سه شنبه , 14 مرداد 1404 - 11:09
در زمانهای قدیم مداخلهگری خانوادهها صرفا برای خیرخواهی و خوشبختی فرزندانشان بود، اما متاسفانه امروزه والدین مهارت چگونه دخالت خود برای بهتر شدن وضعیت فرزندانشان را از دست داده و طلاق را حل تمام مشکلات و پایان راه میدانند.
خانوادهها با نگرش یک جانبه تمام گناهها را به سر عروس یا داماد خود میاندازند و با به نفع خود تمام کردن ماجرا طرح نقشه جدایی فرزندان خود را میریزند. این والدین حتی اجازه تصمیمگیری برای فرزندان خود را نمیدهند و خود به تنهایی به وارد میدان عمل شده و با تصمیم گیری به جای فرزندان، آنان را از یکدیگر جدا میکنند.
در دهههای قبل وقتی زوج جوانی با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و درگیر میشدند بزرگان فامیل و محله برای حل مشکلاتشان میانجیگری میکردند، اما در حال حاضر با شروع اختلافات در خانوادهها به خصوص در زوجهای جوان نه تنها بزرگان فامیل به آنها بیاعتنایی میکنند، بلکه همسایهها نیز اقدام به تعرض کرده و خواستار اسباب کشی هر چه زودتر آنها از محل سکونتشان میشوند و هیچ کسی برای حل مشکل یکدیگر پا به میان نمیگذارد و زوجهای جوان نیز بنا به کوچک بودن دایره تجریبیاتشان از زندگی، اقدام به ترکِ خانه و در نهایت دست به طلاق میزنند که با گذشت زمان این پدیده شوم در جامعه گسترش پیدا میکند.
جوانان در وهله نخست باید خود برای حل مشکلات زندگی راه و چارهای بیاندیشند، چرا که کلاف تمام مشکلات به دست آنها حل شدنی است نه خانوادهها، زوجهای جوان هم باید بر این امر واقف باشند که دخالت والدین نه تنها در حل مشکلات تاثیر گذار نیست، بلکه آنها یک مشکل کوچک را به یک مشکل بزرگتر تبدیل کرده و در این صورت هیچ راهی برای حل آن مشکل پیدا نمیشود. جوانان باید برای حل مشکلات زندگی خود در وهله اول خود و در وهله دوم به مشاوره مراجعه کنند تا مشکلاتشان بدون سر و صدا پایان پذیرد. / طوبی گلستان