به گزارش پایگاه جنبش عدالت خواهان ایران" امیر حمزه نژاد: اصلاح طلبان استقبال زیادی از انتخابات مجلس یازدهم نمی کنند. این موضوعی بسیار عجیب با توجه به روحیه جمعی این جریان سیاسی است. اصلاحطلبانی که پیشتر حتی درباره انتخابات 1400 برنامه ریزی و کاندیداهایی را برای این انتخابات معرفی میکردند حالا حالت تدافعی برای ورود به انتخابات مجلس آتی گرفته اند. انتخاباتی که نزدیک است و تا دوم اسفند فرصت است تا جریان اصلاحات به سازماندهی خود برای ورود به این انتخابات بپردازد.
از سوی دیگر حتی شاهد تاکتیک تدافعی از سوی «سعید حجاریان» تئوریسین این جریان هستیم. وی در بخشی از یادداشت خود که به تازگی نوشته با لحنی تهدیدآمیز درخصوص انتخابات امسال گفت: «شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد ولی چنان چه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.»
اما این حربه نخ نما شده، حتی صدای اصلاح طلبان را هم در آورد. در واکنش به پیشنهاد انتخاباتی حجاریان درباره «مشارکت مشروط»، اسماعیل گرامی مقدم، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: «ایده آقای حجاریان مبنی بر شرکت مشروط در انتخابات و در صورت لزوم تحریم انتخابات بسیار کهنه است. تجویز تحریم انتخابات و شرط گذاشتن بر آن، به میزانی ورشکسته است که دیگر محل بحث اصلاحطلبان نیست زیرا به وضوح نتیجه این رویکرد را در انتخابات مجلس هفتم و شورای شهر دوم دیدیم.»
وی افزود: «از دید من آقای حجاریان تنها یک فعال سیاسی است و نمیتوان اظهارات او را موضع اصلاحطلبان دانست. تردید نکنید که شورای هماهنگی اصلاحطلبان نظراتی متفاوت از آقای حجاریان دارد و عموم اصلاحطلبان بر این باورند که باید در انتخابات مجلس سال۹۸ جبهه اصلاحات حضور فعالی داشته باشد.»
اما فضای کلی اصلاح طلبی نشان می دهد که چندان رمق سیاسی برای ورود به انتخابات مجلس در این جریان وجود ندارد. اتفاقاتی که در مجلس دهم و فضای کلی سیاسی کشور و حمایت اصلاح طلبان از دولت «حسن روحانی» افتاد مزید علت شده که فضای رخوت آمیزی در ارودگاه اصلاحات حاکم شود. فضایی که به مانند پس از انتخابات مجلس ششم که در آن اصلاح طلبان حضوری چشم گیری داشتند در ذهن تداعی می کند. البته تفاوتی که میان حضور اصلاح طلبان در مجلس ششم و دهم وجود دارد این است که اصلاح طلبان به قول خود در مجلس ششم نیروهای دسته اول خود را وارد کردند.
نیروهایی که موجب اتفاقات و بحرانهای سیاسی زیادی در آن برهه تاریخی شد اما در مجلس دهم اصلاح طلبان سعی کردند نیروهای تازه نفس و نسل بعدی این جریان را وارد عرصه سیاست ورزی و کار پارلمانی کنند اما حالا نتیجهای که حادث شده چیزی جز ناامیدی در پس امیدواری بیش از اندازه نیست که از لحاظ سیاسی روانی شکست بزرگتر و سرخوردگی بیشتری برای این جریان در فضای سیاسی کشور بوجود آورده است. حالا این جریان چه با نیروهای دسته اول خود که برخی از آنان به فتنه گران و اپوزیسیون پیوستند و چه در مجلس دهم که به قول خود دسته چندمی ها را روانه بهارستان کردند، عملکرد مثبتی از خود به نمایش نگذاشتند.
اصلاح طلبان خود از فضای حاضری که در آن دست و پا می زنند بی اطلاع نیستند. از همین باب است که «محمدرضا تاجیک» از جمله تئوریسین های معروف و تاثیرگذار این جریان اردوگاه اصلاح طلبی را خانه شنی توصیف می کند که در حال فروریختن است. تاجیک در این باره می گوید: « ساختار اصلاحطلبان مانند امارتی ماسهاي در حال فروريختن است، با چشم خود ميبينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارجشدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاحطلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است.»
تاجیک به نکته مهمتری هم اشاره می کند که دراقع فروپاشی اعتباری اصلاح طلبان است. تئوریسین اصلاحات با گلایه از رویکرد انتخاباتی و ابزاری اصلاحات نسبت به مردم بیان کرد: « اين اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان يک تاکتيک و ابزار براي نجات خود بهره برده و ميبرند؛ تاکتيکی برای عبور از بحران و نه يک استراتژی که به آن باور داشته باشند.»
البته تاجیک دوباره سعی کرده است با پیش کشیدن موضوع «اصلاح طلب بدلی» این لکه ننگ را از دامن اصلاحات بزداید. وی در این باره بیان می کند: ««جريان اصلاحطلبی در چنبره اصلاحطلبان مصنوعی گرفتار شده است؛ اصلاحطلبانی که از اصلاحطلبی برج بابل ساختهاند برای اينکه به عرش قدرت برسند و در اين مسير همه آرمانها و آموزههايي را که بيان ميشد ذبح کردند».
اما با نگاهی به رفتار اصلاح طلبان در مجلس دهم و مجلس ششم که اوج ورود اعضای این جریان به خانه ملت است به خوبی می توان متوجه شد که رفتار اصلاح طلبان تا کجا با منافع جامعه همخوانی داشته است. در مجلس دهم حواشی مختلفی که نمایندگان اصلاح طلب بوجود آوردند و چیزی جز حاشیه سازی برای حاشیه سازی نبود و اغلب در زمانی که منافع عمومی در میان بود شاهد سکوت این جریان بودیم. جز این اصلاح طلبان مجلس به کارهای نمایشی اقبال نشان دادند و با قشری گری سیاسی وقتی نقاط حساس و کم هزینهای مشاهده می شد که به قشر خاصی که طرفدار این جریان است، جرقه تحرک سیاسی می خورد.
اصلاحات حالا دچار یک بحران اعتبار شده است. بحران اعتباری که پشت سر آن نه تنها توجیهات امثال تاجیک با بهانه اصلاح طلب بدلی و مصنوعی وجود دارند بلکه همه این موارد به خود اصلاحات و تاکتیک و نوع عملکرد آن در مجلس و شورای شهر تهران و بخشی از آن در دولت مربوط می شود. اگر با نگاه تاجیک هم به بحث مصنوعی بودن حرکات اصلاح طلبان نگاه کنیم و آنرا به گردن این موضوع بیندازیم باید گفت که اصلاحات بیشتر از اینکه افرادش مصنوعی باشد خودش بدلی است و همین نگرش لیبرالی و تفکر سلبی سبب بروز چنین عملکردی شده است.