برنامه نظام
در این میان مهمترین برنامه نظام برای آینده، حفظ وحدت بین تمامی نیروها و جریانات سیاسی معتقد به نظام است؛ موضوعی که رهبر انقلاب نیز بارها به آن اشاره و این گروهها را به حفظ و رعایت وحدت در شرایط کنونی کشور دعوت کردهاند.
بدون شک آن چیز که طی این روزها در مقابل منزل مهدی کروبی گذشته است، به هیچ وجه از جنس اقدامات مدبرانه نظام نیست. بنابراین لازم است که نیروهای متعهد نظام در این فضای غبارآلود بدون اعتنا به این جریانات و با بصیرت مثالزدنی خود به سمت ایجاد وحدت در درون نظام حرکت کنند و در این زمینه هوشیار باشند.