يکي از پليدترين توطئه‌هاي دشمنان اسلام در تاريخ معاصر، توطئه‌ي کشف حجاب است.
در سال 1313 وقتی رضاخان عازم ترکيه شد و با مشاهد‌ه ي تغييراتي که رژيم لائيک ترکيه به رهبري مصطفي‌‌كمال‌آتاتورک در جهت غربي کردن جامعه‌ي مسلمان ترکيه اجرا کرده بود، تحت تأثير قرار گرفت و شديدتر از گذشته، در راستاي اسلام‌زدائي و به‌ويژه حجاب‌زدائي گام برداشت تا جایی که در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند که بدون حجاب به تحصيل مشغول شوند.
اما در این دوره سیاه کشف حجاب که از سال 1314 آغاز می شود و تا سال 1320 که رضاخان با کودتا حذف می شود اقدامات مردمی متعددی بری مقابله با طرح کشف حجاب صورت می گیرد که همگی برگرفته از تعلیمات دینی است.
چه بسیار زنانی که حاضر بودند سالها در محافل عمومی و خیابان های شهرها حاضر نشوند تا مبادا اعتقادشان درباره حجاب را زیر پاگذارند.
کازرون خبر نوشت: وجود چنین زنان غیرتمند و باحیا که البته تعدادشان کم نیست در دیار انقلابی کازرون هم کم نبوده است و داستان زنی از خطه کازرون که حماسه ساز آن سالهاست نیز یکی از مصادیق چنین زنانی است.
عمه نوری دختر ملامحمد شفیع شفیعی سیف آبادی، زنی است که در دوران 6 ساله کشف حجاب(1320-1314) حرکتی را در تاریخ پر افتخار کازرون رقم می زند که بازخوانی این اقدام او خواندنی است .
عمه نوری که به گفته ی قدیمی های روستای سیف آباد زنی بلند قامت و نیرومند بوده است، مانند دیگر زنان دیار کازرون از برترین نوع حجاب یعنی چادر برای حضور در مکان های برخوردار بوده است.
روزی وی برای خرید مایحتاج زندگی از روستا به کازرون می آید و در همین میدان شهدای فعلی که در آن زمان هم از میادین اصلی شهر بوده است به خرید می پردازد.
حضور زنی با چادر مشکی در میدان اصلی شهر و در دوران کشف حجاب برای ماموران بی غیرت حکومتی اقدامی سنگین و شاید غیر قابل چشم پوشی به نظر می آید .
ماموران که که در آن زمان به اسم ژاندارم معروف بودند و معمولا سوار بر اسب در شهر گشت زنی می کردند، با دیدن این صحنه، به سمت این زن روستایی حرکت می کنندتا چادر را به زور از سر او بیرون بکشد.
وقتی مامور به " عمه نوری " نزدیک می شود و دستانش را به سمت چادر او دراز می کند،بلافاصله زن روستایی چادرش را با یک دست محکم نگه می دارد و با دست دیگر ژاندارم را از اسب به زمین می کشد.
شاهدان عینی گفته اند وقتی که مامور به زمین می افتد، زن با عصبانیت پاهایش را بر گلوی آن مامور می گذارد و می گوید " تا جان در بدن دارم نمی گذارم بی غیرتی همچون تو بخواهد چادر از سرم بکشد."
مردم نیز که در میدان نظاره گر این صحنه اندبلافاصله به سمت دیگر ماموران و البته همان مامور حمله ور شده و دسته جمعی آنها را به باد کتک میدهند .
این واقعیت که جزئی از هویت زن شیعه است، سندی است بر افتخارات مذهبی دیار سلمان فارسی که همیشه در یادها باقی خواهد ماند و شاید تلنگری هم باشد برای کسانی که بدون علم و آگاهی و از روی جهل با دستان خود حاضرند گوهر ارزشمند وجودشان را به شیوه های بدحجابی رایج عرضه کنند.
