به گزارش پایگاه عدالت خواهان"از نکات جالبتوجه در خاطرات سال 1372 هاشمی رفسنجانی این است که او و خانوادهاش از فروردین آن سال تا چند ماه برای تعمیر منزل مسکونی خود به اقامت گاه سعدآباد (بخشی از کاخ سعدآباد رژیم پهلوی) نقلمکان میکنند.
یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۷۰ (تاسوعای حسینی):
«با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم. بچهها هم تا ظهر کمکم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچهها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است.
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۶۹:
«ساعت نه صبح با هلیکوپتر از منظریه به مرقد امام رفتم... در مراجعت با هلیکوپتر به اردوگاه کلکچال در شمال جماران رفتیم؛ مکان جالبی است. تاکنون ندیده بودم... سپس با هلیکوپتر بر فراز توچال و خط تلهاسکی و پیست اسکی پرواز کردیم. مهدی توضیحات داد. مناظر خوبی است. به خانه آمدیم و تا شب در خانه بودم. عصر بستگان آمدند.»
سهشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۷۰:
«ساعت ده صبح با هلیکوپتر به مرقد امام رفتیم. عفت هم آمد. یاسر دیروز به رفسنجان رفته است. فاطی و بچهها هم به رفسنجان و فائزه به شمال رفتهاند. محسن هم بهسوی شمال رفته بود، به خاطر شلوغی جاده برگشته است. در مرقد امام آیتالله خامنهای صحبت کردند و برگشتیم. هلیکوپتر در حیاط منزل نیمهساز فاطمه پهلوی، روی تپهای کنار کاشانک نشت.»
پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۷۱ و جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۷۱:
«ساعت ده صبح با هلیکوپتر به مرقد امام رفتیم...با هلیکوپتر از همانجا به سد لتیان رفتم. تا ظهر تنها بودم. بعدازظهر حاجیهخانم والده و همشیره فاطمه رسیدند. آقای حمید میرزاده هم آمد. با هم ناهار خوردیم. عصر کمکم فاطی، محسن، مهدی و یاسر آمدند. عفت هم ناهار را در پاویون مرقد با خانواده امام مانده بود و عصر آمد... تا شب در لتیان ماندیم. وقت به مطالعه و صحبت و قدم زدن و قایقسواری و تماشای جت اسکی سواری مهدی و یاسر گذشت. هوای مطبوعی داشتیم. در جریان قایقسواری ارتفاعات اطراف دریاچه را سرسبز و خلوت دیدم...»
پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۷۱:
«با هلیکوپترها به پرواز درآمدیم. از فضا مهدیشهر و شهمیرزاد را تماشا کردیم. آقایان مؤمنی و شاهچراغی توضیحات دادند. از اینکه به شهر آنها نرفتیم سخت گلهمند بودند حقشان است. خیلی زیبا و باصفاست. کوهستانی، ییلاقی و سردسیر. با اصرار دکتر حسن روحانی در سرخه فرود آمدیم که همین امر باعث گلایه بیشتر آنها شد...»
دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۷۱:
«... با هلیکوپتر بهسوی کاخ سعدآباد پرواز کردیم. هوا بارانی بود نتوانستند در سعدآباد بنشینند، در ورزشگاه انقلاب فرود آمدیم...»
پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۷۱:
«برای بازدید از شهرکهای در دست احداث و فرودگاه پیام واقع در غرب تهران از کاخ سعدآباد با هلیکوپتر پرواز کردیم. اطراف منطقه شهر هشتگرد پرواز کردیم...»
سهشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۱:
البته مطابق خاطرات آقای هاشمی ایشان یکبار در سفر به همدان مجبور به سوارشدن بر یک پیکان میشوند که به قول خودشان باعث تعجب مردم است:
جمعه ۲۳ مرداد ۱۳۷۱:
«چون نزدیک غروب بود و سانست شده بود، هلیکوپترها برایشان مشکل بود پرواز کنند. خیلی سریع مراجعت کردیم. غروب در دانشگاه بوعلی پیاده شدیم. ماشینها در فرودگاه منتظرمان بودند. به خاطر صرفهجویی در وقت و نزدیک بودن دانشگاه به محل اقامتمان گفتیم برخلاف برنامه اینجا فرود بیایند. از یک پیکان و یک وانت برای رفتن به مقر استفاده شد. مردم مسیر تعجب کرده بودند...»
پنجشنبه 19 فروردین 1372:
«در راه دفتر همراه با عفت برای انتخاب مسکن موقت دو سه ماهه از اقامتگاههای یک و دو سعدآباد بازدید کردیم. بناست برای انجام تعمیرات منزلمان را خالی کنیم. این روزها برای جمعکردن وسایل و کتابهایم نظم خانه بههمریخته است و عفت بیش از من مشکل خواهد داشت...»[1]
البته سکونت در سعدآباد به مذاق حاجآقا خیلی خوش نیامده است چرا که چند روز بعد که به سعدآباد منتقل شدهاند مینویسد:
چهارشنبه 25 فروردین 1372:
«دیشب در سعدآباد ماندیم. غیر مأنوس بود بد خوابیدم. صبح زود همراه عفت و همشیره فاطمه و همسرش آمیرزا احمد به فرودگاه مهرآباد رفتیم...»[2]
هاشمی همچنین در استفاده و تفریح از کاخ سلاطین، تجارب دیگری هم دارد که ذکری از آنها، خالی از لطف نیست:
دوشنبه اول فروردین 1362:
... امام نیز سخنرانی مبسوطی در مذمت قشر مستکبر و کاخنشین و تعریف از کوخنشینان کردند... این سخنان به نفع مواضع ما و مجلس است. با آقای موسوی اردبیلی قرار گذاشتیم که برای استراحت دو سه روزی مسافرت کنیم...[3]
سهشنبه دوم فروردین 1362:
قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست... بخشی از اعضای خانواده با ما بودند... معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است... بچهها را به تماشای هتل انقلاب – هایت سابق – بردند؛ میگفتند خیلی مجلل است...[4]
جمعه 28 مرداد 1362:
... همراه با اعضای خانواده و پاسداران به سد لتیان رفتیم؛ رفتن از راه لشکرک و برگشتن از راه آبعلی. در دریاچه پشت سد پیش رفتگی به شکل شبهجزیره وجود داشته که در زمان شاه ساختمان خوبی ساختهاند و پس از انقلاب تا این اواخر متروک بوده... اخیراً نخستوزیری تحویل گرفته و برای پذیرایی آماده نموده است؛ نسبتاً خوب نگهداری شده تا عصر آنجا ماندیم. آقا جلال کباب درست کرد. بد نبود.[5]
[1] - کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، صلابت سازندگی، خاطرات سال 1372، صفحه 55
[2] - همان، صفحه 63
[3] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1362، آرامش و چالش، صفحه 27
[4] - همان
[5] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1362، آرامش و چالش، صفحه 189
[6] - همان، صفحه 212
اخبار مبارزه با مفسدان اقتصادی goo.gl/ew6R4u
اخبار مبارزه با مفاسدسیاسی goo.gl/3H5Tmk
اخبار رانت خواری goo.gl/dLxhuw
اخبار مبارزه با زمین و چنگل خواری goo.gl/3p1NLJ
اخبار بین المللی goo.gl/Rc9yy4
اخبار مدافعان حرم goo.gl/h1zR2r
اخبار داعش goo.gl/gQC2xy
تماس و درباره ما goo.gl/eoV9hc