گفتار چهارم ـ مراتب امر به معروف و نهی از منکر
از دیدگاه امام علی علیهالسلام، فریضهی امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد:
1) مرتبه قلبی؛
2) مرتبهی لسانی(زبانی)؛
3) مرتبه یدی(دستی و عملی).
این تقسیمبندی در کتابهای فقهی علمای اسلام نیز رایج گشته و تمامی فقها به هنگام بحث از این فریضه، آن را به سه مرتبه به شرح فوق تقسیم مینمایند. هر یک از مراتب مذکور خود دارای مراحلی است که آمر و ناهی با رعایت الیسر فلاعسر(از ساده به سخت) باید امر و نهی نمایند. در اینجا ابتدا روایتهایی از آن حضرت را در این خصوص میآوریم، آنگاه در خصوص پایینترین مرتبه یعنی مرتبهی قبلی که حداقل مراتب است، بحث مستقلی خواهیم داشت.
الف ـ مراتب سهگانهی امر به معروف و نهی از منکر:
1) «و آنکر المنکر بیدک و لسانک و باین من فعله بحهد:[1] با دست و زبانت نهی از منکر کن و با تمام وجود از کسی که مرتکب آن میشود، دوری نما». مراتب سهگانهی امر و نهی در این روایت از مشکل به آسان(دست، زبان، قلب) بیان گردیده است. دوری جستن از فرد گناهکار یکی از مراحل مرتبهی قلبی است که در این روایت به عنوان حداقل اقدامی که انسان باید در مقابل مرتکب منکر انجام دهد، ذکر گردیده است.
2) «ایها المؤمنون انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره فقد سلم و برئ، و من انکره بلسانه فقد أجر و هو افضل من صاحبه، و من انکره بالسیف لتکون کلمهالله هی العیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی اصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق و نور فی قلبه الیقین:[2] ای مؤمنان، هرگاه کسی دید که به دشمنی و نافرمانی حق عمل میشود و منکری رواج مییابد و آن را قلباً انکار نماید و از آن بیزاری جوید، راه به سلامت برده و از گناه تبرئه میشود. هرکس آن را با زبان نیز انکار کرده و با آن به مخالفت برخیزد، اجر و پاداش نیز دریافت داشته و چنین کسی از قبلی بهتر است. هرکس آن را به وسیله شمشیر انکار و با آن مبارزه نماید و کاری کند که جبههی حق و کلمهالله متعالی شود و جبههی ناحق و جانب ظالمان پست و خوار گردد، او راه هدایت را پیدا کرده بر راه مستقیم و راست قرار گرفته و یقین را در قلبش شکوفا ساخته است». حضرت در اینجا ضمن اینکه نهی از منکر را در سه مرتبهی عملی میداند، ارزش و اهمیت هر یک را نیز یادآور میشود که مرتبهی لسانی را از مرتبهی قلبی و مرتبه یدی را از مرتبهی زبانی بالاتر اعلام میکند. عمل در حد مرتبهی قلبی باعث میشود که انسان خود را سالم نگه داشته و مرتکب گناه نگردد. در مرحلهی زبانی، آمر و ناهی، اجر و پاداش نیز میگیرد و در مرحله پایانی بالاترین پاداش را که عبارت از هدایت به راه راست و حرکت در آن طریق است، نصیب خود میگرداند.
3) «فمنهم المنکر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر، و منهم المنکر بلسانه و قلبه و التارک بیده فذلک متمسک بخصلتین من خصال الخیر و مضیع خصله، و منهم المنکر بقلبه و التارک بیده و لسانه فذلک الذی ضیع اشرف الخصلتین من الثلات و متمسک بواحدهف و منهم تارک لانکار المنکر بلسانه و قلبه و یده فذلک میت الاحیاء:[3] گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر میکند، چنین کسی همه خصلتهای خیر را تکمیل مینماید. گاه تنها با زبان و قلب نهی از منکر کرده و مرتبه دستی را ترک مینماید، چنین فردی دو خصلت خیر را به چنگ آورده ولی یکی را ضایع نموده و از دست داده است. گاهی نیز فقط در قلب نهی از منکر نموده و مرتبهی دستی و زبانی را رها میکند وی در این حالت دو خصلت شریف و برتر را از دست داده و تنها به یکی از خصلتهای سهگانه اکتفا نموده است. گاهی نیز نهی از منکر را در زبان، قلب و عمل رها و ترک میکند، در این حالت فرد مزبور مردهی متحرک است». «مردهی متحرک» بهترین تعبیر برای کسی است که حتی در قلبش نسبت به معروفهایی که به آنها عمل نمیشود و منکراتی که رواج پیدا میکند، عکسالعمل نشان نمیدهد. این چنین کسی به راستی که مردهای است در بین زندگان؛ چراکه قلب او که مایهی حیات و مرکز تحرک اوست، از خاصیت افتاده و درواقع مرده است.
