به گزارش پایگاه عدالت خواهان ایران" انتقاد یک «مظنون انفجار نخستوزیری» از فرهنگ حفاظت از شخصیتها
بیشتر بخوانید
تصاویری از زیر چتربنیاد باران و یا همان بنیاد آزادی !!؟
«خسرو تهرانی» فعال اصلاحطلب و چهره مشهور یکی از مرموزترین ترورهای دهه ۶۰ یعنی ترور رجایی و باهنر، به تازگی طی یادداشتی در یک وبسایت اصلاحطلب که به بهانه حاشیهنویسی بر کتاب «حاج آخوند» عطاءا… مهاجرانی منتشر شد، نوشته است:
«پرسش دیگر درباره کتاب این است که چرا افرادی همچون حاج آخوند تکثیر نشده یا لااقل امروز در اقلیت قرار گرفتهاند؟ چرخشهای پدید آمده در ساخت قدرت و ورود روحانیت به مناصب حکومتی، تبدیل شدن روحانیت به «طبقه» و نیز کنار گذشتن زیطلبگی و مولفههایی از این دست میتوانند این پرسش را پاسخ گویند.»
او میافزاید:
«البته در کنار اینها باید به سال ۶۰ نیز گریزی زد؛ سازمان مجاهدین خلق در آن سال در کنار به شهادت رساندن چهرههای برجسته جمهوری اسلامی، ضربهای اساسی –شاید به مراتب مهمتر از حذف شخصیتها- به ما وارد آورد و آن، ظهور و بهتدریج گسترش فرهنگ حفاظت شخصیتها بود. این امر، روحانیت و بهکلی شخصیتها را از زیستن در میان مردم و درک بیواسطه شرایط اجتماعی محروم کرد؛ امری که البته برخی تسلیم آن نشدند.»
خسرو تهرانی در بخش پایانی نوشته خود نیز با اشاره به یکی از داستانهای کتاب مهاجرانی مینویسد:
«پیام داستان این است؛ از گذشته و راه رفتهمان رهایی نداریم. بازتاب این مقوله را فارغ از ابعاد فردی، در عالم سیاست مشاهده میکنیم بیآنکه در عمل سیلی رد و بدل شده باشد؛ روزی تمام قد به مصاف احزاب و نیروهای شناسنامهدار میرویم و به بوروکراسی سیلی میزنیم و دیگر روز، ناگزیر از تحمل نیروهای غیرحزبی و بیشناسنامه میشویم و از هیولای فساد سیلی میخوریم …»
او در این یادداشت همچنین خاطراتی را نیز از شهید رجایی نقل میکند.
*ما قضاوت درباره حرفهای عجیب و غیر منتظره خسرو تهرانی را به مخاطبان محترم وامیگذاریم...
خاصّه اینکه او پس از مدتها مستورگی و سکوت دست به انتشار این یادداشت زده است.
«کامبیز قنبری» یا همان خسرو تهرانی! یکی از مظنونین پرونده انفجار نخستوزیری به روایت شهید لاجوردی، دادستان وقت انقلاب است.
شهید لاجوردی در گزارش مبسوط خود از این پرونده آورده است که خسروتهرانی کسی بود که مسعود کشمیری (عامل انفجار نخستوزیری) را به تشکیلات شورایعالی امنیت ملی وارد کرد و این در حالی است که دلایلی وجود دارد که نشان میدهد امکان فهم منافق بودن کشمیری نیز وجود داشته است.
لاجوردی در گزارش خود این نکته را هم میآورد که خسرو تهرانی به همراه یک نفر دیگر! کسانی بودهاند که پیش از وقوع انفجار، با ورود تیم بمبیاب ارتش به ساختمان نخستوزیری برای حفاظت بیشتر از جلسات، مخالفت کردهاند!
در گزارش لاجوردی، اتهامات مستدل دیگری نیز علیه خسرو تهرانی وجود دارد .
امیرالمؤمنین (ع) کاری به حجاب مردم نداشت!
جماران گزارش داد: فردی به نام "حجتالاسلام محمد مقدم" به تازگی در یکی از مراسم احیای وابسته به اصلاحطلبان، طی اظهاراتی گفته است:
«قدرت یک جامعه سالم به پاسخگویی رهبران آن جامعه است. پاسخگویی هم مستلزم داشتن رسانههای آزاد است. در باب پاسخگویی امیرالمومنین (ع) نامهای به مالک اشتر نوشت که مربوط به ۱۴ قرن قبل است ولی امروز در عصر مدرن از آن به عنوان منابع رسمی یاد میکنند. در هیچ کجای این نامه نوشته نشده که به زنهایتان بگویید روسریهای خود را پایین بیاورند یا اینکه به جوانان بگویید زلفهایشان بالا و پایین نباشد! زیرا علی (ع) بالاتر از این مسائل فکر میکند و وقتی به عرصه بازار میپردازد، ببینید چگونه روابط اقتصادی آن عصر را ترسیم میکند .»[۱]
* قبل از این، محمد سروش محلاتی، یکی دیگر از شیوخ اصلاحطلب نیز در یک مراسم مشابه، کنایه «امویگری» را نسبت به نظام اسلامی مطرح کرده بود .
