به گزارش "پایگاه عدالت خواهان ایران"بارها اسم شهید حسین همدانی را شنیده بودم ولی ایشان را ندیده بودم تا اینکه توسط سردار فرهادی از سازمان بسیج توسط ایشان به همراه تعدادی از دوستان به شهید همدانی معرفی شدم
اولین دیدار من عشق به حبیب سپاه چنان شد که مرید ایشان شدم.
ساده زیستی یک فرمانده وشایدبهتر بگویم انسان خاص گفتن به ایشان.حاج حسین با ورودش به سپاه تهران بساط فتنه را جمع وجور وشاید کینه منافقین همین راز بود.
یکروز به دیدن ایشان رفتم وبسیار ناراحت بود وقتی جویا شدم گفت که فرزند شهیدی که خبرنگار هم هست در اغتشاشات دستگیر شده وایشان باید آزاد می شد،ولی خودش مقاومت کرده که در بازداشت بماند ومن قصد دارم به زندان بروم وبا ایشان صحبت کنم وتلاشم را خواهم کردوتلاش ایشان به ثمرنشست.
روز تشیع حسین همدانی آن فرزند شهید خبرنگاررا دیدم وگریه هایش رامی گفت:
من دوباره یتیم شدم.
حاج حسین تو کجا بودی ما کجا
امروز قصد دارم تا گوشه ای از مجاهدتهای بحاج حسین همدانی را باز گو کنم.
سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبههٔ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بوده است.
شهید همدانی، در جوانی با تفکرات حضرت امام (ره) آشنا شده و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیتالله مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره برد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایهگذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی میشناخت.
روایت شهید همدانی از منافقین وروزهای اولیه پر التهاب جنگ
شهید همدانی با اشاره به یکی از خیانتهای سازمان منافقین در دوران جنگ تحمیلی میگوید: در روزهای اول جنگ بعد از یک هفته که اسلحهها در مدارس بدون رسید و کاغذ بین کسانی که داوطلب رفتن به جبهه بودند و مراجعه میکردند، توزیع میشد، این اسلحهها را گروه حدید شروع به جمع کردن کرد، البته نقش اصلی را سازمان مجاهدین خلق (منافقین) داشت، اسلحههایی که آن روز برای بچههای رزمنده خیلی ارزشمند بود منافقین این اسلحهها را از جبهه میگرفتند و از آنجا به عقب میآوردند که یکبار این کار را کرده بودند که سری دوم آنها را گرفتند.
در خاطراتی بسیار زیبا از روزهای اول جنگ می گوید:
روز یازدهم شهریور، آقای فخرالدین حجازی برای سخنرانی به مسجد جامع همدان آمده بود. در اثناء سخنرانی یادداشتی به دست ایشان داده شد که نیروها در جبهه غرب به سوی قصرشیرین در حال پیشروی هستند. ایشان پس از اطلاع از موضوع خطاب به مردم میگوید: ای مردم همدان بچههای شما رفتهاند که قصرشیرین را از نیروهای ارتش بعث پس بگیرند. چه نشستهاید؟ حالا که جای نشستن نیست! سریع خودتان را به غرب برسانید که بچههای شما نیرو لازم دارند.
مردم با هر وسیلهای که گیرشان آمده بود، همان روز خودشان را به جبهه سرپل ذهاب رساندند. وقتی از ماشین پیاده میشدند، آقایی را دیدم که یک نان سنگک دستش بود، رفتم جلو و از او پرسیدم: این نان دیگر چیست که شما با خودت آوردهای؟ جواب داد: «رفته بودم مغازه نانوایی تا برای ناهار خانواده نان بگیرم که از مردم شنیدم میگویند عملیات شده و نیرو کم است. این بود که با همین نان پریدم در اتوبوس در حال حرکت و آمدم اینجا.» همین نیروهای مردمی با آمدنشان در آن شرایط دشوار به جبهه، خیلی به ما کمک کردند.