4) «اول ما تغلبون علیه منالجهاد، الجهاد با یدیکم ثم بالسنتکم ثم بقلوبکم، فمن لم یعرف بقلبه معروفاً و لم ینکره منکراً، قلب و جعل اعلاه اسلفه و اسفله اعلاء:[4] اولین مرتبهای از جهاد که در آن شکست میخورید، جهاد با دست است، سپس جهاد با زبان و آنگاه جهاد با قلبهایتان میباشد. هرکس در قلبش معروفی را جای ندهد و منکری را از آن نراند، سرنگون میشود». در کلام قبلی حضرت، تارکان فریضهی امر به معروف و نهی از منکر را در مرتبه قلبی، مردهای در بین زندگان، و در اینجا سرنگون شدهای که سرش به پایین و پاهایش به طرف بالاست، معرفی نموده است. این عبارتها، تحقیرآمیزترین تعبیراتی هستند که زبان امام معصوم نسبت به این دسته از افراد بیان شده است.
روایتهای مذکور همگی در مقام بیان مرتبههای سهگانهی امر به معروف و نهی از منکر و ارزش و اعتبار هر یک از آنها هستند که انسان مؤمن باید در هر سه مرتبه، عامل به این فریضه باشد تا رضایت خداوند متعال را بطور کامل کسب نماید. در دستهای دیگر از روایتها و احادیث از قول امام اول شیعیان، مرتبه قلبی به عنوان حداقل وظیفه یک مکلف مورد توجه خاص قرار گرفته و آن حضرت از شیعیان میخواهد اگر برای عمل به مراتب زبانی و دستی عذر و یا بهانهای دارند، لااقل در مرتبه قلبی به درستی عمل نمایند. همچنین مرتبه قلبی خود دارای مراحلی است که انتظار هست حداقل انسان، پایینترین مرحله از این مرتبه را کسب نماید.
ب ـ مرتبه قلبی امر به معروف و نهی از منکر
1) اذا رأی احدکم المنکر و لم یستطع أن ینکره بیده و لسانه و انکره بقلبه و علمالله صدق ذلک منه، فقد انکره:[5] هرگاه یکی از شما، منکری را ببیند و نتواند با دست و زبان جلوی آن را بگیرد، ولی قلباً آن را انکار نماید و خداوند صداقت او را تأیید کند، به وظیفه نهی از منکر خود عمل کرده است». امام در این بیان خود به دو شرط، نهی از منکر قلبی را برای ادامه فریضه کافی میداند:
اول ـ انسان نتواند با دست و زبان نهی از منکر کند؛
دوم ـ خداوند انکار قلبی او را قبول نموده و انسان در این خصوص صادق باشد.
اینک روایتهای دیگری از آن حضرت را میآوریم که در آنها درجات و مراحل این مرتبه را نیز به نوعی بیان فرموده است.
2) الراضی بفعل کالداخل فیه معهم:[6] کسی که نسبت به کار عدهای راضی باشد، مانند این است که او نیز با آنان در انجام آن کار شریک است». رضایت یا عدم رضایت و حب و بغض، کمترین حالتی است که باید انسان وارسته و متقی در قلبش نسبت به معروف و منکر داشته باشد.
3) ایها الناس، یجمع الناس الرضا و السخط. و انما عقرباقه ثمود رجل واحد فعمهمالله بالعذاب لما عموه بالرضا:[7] ای کردم، رضا و سخط است که مردم را جمع کرده و هماهنگ مینماید. فاقه ثمود را فقط یک نفر از قوم ثمود پی کرد، ولی خداوند همه آنها را عذاب کرد، چرا که دیگران نیز به عمل آن فرد راضی بودند».