چند سال پیش هم حسن خمینی در اظهاراتی از این گفت کهامام هیچگاه به مردم نگفته بود با حجاب شوید .
اظهارات مقدم در حالی است که او گویا احادیث و روایت منقول از امیر مؤمنان علی (ع) درباره لزوم رعایت حیا و حجاب در جامعه و در بازار اسلامی نخوانده است!
او همچنین حکماً در جریان ماجرای جاری ساختن حد شراب توسط امیرالمؤمنین (ع) بر ولید، حاکم خلیفه سوم که نشان از اهتمام علی (ع) به حدود الهی هست هم نیست...
غیر از این واضحات تاریخی، لازم به اشاره است که عدم اشاره مولیالموحدین (ع) به برخی مقولات حکومتی در نامهها و سخنان ایشان، همچون عدم ذکر تمام موارد دین و شرع در قرآن کریم است.
یعنی اگر علی (ع) در نامه به استاندار مصر، درباره حجاب مردم سخنی نمیگوید، به این معنی است که علی (ع) و استاندار علی (ع) هر دو به رعایت حدود الهی و بایستههای حکومت اسلامی که «حجاب» هم از جمله آنان است، مقیّد هستند و امر مشهود نیز علیالرویه ضرورتی به نقل و اشاره در یک نامه ندارد.
محافل تحلیلی و آگاهان سیاسی از این میگویند که عدم تحلیل صحیح و بیمطالعگی، تبدیل به یکی از بلایای بزرگ اردوگاه اصلاحطلبان شده است.
بلیّهای که نه تنها خود را علاقهمند به تشکیل «هسته سخت» و ایجاد حلقه معمّرین نشان میدهد بلکه به جوانان نیز اقبالی ندارد و هر نوع تفکر درست و نشاط جوانانه را از خود میراند.
***
چهره نزدیک به خاتمی میگوید برخی اختیارات را از دولت خارج کردهاند!
«جواد امام»، فعال چپ و از نزدیکان لیدر اصلاحطلبان به تازگی در یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ضمن اشاره به انتخاب علی ربیعی بعنوان سخنگوی جدید دولت، اظهار کرده است:
«دولت باید بپذیرد که پاسخگوی عملکرد خود باشد؛ البته پاسخگویی فقط وظیفه سخنگو نیست و کل سیستم و کارگزاران دولت باید فعال شده، پاسخگو بوده و نشان دهند با همه محدودیتها و اختیاراتی که از دولت خارج شده است، کارگزاران دولت وظیفه خود را دنبال میکنند، در حالی که اکنون مساله این است که دولت از همه اختیارات موجود خود هم استفاده نکرده است».
*جواد امام بایستی سند و مدرک خود را مبنی بر خارج شدن برخی اختیارات دولت! ارائه کند زیرا در غیر اینصورت در موضع دروغگویی قرار خواهد گرفت.
بهانه مسلوبالاختیار بودن دولت آقای روحانی در سال ششم از عمر دولت در حالی مطرح میشود که کارنامه مشترک اصلاحطلبان و اعتدالیون یک کارنامه مشحون از ناکارآمدی و نمرات ضعیف بوده است. در واقع اکنون که وقت پاسخگویی و عذرخواهی از ساحت ملت ایران است، آقایان قصد دارند به جای این کار، کافه را به هم بریزند و برای مشکلاتی که خود پدید آوردهاند؛ مقصرتراشی کنند.
ادعای بیاختیاری دولت همچنین در حالی است که مردان حلقه اعتدال طی ۶ سال گذشته هرکاری خواستهاند انجام دادهاند و این خواستهها تا مرز عبور از خطوط قرمز نظام، سردی نسبت به برخی سیاستهای اصولی نظام و زیر پا گذاشتن دستورات رهبری (فیالمثل شروط ۹ بندی مربوط به برجام) نیز پیش رفته است.
تأکید بر مسلوبالاختیار بودن دولت همچنین در حالی است که منطقاً اگر چنین چیزی وجود میداشت؛ آقای روحانی نبایستی ۲ دوره به عنوان کاندیدا در انتخابات حضور پیدا میکردند و یا در ایام انتخابات قول رفع مشکلات را به مردم میدادند.