با نزديك شدن به تاريخ سرنوشت ساز 29 ارديبهشت، يكبار ديگر نيروهاي انقلاب در آزمون سخت ايثار و فداركاري قرار گرفته اند تا خاطرات تلخ گذشته را از اذهان پاك كنند.
به گزارش پایگاه عدالت خواهان"بهاري كه پيش رو دارم، زماني براي آزمون نيروهايي است كه خود را مدعي انقلابي گري، اعتقاد به ارزش هاي اسلامي و صداقت در رفتار و گفتارهاي سياسي مي دانند. اصولگرايان از زمانيكه خود را با اين نام معرفي كردند، عمل به اصول و ارزش ها را وي‍‍ژگي اصلي خود معرفي كردند.
اما با وجود تاكيد بر اين مولفه ها، در برخي برهه ها، اشتباهاتي از سوي آنها سر زد كه به بهاي شكست و به دور ماندن از برخي از مناصب انتخاباتي شده است. در فصل تغييرات شگرف طبيعت، نياز است تا اصولگرايان به اهداف بلندبالايي براي تغييرات اساسي بيانديشند و عناصر ايثار و فداكاري را كه از شاخصه هاي اصلي انقلابي گري است را بار ديگر پررنگ سازند.
از ابتداي سال نشانه هايي از آغاز فصل جديدي در سابقه عملكرد جريان اصولگرا مشاهده شده است و اميد زيادي وجود دارد تا اين رفتارهاي سياسي مثبت ادامه پيدا كند. مثالي هست كه مي گويد، شكست، پلي است به سمت پيروزي.
تجربه انتخابات سال هاي پيش نشان مي دهد كه اصولگرايان به جاي رقيب بيشتر به خود باختند. در انتخابات رياست جمهوري سال 92 درصورتيكه حب و بغض ها و منيت ها كنار گذاشته مي شد، به احتمال بسيار بالا، كليد پاستور در دست يكي از نامزدهاي نيروهاي انقلاب بود.
روحاني و اصلاح طلبان با استفاده از تشتت و تفرقه ميان نامزدهاي مدعي اصولگرا توانستند به پيروزي برسند. محمدباقر قاليباف با بيش از 6 ميليون راي در رتبه دوم قرار گرفت و اين در حالي بود اگر يكي از نامزدهاي اصولگرا انصراف مي داد و آرا به سمت نامزد با بخت بيشتر اصولگرايان مي رفت، انتخابات به دور دوم كشيده مي شد و در دور دوم، تقريبا شكست روحاني حتمي مي بود.
اما فرصت بي نظيري در اختيار اصولگرايان قرار گرفته كه با به كارگيري هنر سياسي در انتخابات رياست جمهوري 96 موفق شوند. حسن روحاني و دولتش در بسياري از حوزه هاي اقتصادي، معيشتي، اجتماعي و فرهنگي، شكست خورده و افكار عمومي در تب و تاب تغييرات اساسي قرار دارند.
تغييراتي كه اصولگرايان به عنوان منتقدان ورقباي دولت مي توانند پرچمداران آن باشند. با توجه به اين فرصت، كار تشكيلاتي اصولگرايان با به كارگيري سازو كار جديدي از اجتماع نيروها و گروه هاي انقلابي و اصولگرا آغاز شد.
هرچند اين تشكيلات در ابتداي عمر خود به سر مي برد ولي اقدامي مباركي در عرصه سياسي بوده و توانسته تا حدودي وحدت نيروها را فراهم سازد. در كنار اين دلسوزي شخصيت هاي اصولگرا مانند محسن رضايي، پرويز فتاح و علي رضا زاكاني و... جهت رسيدن به يك نامزد اصولگرا در انتخابات، اميد را در ميان اين جريان زنده كرده كه در نهايت مي توان شاهد شكل گيري يك رقابت جدي با رقبا بود.
رمز موفقيت اصولگرايان در ماه آينده شمسي، تنها يك چيز است و آن نيز ايثار و فداكاري نامزدها و شخصيت هاي اين طيف سياسي ارزشي است. در ميان اين جريان، نيروهاي كارآمد و توانمندي قرار دارند كه بدون شك توانايي حل مشكلات و معضلاتي را كه دولت يازدهم به بار آورده دارند و در ميان افكار عمومي نيز شناخته شده اند.
با وجود آنكه شخصيت هايي مانند زاكاني، رضايي، قاليباف، فتاح، بذرپاش، نيكزاد، قاسمي و ... از تجارب و سوابق درخشاني برخوردارند ولي در نامه هاي عمومي و بيانيه هاي خود به صراحت اعلام كرده اند حاضرند به نفع گزينه اي كه بيشترين شانس پيروزي را دارد كناره گيري كنند و تني چند از آنها نيز به اين مهم اقدام كرده اند.
بنابراين مي بايست ساير گزينه هايي كه توانايي ورود به رقابت هاي انتخاباتي را در خود مي بينند، در محاسباتي بلند مدت به موفقيت جريان انقلابي بيانديشند و پيش از هر اقدامي خود را آماده فداكاري كنند. در واقع گزاره اجماع و وحدت بايد به اولويت اصلي اصولگرايان تبديل شود و حمايت و پشتيباني از يك گزينه در مقابل رقيب به پيشاني فعاليت هاي انتخاباتي بدل گردد.
تا به امروز تقريبا اميد براي اجماع بسيار قوي است و نشانه هاي آن نيز در تحولات اخير بروز يافته اند. برهمين اساس بايد منتظر اتفاقات مثبت و صوابي در آينده نزديك در ميان جريان ها و گروههاي دلسوز انقلابي بود كه به توسعه و آباداني انقلاب و كشور بيشتر از منافع شخصي و حزبي مي انديشند و اين مهم بايد براي افكار عمومي با عملكردها به اثبات برسد.