4) ادنی الانکاران ان تلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهره:[8] حداقل مرتبهی نهی از منکر این است که گناهکاران را با ترشرویی ملاقات کنی.» پس از حصول نارضایتی از انجام کار ناپسند، حداقل کاری که باید فرد مقید انجام دهد این است که با چهره طبیعی با فرد گناهکار مواجه نشود، بلکه اخم نموده و عدم رضایت خودش را از آن کار ناپسند به نوعی بنمایاند. از این روایت و روایتهای قبل استفاده مینماییم که دوست داشتن معروف و دوست داشتن منکر در قلب، گرچه به نوبه خود پسندیده است، اما کافی نیست و فرد باید پس از این حب و بغض، عکسالعمل ظاهری نیز از خود نشان دهد. قبلاً به هنگام بحث از شرایط و خصوصیات آمر و ناهی روایت(شماره 11 قسمت الف گفتار سوم) از قول حضرت آوردیم که فرمود: «کسی نباش که صالحان را دوست دارد، ولی عمل آنان را انجام نمیدهد و گناهکاران را دوست ندارد، ولی خودش از آنهاست».
بنابراین پس از دوست داشتن عمل صالح و صالحان، باید سعی کرد که همانند آنها شد تا دیگران نیز به این کار تشویق شوند. همچنین پس از حصول بغض و ناخشنودی در دل نسبت به گناه و گناهکاران، باید ناخشنودی خود را از عمل آنان به نحوی(ولو با ترشرویی)، آشکار نمود و متعاقب آن، باید خود نیز از قسمت «د» گفتار اول نیز که در بحث اهمیت امر به معروف و نهی از منکر آن را از قول امیرالمؤمنین علیهالسلام، آوردیم، ناظر به همین معناست؛ آنجا که فرمود: «هرگاه خیر را دیدید و به سوی آن شتاب نمودید و آنگاه که شر را دیده و از آن دوری جستید ... رستگار و پیروزید». اصولاً عامل بودن آمر و ناهی به اعتقادات و افکار خود، که توقع آن را از دیگران دارد، جزء شرایط حائز اهمیت است و در این میان، سیره عملی انسان در امور خیر، خود بهترین آمر به معروف میباشد. این موضوع در ضمن حدیث شماره 12 قسمت الف گفتار سوم نیز از قول مولای متقیان ذکر گردید که فرمود: «کسی که خود را مقتدای دیگران میداند باید اول خودش را آموزش دهد و کاری کند که تأثیرش بر دیگران به واسطه سیرهاش باشد نه زبان». از مجموع مطالب گذشته چنین نتیجه گرفته میشود که در کلام علی علیهالسلام، امر به معروف در مرتبه قلبی، دارای سه مرحله است:
اول ـ دوست داشتن عمل صالح و صالحان؛
دوم ـ رفتن به طرف عمل صالح و صالحان؛
سوم ـ انجام عمل نیک، طوری که مایه تأسی دیگران گردد.
همچنین نهی از منکر در مرتبهی قلبی دارای سه مرحله است:
اول ـ بعض و سخط نسبت به گناه و گناهکاران؛
دوم ـ برخورد ترشرویانه با گناهکاران؛
سوم ـ دوری جستن و اجتناب از عمل زشت.(تا مایه عبرت دیگران باشد)
گفتار پنجم ـ ترک امر به معروف و نهی از منکر
از آنجا که این دو فرضیه بر مسلمانان واجبند، طبعاً ترک آنها نیز حرام است. در روایتها و احادیثی که از نظر گذشت، مذموم بودن ترک این فریضه به خوبی مستفاد میگردد؛ بویژه روایتهای مربوط به گفتار و جواب امر به معروف و نهی از منکر و دیگر مباحث گذشته و آتی که به دنبال خواهد آمد. در اینجا دسته دیگری از کلمات و سخنان وارد شده از حضرت امیر علیهالسلام، را ارائه مینماییم که بیشتر اختصاص دارند به ترک امر به معروف و نهی از منکر، آثار مترتب بر این ترک و همچنین علل و عواملی که انسانها را وادار به ترک این فریضه مینماید. لذا این بحث را در دو قسمت بیان میکنیم.
