به گزارش پایگاه عدالت خواهان"تیتر بالا سخن بسیاری از مردم و منتقدان فضای رسانه ای است و ریشه آن هم به رفتار پلیس در حوادث مختلف سیاسی در دو دهه گذشته بوده است حادثه درگیری دروایش گنابادی در خیابان پاسداران در نوع خود حادثه بی نظیری بود که تاکنون از پلیس دیده نشده زیرا هم مورد حمله قرار گرفت و هم سه نفر از نیروهایش نیز به شهادت رسیدند.
در این خصوص باید گفت:
1- سوگمندانه دولتمردان و سیاسیون وابسته به دولت بسیار دیر نسبت به این حادثه عکس العمل نشان دادند و عکس العمل شان هم رفتار یک دولت قدرتمند که بتواند ار حقوق ماموران و ضابطین قانونی خود دفاع کند نبوده است و قطعا توپ رسیدگی و مجازات نهایی خاطیان نیز به زمین قوه قضائیه خواهد افتاد.
2- وزارت اطلاعات در حالی که مانند عقابی تیز پرواز در سوابق خود توانسته بود فردی مانند "ریگی" را از آسمان شکار کرده و در زمین به ضابطین قضایی تحویل دهد اینبار در سکوتی عجیب و تعجب برانگیز فرو رفته و سکوت را بهترین استراتژی در برخورد با حوادث خیابان پاسداران که "در بیخ گوش" خودشان نیز در حال وقوع بود دیده بودند لذا از این وزارتخانه فقط در حد یک گزارش خبری در سیمای ایران که حاکی از گزارش وزارت اطلاعات به مجلس و هیئت دولت در این باره بوده است خبر دیگری حداقل بگوش این راقم نرسیده است.
3- سنت مالوف در تمامی نیروهای پلیس در جهان این است که هیچ مرزی بین نیروهای انتظامی و راهنمایی و رانندگی و دیگر قسمت های پلیس در تعریف وظایف کلی انتظامی آنان وجود ندارد به این معنی که تمام نیروهایی که تحت نام پلیس شناخته می شوند حق برخورد انتظامی و حمل سلاح و برخورد با متخلفان و مجرمان را دارند و محدوده ایی بجز خطوط تقسیمات کشوری هر کشور برای نیروهای پلیس وجود ندارد. اما در کشور ما پلیس انتظامی از پلیس راهنمایی جدا بوده و هر کدام بنحو تاسف آوری در محدوده خود اسیر شده اند و در حوادث اینچنینی بطور مثال پلیس راهنمایی اولین قربانی اغتشاشگران هستند که یا جان و سلامتیشان و یا خودروها و موترهایشان به آتش کشیده می شود نمونه بارز این موارد در در حوادث 78 ، 88 ، 96 و حادثه خیابان پاسداران دیدیم.
4- دستگیر شدگان توسط پلیس همیشه یکی از مشکلات اساسی بوده اند که نیروی انتظامی مدعی برخورد با خاطیان و اغتشاشگران بوده است اما بین اجرای قانون توسط پلیس و برخورد قضایی و تنبیه خاطیان توسط مراجع قضایی با افت و خیزها زیادی همراه بوده است و همین مسئله نیز انگیزه اجرای قاطعانه قانون را از مجریان می گیرد و لذا اگر راه کاری برای این "پارادوکس" بین قانون و مجریان آن اندیشیده نشود در درازمدت بر روحیه و قدرت میدانی پلیس در برخورد با اغتشاشات و اخلالگران تاثیر منفی خواهد داشت.
5- شناسایی جریانات مشکوک سیاسی و بعضا مذهبی که با خرافات دینی نیز اختلاط یافته است این امر را ضروری می کند تا پلیس با شناسایی و ارزیابی مستمر آنان کنترل لازم را بر روی ایشان بعمل آورد به این معنی که اگر بعنوان نمونه پلیس جریان دراویش گنابادی در تهران را بموقع رصد می کرد شاید می شد میزان تلفات و خسارات را کاهش داد لاکن حتی با بروز حرکتی هر چند کوچک در چند هفته پیش باید پلیس را به این صرافت می انداخت که امکان تکرار این چنین حوادثی با شدت و قدرت بیشتر دور از انتظار نیست خصوصا اگر به برخی رهنمودهای! سازمانی خارج کشور برای اغتشاشات گسترده در ایران و حرکت هایی از این دست توجه می کردیم قطعا پیش بینی و برخورد به موقع را میسر می ساخت اما متاسفانه ما عادت کرده ایم که حتما باید اتفاقی بیفتد تا حرکتی انجام دهیم.
6- هوشیار بودن در وهله اول و تلاش برای حل مسالمت آمیز حادثه پلیس بدون وجود قوه قهریه مناسب قطعا نمایشی تلخ همانند آنچه در خیابان پاسداران تهران رخ داد بوجود خواهد آورد لذا تجهیز پلیس به سلاح گرم و وسایل متداول مورد نیاز پلیس برای این مواقع از اهم واجبات است که باید مسئولان امر به آن توجه کافی مبذول نمایند.
حوادث مختلف سیاسی
در مجموع می توان 5 عامل مهم را در کنترل به موقع و کاهش حداکثری خسارات جانی و مالی موثر دانست:
. حمایت به موقع و همه جانبه دولت و مسئولان از ابعاد سیاسی – اجتماعی و اقتصادی از پلیس
. ارتباط تنگانتگ بین پلیس و سازمانهای اطلاعاتی کشور به منظور هماهنگی و کنترل عوامل داخلی و بیرونی اغتشاشات
. محجموعه پلیس یک سیستم واحد دیده شود و از جهت تجهیزات تسلیحاتی و توجیه نوع استفاده و زمان آن برای تمامی یگانهای پلیس یکسان دیده شوند.
. قوه قضائیه باید هویت قانونی پلیس در برخورد با جرائم را هرچه بیشتر به رسمت بشناسد و اقدام بموقع و سریع که ابهت آنان را در پیچ و خم بروکراسی اداری مضمحل نسازند.
. پلیس یک سیستم واحد است که باید در منظر عمومی توهین و حمله به یک مامور توهین به تمام سازمان تلقی گردد.
در حال حاضر بازهم می گوییم که در کشور ما اغتشاش هزینه چندانی برای اغتشاشگران ندارد و حتی می تواند به جسارت آنان در بروز ناهنجاریهای سیاسی هم کمک کند که باید فکری برای آن اندیشیده شود در غیر اینصورت بروز حوادثی مانند حوادث خیابان پاسداران تهران دور از انتظار نخواهد بود.
رضا احمد زاده