، اگرچه مردم ایران کم کم به این روال تنش آفرین رفسنجانی عادت کرده اند و هر از گاهی منتظرند تا او با سخنان عجیب خود، فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار دهد اما ظاهرا توان تنش زایی وی نیز روبه کاستی نهاده است.
براساس این گزارش، رفسنجانی طی هفته ی گذشته در مصاحبه با یک رسانه ی خارجی و نیز چند دیدار خودساخته با برخی افراد از قبل دعوت شده، عبارات تامل برانگیزی را مطرح کرده است که چند جمله ی زیر از جمله ی آنهاست:
"مذاكره با آمريكا يك تابو بود و اين تابو آسان نميشكست و بدون آمريكا هم نميشد اين كار پيش برود".
"منطقي نيست براي دفاع از مظلوميت فلسطين، ظلم ديكتاتوري چون هيتلر را توجيه كنيم".
"منشور حقوق شهروندي يادآوري اصول قانون اساسي است تا كسي با توجيهات امنيتي ، به مردم تهمت نزند و برايشان شنود نگذارد".
"خسارت ۸ سال گذشته از جنگ بیشتر بود! آقای دکتر روحانی در گزارش 100 روزه خود نجابت به خرج داد و از گفتن خیلی از ناگفته ها گذشت".
بیان عبارات فوق در ادبیات رفسنجانی نشان می دهد که او تصمیم خود مبنی بر جدایی از مسیر انقلاب و امت را گرفته است و دست و پا زدن عده ای برای ماله کشی بر روی این مواضع، نوعی تلاش مضحک است.
این روزها میان مردم این مساله مورد بحث است که پس از انتخابات اخیر، نوعی تقسیم کار با رفسنجانی صورت گرفته به این شکل که او در سن کهنسالی که بسیاری افراد همسن او در چنین شرایطی مشغول عبادت و زهد و جبران اشتباهات گذشته و آماده شدن برای سفر آخرت هستند، به هنجارشکنی و به قول خودش خط شکنی بپردازد و بار انتقادها به این رفتار را متوجه خود کند تا دولت در کنار این مسایل، برنامه های مدنظر خود را پیگیری کند.
در مذاکرات ژنو و قبل تر، در سفر نیویورک که برخی اقدامات نابجا صورت گرفت، نیز مشاهده شد که رفسنجانی با جنجال آفرینی و بیان برخی خاطرات دونفره بی اعتبار، اذهان منتقدین را به خود جلب کرد تا برخی رفتارهای دیگر، کمتر موردتوجه و نقد منتقدین قرار بگیرد.
با توجه به این تقسیم کار، به نظر می رسد در جریان منتقد نیز باید چنین برنامه ریزی صورت بگیرد به این شکل که همینک، تنها حضور رسمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت است. پیشنهاد می شود نیروهای انقلابی مجمع، در جلسات آن با بیان تذکرات مستقیم و انذاردهنده به رییس کم توان و پرحاشیه، فضای نقد گفتمانی را در مجمع باز کرده و از او در این جلسات توضیح مستقیم بخواهند و با رفتار، عرصه را برای شبه افکنی های او تنگ کنند.
چنین تقسیم کاری باعث می شود که اولا همه ی توان منتقدین و دلسوزان انقلاب اسلامی بر روی اظهارات جنجالی این فرد متمرکز نشود و ثانیا در تنها فضای رسمی حکومت که او حضور دارد نیز نوعی نقد رو در رو و مستقیم صورت گیرد و او را وادار به بیان توضیح و ادله نمایند.
رفسنجانی باید در این سال های آخر عمر خود متوجه شود که مسیری انتخابی اش با آنچه که انقلاب اسلامی همینک به رهبری امام خامنه ای آن را پیگیری می کند، متفاوت است و باید از سرنوشت امثال منتظری درس عبرت بگیرد البته اگر از اولی الابصار باشد...