الف ـ آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر:
1) «اذا لم یأمروا بالمعروف و لم ینهوا عنالمنکر، لم یتبعوا الاخیار من اهل بیتی:[9] هر که مردم به معروف و نهی از منکر نکنند، در آن هنگام است که از نیکان و برگزیدگان اهل بیت من پیروی نمیشود». بزرگترین خطر و ضرری که در اثر ترک امر به معروف و نهی از منکر متوجه جامعه اسلامی میشود، این است که مسلمانان از نیکان اهل بیت تبعیت و پیروی نمیکنند و در عوض تابع نااهلان و فاسدان خواهند گردید. بنابراین، یکی از آثار سوء ترک این فریضه، گمراهی و ضلالت است که گرفتار جامعه میشود؛ چرا که دنبالهرو هادیان و راهنمایان معصوم و امین نگردیده و زمام امور خود را به دست افراد ناباب خواهند داد؛ همانگونه که در صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهو آله و نیز پس از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام، این اتفاق افتاد.
2) «انالله لم یلعن القرن الماضی بین ایدیکم الا لترکهم الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. فلعنالله السفهاء لرکوب المعاصی و الحکماء لترک التناهی:[10] خداوند افراد قرن گذشته و پیش از شما را لعن نکرد مگر به خاطر اینکه آنان امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. لذا خداوند نادانها را به خاطر ارتکاب معاصی و حکما و دانشمندان را به دلیل ترک تناهی و باز نداشتن گناهکاران مورد لعن قرار داده است».
3) «لا تترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم:[11] امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید؛ زیرا بدان بر شما مستولی میشوند و آنگاه دعا میکنید(برای نجات از آن وضع) ولی دعای شما مستجاب نمیشود».
4) «ایها الناس لولم تتخاذلو عن نصرالحق و لم تهنوا عن توهین الباطل، لم یطمع فیکم من لیس مثلکم و لم یقو من قوی علیکم:[12] ای مردم، اگر در یاری حق پستی به خرج نمیدادید و در تحقیر و کوچک کردن باطل سستی نمیکردید، هرگز کسی که از شما نسبت به شما طمع نمیورزید و هیچگاه فرد قوی بر شما مسلط نمیگشت».
5) «انما هلک من کان قلبکم حینما عملوا بالمعاصی و لم ینهاهم الربانیون و الاحبار عن ذلک ... فنزلت بهم العقوبات:[13] گذشتگان به این دلیل هلاک شدند که مرتکب گناه میشدند و رهبران و پیشوایان مذهبی، آنان را از منع نمیکردند ... لذا مجازاتهای خداوند شامل حالشان گردید».
6) «انهم لما تمادوا فی المعاصی و لم ینهاهم الربایون و الاحبار عن ذلک، نزلت بهم العقوبات:[14] آنگاه که پیشینیان تمایل به گناه پیدا کردند و پیشوایان مذهبی و پرهیزگارانشان آنان را از گناه باز نداشتند، عقوبتها بر آنان نازل گردید».
7) «ظهر الفساد فلا منکر مغیر و لا زاجر مزدجرا فبهذا تریدون ان تجاورواالله فی دار قدسه و تکونوا اعز اولیائه؟ هیهات لا یخدعالله عن جنته و لا تنال مرضاته الا بطاعه: فساد آشکار شده است اما کسی نیست که آن را تغییر دهد و بازدارندهای نیست که آن را باز دارد. آیا اینگونه میخواهید در منزلگاه قدس الهی با خداوند مجاور و همنشین شوید و از عزیزترین اولیای او به حساب آیید؟ هرگز! خداوند را در مورد بهشتش نمیتوان گول زد و جز با اطاعت نمیتوان رضای او را به دست آورد».