تشکیل لشگر27 محمد رسول الله(ص)به همراهی احمد متوسلیان وهمت
با آغاز جنگ تحمیلی، لحظهای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهکهای ضدانقلاب را میشناخت، دیری نپایید که به صف دشمنستیزان پیوست و فرماندهی عملیاتهای مطلعالفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب نیز از دیگر گامهایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه "حاج احمد متوسلیان" و "شهید همت" و"شهید شهبازی" در تشکیل و سازماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربهای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگانهای رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لشگر 32 انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد.
دیری نپایید که هدایت و فرماندهی لشکر 16 قدس گیلان را به او واگذار کردند و عملیاتهای مهم و حیاتی همچون کربلای 4 و کربلای 5 را با شیرمردان گیلکی به سرانجام رساند. معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، از فرمانده زبده همچون دیگر فرماندهان سپاه اسلام، فرماندهی ساخت که تا آخرین عملیات موفق سپاه اسلام با منافقین کوردل که با نام مرصاد بود، لحظهای آرام نگرفت و پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگانها را هم به تجربیات ارزندهاش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر 4 بعثت در غرب کشور، کارنامهای موفق از خود به جای گذاشت.
معاون هماهنگکننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر 27 محمد رسولالله(ص) و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله(ص)، از دیگر مسئولیتهای شهید همدانی بود و معاون مرکز راهبردی سپاه ، مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرماندهای کهنهکار با کولهباری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساسترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگیهای خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.
دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری
سردار سرتیپ همدانی، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.
نشریه فارن پولیسی درباره شهید همدانی نوشت؛ او در اوایل 1979 برای مبارزه با شورشیان "کردستان" و سپس در جنگ ایران و عراق (دوران 8 سال دفاع مقدس) ایفای نقش کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال درباره شهید همدانی نوشت: شهیدهمدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.
رازداری وامانتداری ماموریتهای رهبری وسپاه
علی ثابت از همرزمان شهید سردار شهید حسین همدانی از فرماندهان خبره نظامی کشورمان در جنگ تحمیلی از رشادتها و خاطرات ابووهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفتههایی از این سردار شهید گفت.
سردار شهید حسین همدانی یکی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمدرسولالله(ص) را برعهده داشت. این شهید گرانقدر که از مستشاران ارشد نظامی ایران در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س) بود، در سوریه به شهادت رسید. علی ثابت از همرزمان این شهید در جنگ تحمیلی از رشادت ها و خاطرات ابو وهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفتههایی از این سردار شهید گفت.
این شهید از سال 1390 به عنوان مستشار عالی در حالی به کشور سوریه برای دفاع از حریم اهل بیت به ویژه حرم حضرت زینب (س) میرود که این کشور در حال سقوط بود. تا آن جایی که کاخ ریاست جمهوری همواره مورد هدف قرار میگرفت.
وی میافزاید: تکفیری ها و جبهه النصره 4 سال به دنبال شهادت سردار بودند و یک مرتبه در محل سکونت خودش مورد هدف اسلحه های دور برد و دوربین دار قرار گرفت که به سرانجام نرسید.
ثابت درباره مهمترین اقدامات ابو وهب در سوریه میگوید: این شهید صرف نظر از امنیت در حرم حضرت زینب (س)، سازماندهی، برنامهریزی برای ارتش سوریه و تشکیل بسیج مردمی در سوریه را عهده دار بود و نیروهای 16 استان سوریه را به تفکیک سازماندهی کرد. سردار شاهرگ حیاتی دشمن در نوار حماس را که از طریق آن صهیونیسم و جبهه النصره تامین مالی و تجهیزاتی میشدند از بین برد و پس از آن بود که آرامشی در سوریه برای برگزاری یک انتخابات برقرار شد.
وی ادامه داد: به قول مفسرین نطامی دنیا سردار شهید همدانی در جنگهای پارتیزنی تخصص بسیار خوبی داشت و شخصیت کاریزماتیک و جاذبه سردار باعث شد میان شیعه و سنی در آن مناطق وحدت به وجود بیاید.
