لقمان مهرفر اهل مهاباد و یکی از اعضای ناوند سیاسی گروهک تروریستی حزب دمکرات کردستان ایران( دفتر سیاسی)، شاخه مصطفی هجری است که این جنایت را مرتکب شده است.
به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" مهرفر از اوایل انقلاب به عضویت گروهک تروریستی دمکرات در می آید و در جنگ علیه مردم کردستان ایران، حضوری فعال داشته و در بیشتر عملیات های تروریستی و مسلحانه مشارکت داشت.
او یکی از فرماندهان قدیمی گروه بشمار می آید که از مسئولیت های مختلفی که بر عهده داشته می توان به مسئولیت گردان و عضویت در دفتر سیاسی هر دو شاخه دمکرات اشاره کرد.
نامبرده در آخرین حضور مسلحانه و تروریستی خود با گردان موسوم به "موکریان" وارد کشور شد که تیم او به کمین نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افتادند.
در درگیری تیم مهرفر با سپاه پاسداران، در تاریخ 28 شهریورماه 1395، در اطراف روستای "قبرحسین" پیرانشهر یکی از تروریستهای هم تیمی او بنام رحیم عبدالله نژاد مشهور به "رحیم گرگولی" به هلاکت می رسد، اما او توانست از مهلکه بگریزد.
به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران" به گواه بسیاری از پیشمرگان قدیمی دمکرات، مهرفر دستش به خون تعداد زیادی از شهروندان بی گناه هم زبان خودش آلوده است، افرادی که توسط او به قتل رسیده اند، عموما از مخالفان سیاستهای حزب منحله و جنایتکار دمکرات کردستان ایران بودند.
از نظر حزب منحله دمکرات کردستان، افرادی که مخالف سیاستهای این گروهک تروریستی باشند، جاش و مزدور خطاب شده و محکوم به مرگ می شوند!
لقمان مهرفر یکی از اعضای مهم و پاچه خوار مصطفی هجری است و باندی نیز در حمایت از او بصورت مخفی در اردوگاه تشکیل داده است.
او با حمایت جدی سرکرده دمکرات و بدون آنکه کوچکترین سواد سیاسی داشته باشد، در کنگره شانزده به عضویت "ناوند سیاسی" منصوب شد.
مهرفر در جمع پیشمرگان، آنها را به پیوستن به راسان مصطفی هجری و برگشت به داخل کشور در قالب تیم های تروریستی دعوت می کند و همیشه می گوید، وظیفه تک تک جوانان این است که برای مبارزه با رژیم با آنها بجنگند!
او اینگونه دختران و پسران کردستانی را تشویق به انجام عملیات های تروریستی می کند، در حالیکه دختر خودش" کانی" حاضر به انجام این وظیفه نیست!
دختر لقمان "کانی"، در کشور دانمارک زندگی مجللی دارد و هیچوقت حاضر نشده یکبار هم به شمال عراق برود و حتی با زنان پیشمرگ همنشین شود.
اما یکی از جنایتهای درون گروهی این پاچه خوار مصطفی هجری، به ماجرای مرگ دامادش رسول محمد زاده بر می گردد.
او در تازه ترین جنایتش، داماد خودش رسول محمد زاده را به مصطفی هجری معرفی می کند و با اینکه او هیچ تجربه خنثی سازی مین نداشت و دوره های تکمیلی را ندیده بود، برای خوش خدمتی به سرکرده گروهک تروریستی دمکرات، دامادش را به منطقه خطرناک مین گذاری شده در جدار مرزی اقلیم کردستان با ایران اعزام می کند تا مصطفی هجری توجه بیشتری به او داشته باشد، با اینکه می دانست امکان مرگش وجود دارد.
در نهایت در همان اولین ماموریت رسول محمد زاده، او که بخاطر منافع شخصی لقمان مهرفر راهی میدان مین شده بود، در حین خنثی سازی اولین مین کشته می شود.
لقمان مهرفر با مرگ دامادش، پایه های قدرت خود را مستحکم تر کرد و پول زیادی بنام دامادش دریافت کرد و قرار است در کنگره بعدی هم به عضویت کمیته مرکزی هم در بیاید.