با جمعبندی روایتها و احادیثی که گذشت، در مجموع از دیدگاه امام علی علیهالسلام، آثار زیر ناشی از ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر خواهد بود:
1) عدم پیروی از اهلبیت و دنبال نااهلان رفتن(گمراهی)؛
2) لعنت خداوند که شامل هر دو قشر سفیه و عالم جامعه خواهد شد؛
3) مستولی شدن بدان و انسانهای شرور جامعه بر دیگران؛
4) عدم استجابت دعا؛
5) به طمع افتادن بیگانگان و اقویا در مورد مسلمانان؛
6) هلاکت مردم و سرازیر شدن سیل بلاها بر آنان؛
7) عدم امکان مجاورت و همنشینی با خداوند؛
8) عدم امکان اینکه انسان جزء اولیای عزیز خداوند بشود؛
9) بیخاصیتی انسان(میت الاحیاء).
نکته اخیر را قبلاً در بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر در حدیث شماره «3» قسمت «الف» گفتار چهارم مورد بحث قرار دادیم و سایر نکات هشتگانه مذکور نیز در چند روایت اخیر نهفته است.
ب ـ علت ترک امر به معروف و نهی از منکر
این موضوع دارای دامنه وسیع و گستردهای است و به همین دلیل بسیار جای تأمل دارد؛ چراکه انسان پس از این همه تأکیدات که در شرع اسلام نسبت به اهمیت و فضیلت امر به معروف و نهی از منکر و همچنین آثار و برکات اجرای آن و نیز آثار و عواقب سوء ترک آن شده است، همچنان بیتوجهی کرده و از انجام آن سرباز میزند. در اینجا در حد اختصار و با استعانت و استمداد از کلمات پر مغز امیرالمؤمنان، مطالبی را در خصوص علت ترک این فریضه عرضه میداریم.
1) «ان الامر بالمعروف و النهی المنکر لا یقربان من اجل و لا ینقصان من رزق: امر به معروف و نهی از منکر نه مرگی را نزدیک میکند و نه موجب کاستی رزق و روزی میگردد». این کلام امیرالمؤمنین گویا در جواب یک سؤال مطرح شده است و آن اینکه «آیا امر به معروف و نهی از منکر موجب ضرر جانی و یا مالی میگردد؟» که حضرت عقیدهای برخلاف آن را مطرح مینمایند. این معنا مجموعاً سهبار دیگر در قول آن حضرت(با اندکی تفاوت)، بیان گردیده است.[15] بنابراین مهمترین عامل بازدارنده مسلمانان از اجرای فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر از نظر روانی براساس دیدگاه امام علی علیهالسلام، عبارت از «بیم و خوف جانی و ترس از ضرر مالی» است.
[1]. الآمدی. پیشین، ج 1، ص 137، شماره 189. دشتی. پیشین.
[2]. الآمدی. پیشین، ص 229. شماره 200، عبده. پیشین، حکمت 373، ص 745.
[3]. الآمدی. پیشین، ج2، ص 63، شماره 80. عبده. پیشین، حکمت 374، ص 745.
[4]. صبحی الصالح. پیشین، حکمت 375، ص 542.
[5]. الامدی. پیشین، ج 1، ص 287، شماره 180.
[6]. علیزاده. پیشین، ص 37(به نقل از بحار ج 100، ص 96 و میزان الحکمه، حرف 4، ص 269).
[7]. مرکز تحقیقات اسلامی سپاه. پیشین، ص 136، به نقل از خطبه 201 نهجالبلاغه.
[8]. مشکینی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. انتشارات یاسر، قم، بیتا، ص 49(به نقل از وسایل ج 6 باب 1)
[9]. الآمدی. پیشین، ج 1، ص 286، شماره 176.
[10]. فیضالاسلام. پیشین، خطبه 234، ص 808.
[11]. ابنمیثم. پیشین، نامه 46، ص 535.
[12]. همان، خطبه 165، ص 349.
[13]. کورانی، علی. امر به معروف و نهی از منکر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371 ش، تهران، چاپ ششم، ص 21.
[14]. مشکینی. پیشین، ص 7(به نقل از وسائل باب 1 ح 7)
[15]. دشتی. پیشین، خ 156، ص 290. عبده. پیشین، حکمت 374، ص 746. الخرازی، السیدمحسن. الامر بالمعروف و النهی عن المنکر. مؤسسه النشر الاسلامی، قم: 1415 ه ق، ص 27(به نقل از کافی 5/57).