ثابت گفت: انتخاب شهید همدانی به عنوان مستشار نظامی در سوریه به دلیل شناخت دقیق حاج قاسم سلیمانی و سرلشکر جعفری از تخصص های وی از زمان دفاع مقدس بود. بعد از شهید شوشتری به سردار همدانی شیخ طایفه می گفتند. محبوبیت زیادی در میان بسیجیان سطح کشور داشتند دو دوره در کشور جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشتند.
همرزم شهید همدانی گفت: ماهیت نیروی قدس سپاه و ماموریت هایی که انجام می دهند سری است. حتی سردار از جلساتی که با حضرت آقا داشت مواردی بیان نمیکرد اما در پیام رهبری میشود علاقه ایشان را به وی فهمید. حضرت آقا توصیه و سفارش های مخصوصی برای سردار داشتند.
وی افزود یکی از دوستان نزدیک سردار شهید همدانی میگفت: حضرت آقا بعد از ماموریتها به سردار همدانی میگفتند برای حفظ شما دعا می کنم، سردار هم گفته بود توجه شما خستگی را از تن ما در میآورد.
وی درباره بهترین تفریح و علاقه شهید می گوید: سردار همدانی به هنر خواندن و نوشتن علاقه بسیاری داشت و از این راه کارهای فرهنگی انجام میداد؛ کتابخانه بزرگی در منزل داشت و همیشه دوستان و جوانان رابه کتاب خوانی سفارش میکرد؛ همواره به دوستان کتاب هدیه میداد و برای هدایت هر شخصی برایش کتاب میخرید. برای کار کردن به درجه، منصب و جایگاه فکر نمیکرد و هر جا کار بود اول حاضر میشد. اگرچه شهادت وی داغ بزرگی است اما مزد زحمات و مجاهدت هایش را گرفت.
آخرین خداحافظی با خانواده:
آخرین یکشنبه قبل از شهادتش از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند، با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند، آن شب روحیه شادابی داشت گویا می دانست قرار است دیگر بر نگردد.
نحوه شهادت سردار همدانی
قبل از آخرین سفر وی به سوریه خدمت حضرت آقا رفت.روز سفر با وی قرار داشتم، هر بار تماس می گرفتم جوابی نمی داد تا اینکه به تلفن خانه زنگ زدم و همسرشان گفتند حاج آقا عجله دارد. حتی با خودشان لباس هم نبردند. کیفیت شهادت هم اینگونه بود که ساعت 3:30 با همکارانش برای بازدید و شناسایی به منطقهای که دست تکفیریها بود رفته و در راه به کمین بر می خورند، پاره ای از آتشی که دشمن در ان جا روشن کرده به ماشین اصابت می کند و ماشین را منحرف کرده و به رگبار می بندند و راننده از ناحیه کمر و سردار از ناحیه چشم و سر آسیب جدی دیده و به بیمارستان فرستاده می شود که ساعت 8 شب شهید می شود. "یک تسبیح و یک انگشتر متبرک شده همراه با پیکر شهید همدانی هدیه حاج قاسم که همراه سردار همدانی دفن شد".
همیشه سخنانش برگرفته از دفاع مقدس یا منویات رهبر یا حضرت امام بود. آلبومی از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشت و هر وقت دلش می گرفت آن را نگاه می کرد. بسیار ولایت مدار بود و می گفت اگر حضرت آقا دستور دهند تا پای جان حاضر به انجام آن هستم و درنگ نمی کنم.
در بخشی از وصیتنامه سردار شهید حسین همدانی آمده است: از امام و مولایم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا انشاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند
چرا به شهیدهمدانی "ابو وهب" میگفتند؟
یکی از القابی که به "سردار همدانی" میدهند "ابووهب" است که این لقب به این دلیل است که یکی از فرزندان این شهید بزرگوار به اسم " وهب " نامگذاری شده است
سردار همدانی شخصیت بزرگی داشت که مناعت طبع، پشت کار، خوش اخلاقی و ... از ویژگیهای او بود که هیچگاه از تلاش بازنمینشست و همواره در صف خط مقدم قرار داشت.
گردآوری ونگارش
مدیر پایگاه خبری حامیان ولایت
محسن برآسود